گروه جامعه خبرگزاری مهر، دکتر داریوش یاراحمدی دانشیار اقلیم شناسی دانشگاه لرستان در یادداشتی که در اختیار مهر گذاشته است نوشت:
بحث را با عنوان شکار انسان شروع میکنیم همچنان که بر خوانندگان این سطور پنهان نیست از زمان پیدایش حیات بر روی کره زمین در دوران و دورههای مختلف زمین شناسی، شکارچیان متفاوتی بر روی کره زمین مسلط بودهاند و بنابر دلایلی اعم از دلایل مشخص یا نامشخص، دوره استیلای آنها به اتمام رسیده است که در این مقال هم جای بسط و تفصیل آنها نیست.
بر اساس اتفاق نظر دانشمندان علوم طبیعی از هفتاد هزار سال پیش تاکنون قویترین و مؤثرترین شکارچی کره زمین، انسان بوده است.
انواع انسان و به ویژه همین نوع انسان کنونی (هموساپین یا انسان هوشمند) با اختلاف بسیار زیاد از سایر شکارچیان اعم از جانوران درشت اندام از قبیل شیر و پلنگ و جانوران ریز اندام یا جانداران یا غیرجانداران نامرئی اعم از میکروبها، باکتریها، ویروسها و قارچها و با بی رحمی خارقالعادهای گونههای زیادی را شکار و تعداد خیلی بزرگتری از گونهها را منقرض کرده است.
شواهد و دلایل اثبات این جرم علیه انسانها آنچنان زیاد است که جای انکار را برای انسان خردمند باقی نمیگذارد.
حال، چه اتفاقی رخ داده است که بر اساس آن ضرب المثل معروف: خیاط نیز در کوزه افتاد، انسان شکارچی ماهر و بی رحم، خود در تله شکار افتاده است و در حال دست و پا زدن است.
جای تعجب نیست که باز هم این خود انسان خودخواه و افزوده طلب است که نقش پررنگی در ماجرا دارد.
انسان، خودش این تله و دام را پهن کرده است ولی به علت مشغلههای زیاد و در اثر غفلت و فراموشی، خود نیز در دام گرفتار آمده است. از بداقبالی در مواردی مانند همین بیماری کرونا ویروس ۲۰۱۹ انسان به دست صیادی گرفتار آمده است که از نظر جرم در سراسر کره زمین کمتر از چندین میلی گرم (به قولی کمتر از ۵ میلی گرم) وزن دارد.
دام و تلهای که انسان اکنون در آن گیر افتاده است همانند آن دامهایی هستند که انسانها پیش از این هم در محدودههایی در دسترس خود پهن میکردند و کم و بیش، سایر موجودات اکوسیستم زمین را صید میکردند و گاهگاهی خود نیز در آن گیر میافتادند.
ولی شوربختانه بعد از انقلاب کشاورزی حدود ۱۱ هزار سال پیش و به ویژه بعد از انقلاب صنعتی حدود ۳۰۰ سال قبل، دام و تله، حرص و آزمندی انسانها (بخوانید مکتب سرمایه داری، بهره وری و سود) به برکت ابزار و تکنولوژی در همه جا روی کره زمین پهن شد و در این مرحله بود که هیچ نقطهای از کره زمین مصون از این تله گذاری نشد و از یخچالهای قطبی و کوهستانی گرفته تا جنگلها و بیابانها مورد تعرض انسان قرار گرفت و آن شد که انسان خود نیز در این دام افتاد.
ولی چون این دام آنچنان گسترده بود خود انسان نیز متوجه نشد که در دام و در حال هلاکت است. ممکن است این سوال پیش آید که انسان از چه زمانی متوجه شد که خود نیز در دام افتاده است؟
باز این بسیار جالب است که ابزارهای انسانساز از قبیل ماهوارهها بودند که ابتدا این مستند حیات وحش (انسان در تله گرمایش زمین) را ثبت و ضبط کردند آن هم نه در ابعاد جنگل، بیابان و یا قاره آفریقا، بلکه در ابعاد کل کره زمین و زمین. تلهای که هم هواکره (اتمسفر)، آب کره (اقیانوسها و دریاها و زیست کره (بیوسفر) را در بر میگرفت.
حتی با وجود تشریح این فیلم توسط کارشناسان و دغدغه داران حیات کره زمین و اعلام خطر و هشدار، باز اکثر انسانها و به ویژه سیاست مدران و حاکمان نسبت به این دام و مرگ تدریجی (گرمایش زمین و تغییر اقلیم) بی تفاوت بودند و انگار نه انگار که در حال مرگ و نابودی هستند.
این تغافل و نادیده انگاری همچنان مستولی بود و صدای دانایان که فریاد و فغان از آتش گرفتن خانه داشتند، همچنان ناشنیده و نادیده میماند که ناگهان معجزهای توسط موجود نامرئی به نام کرونا ویروس ۲۰۱۹ رخ داد. خوشبختانه این رخداد با اوج فعالیت دنیای مجازی همزمان شد و بسیاری از مردم را متوجه این دام و این مرگ تدریجی کرد. از این منظر رخداد پاندمیک کرونا ویرس ۲۰۱۹ را میتوان به فال نیک گرفت.
بعد از این مقدمه طولانی که درد دلی با همدردان و همدلان خود بود، بیا سوته دلان گرد هم آییم، سخنها واکریم غم وانماییم، در ادامه درباره دام گرمایش زمین که انسان در آن گرفتار شده است به اختصار مطالبی عرضه خواهد شد.
از گرمایش زمین (گرمایش جهانی یا گلوبال وارمینگ) به عنوان تله گرمایش یاد میشود. در این دام یا تله نور ورودی خورشید بعد از ورود به سطح کره زمین به دام میافتد و مقداری از آنکه پیش از این میتوانست مجدد به فضا برگردد در همان سطح در تله گیر میافتد و گرفتار میشود و همین موجب شده است کره زمین گرمتر شود. ابزار این تله نیز گازهای گلخانهای اعم از کربن، متان و غیره است که انسان در تولید بیش از اندازه آنها با مصرف زیاد سوختهای فسیلی نقش غیرقابل انکاری دارد.
چون گرمایش زمین میتواند منجر به تغییر اقلیم شود به همین ترتیب میتواند حیات انسانها و سایر موجودات زنده و گیاهان را به خطر اندازد و پیامدهای ناگوار زیادی را ایجاد نماید. در اینجا فقط به یکی از زمینههای آنکه مرتبط با موضوع روز یعنی سلامت و بیماری است، پرداخته میشود. سلامت و بقای انسانها علاوه بر تأمین نیازهای اساسی از قبیل هوا، آب و غذا تا حدود زیادی به سیستم ایمنی بدن آنها مرتبط است. این سیستم ایمنی، خود حاصل مبارزات مکرر و آزمون و خطاها و کسب تجربهها در طول حدود پنج میلیون سال است. این سیستم ایمنی با وجود داشتن یک تجربه مشترک تاریخی تقریباً میلیون ساله یا صد هزار ساله به شدت تحت تأثیر تجربیات و زد و خوردهای کوتاه مدت تر در حدود ۱۰ هزار ساله تا هزار ساله است. به نوعی میزان قدرت دفاعی آن بیشتر حاصل تمرینات و عملیاتهایی است که مدت زیادی از آنان نگذشته باشد و در بخش بایگانیهای عمیق به فراموشی نسپرد شده باشند.
همچنین این سیستم همبستگی کامل با محیط زندگی خود دارد و بنابراین در هر محیط جغرافیایی بسته به پاتوژن های موجود در منطقه به مرور زمان آمادگی لازم را برای دفع حملات کسب میکند. حال این گرمایش زمین میتواند و در مواردی توانسته برخی از ویژگیهای این پاتوژنهای عوامل بیماری زا را دچار تغییر کرده و گونههای جدیدی از عوامل بیماری زا و همچنین راههای انتقال متفاوت خلق کند که برای سیستم ایمنی بدن شناخته شده نیستند و بنابراین میتواند بیماریهای جدیدی را ایجاد کند که شواهدی از این دست موجود است. در خصوص گرمایش زمین و بیماری دغدغههای مهمتری نیز وجود دارد؛ برای مثال میتوان به پاتوژنهایی اشاره کرد که در حال حاضر در زیر پوششی از یخ قرار دارند و در عرضهای شمالی یا ارتفاعات محبوس میباشند و در اثر گرمایش زمین و ذوب یخها میتوانند آزاد شوند.
پاتوژن هایی که در منطقه توندرا یا در درون جانداران قبل از عصر یخبندان از قبیل ماموتها وجود دارند در اثر ذوب شدن یخها میتوانند آزاد شوند یا توسط حیوانات گوشتخوار مورد تغذیه قرار گیرند.
تغذیه یا تخلیه این پاتوژن میتواند موجب آغاز زنجیرهای از انتقال عوامل بیماری زا گردد که در نهایت به انسانها نیز منتقل میشود. همچنین بر اساس شواهد و مستندات موجود اکثر میکروبها و عوامل بیماری زا در سد دفاعی ۳۷ درجه سانتی گراد سیستم ایمنی بدن از بین میروند (در موارد استثنا با تب و دمای تا ۴۰ درجه سانتی گراد حاصل از تب کشته میشوند).
این ویژگی نیز حاصل تمرینات و عملیاتهای تدافعی زیاد بدن در طول زمان بوده است حال آنکه با گرمایش زمین ممکن است این میکروبها نیز به تدریج خود را با دمای بالاتر همساز کنند و ممکن است از این پس این سد ۳۷ درجه سانتیگراد نتواند از پس دشمنان خود برآید. همچنین در اثر این گرمایش زمین پاتوژن های بیماری زا نیز دچار جابجاییهای قطب سو میشوند و در محیطهای خشکی و دریا به سمت عرضهای بالاتر حرکت میکند که خود میتواند مهمان ناخوانده ای در محیطهای مختلف وارد کند.
همین وضعیت جابجایی از نظر ارتفاعی یعنی از مناطق پست به مناطق مرتفع نیز اتفاق میافتد. ارقام متفاوتی برای این جابجاییها به متر و یا کیلومتر در سال یا در هر دهه عنوان میگردد که در اینجا ضرورتی برای ذکر آنها نیست. اما درباره سوال اثر گرمای تابستان بر روی میزان فعالیت کرونا ویروس ۱۹ نیز میتوان اذعان داشت بر اساس گزارشهای منتشر شده از طرف سازمان بهداشت جهانی این ویروس تا دمای حدود ۶۰ تا ۷۰ درجه قابلیت بیماری زایی دارد بنابراین با توجه به اینکه به ندرت امکان رسیدن به این دما به ویژه در مناطق سایه وجود دارد افزایش دما اثر چندانی در کاهش فعالیت آن ندارد.
نکتهای که فصل گرم را میتواند تا حدودی پرخطرتر سازد (در صورتی که اصول بهداشتی رعایت نشود) این است که در این فصل اکثر منازل، فروشگاهها و وسایل حمل و نقل از وسایل تهویه مطبوع یا کولرهای گازی استفاده میکنند. بخش زیادی از هوای خنک در جریان این سیستمها از همان هوای خنک موجود در محیطهای بسته گرفته میشود.
در این شرایط اگر فرد آلودهای در هر کدام از این محیطها قرار گیرد به دلیل چرخهی هوای آلوده (در اثر سرفه یا عطسه) در این سیستمها افراد بیشتری درگیر میشود که خود میتواند همه گیری بیماری را گسترش دهد. همچنین عدم باز بودن پنجرهها به دلیل گرما و عدم گردش هوا میتواند این امر را تشدید کند.
همچنین گرمای شدید تابستانه و به ویژه در روزهای با امواج گرمایی به دلیل وارد شدن استرس (بر خواب و خوراک تأثیرات منفی دارد) میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند که این خود نیز میتواند مزید بر علت شود و گسترش بیماری را بیشتر کند. این موضوع در تحقیقات زیادی مطرح شده است.
در پایان، امید است که از این بیماری درس عبرت گرفته شود و انسانها متوجه شوند که چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید. این نگاه دیگر، همان دید واقع بینانه و منصفانه است. اینکه ما یک کره زمین، بیشتر نداریم و انسانها میبایست با رعایت حقوق تمامی موجودات اعم از جانوران و گیاهان و سایر ساختارهای مورد نیاز اکوسیستم برای حفظ آن کوشش نمایند و از زیاده خواهی و نابودی آن برای ایجاد رفاه نسبی و موقتی خود بپرهیزند. واقعاً زمانی انسان میتواند خود را اشرف مخلوقات قلمداد نماید که بر اساس قسط و داد با تمامی موجودات رفتار نماید.