یک جهادگر جوان برای تامین منابع مالی کارهای خیرش و ایجاد شغل برای زنان سیل زده آق قلا، وامی گرفته بود. محصولات تولید شده اند اما کرونا مجال فروش را از آنها گرفته. این کار خیر زمین مانده است.

خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: تا زانو توی گل و لای بودند که با همان لهجه شیرین محلی گفت: "ما این لباس‌ها را فقط برای خودمان می‌دوزیم" و نسترن اصرار داشت که: "این هنری نیست که فقط در آق قلا بماند، همه ایرانی‌ها باید از آن استفاده کنند… من خودم زمینه را فراهم می‌کنم تا به تولید انبوه برسد و شما هم درآمدی داشته باشید."

نسترن دانه کار، جهادگر ۲۹ ساله است، که دغدغه روز و شبش شاد کردن دل بچه‌ها در مناطق محروم و کوره‌های آجرپزی با روش‌های جدید و به دور از گداپروری شده.

او وقتی در سیل آق قلا در استان گلستان برای کمک کردن به سیل زده‌ها می‌رود، طبق معمول همیشه لباس محلی و رنگی رنگی خانم‌های محلی به چشمش زیبا می‌آید و با گپ و گفتی که با یکی دو خانم محلی داشت تصمیم می‌گیرد با اندوخته‌هایی که در روزهای دانشگاه سر کلاس‌های طراحی لباس در چنته دارد، به خانم‌هایی که دستی در دوخت و دوز دارند، خیاطی را به طور کامل آموزش بدهد تا بتوانند مدل‌ها و طرح‌های جدیدی که مورد پسند هر تیپ و سلیقه‌ای باشند را بدوزند؛ تا از این طریق هم از لحاظ مالی تأمین شوند و هم با سود این کارآفرینی، هزینه تهیه خدمات جهادی را از طریق تولیدات خودشان در بیاورند و فعالیت این کارگاه تولیدی ادامه دار باشد.

در ابتدای کار وام ۱۵۰ میلیونی گرفت، برای تهیه ملزومات اولیه کار مثل پارچه و نخ و دکمه و از این جور چیزها… اما پولش به خرید چرخ خیاطی صنعتی نرسید و خانم‌های خیاط از همان چرخ خیاطی‌های دو شیر نشان که باید با دست راست دسته فلزی کنارش را چرخاند و با دست چپ پارچه نگه داشته شود، استفاده کردند. آنقدر حرفه‌ای و تمیز دوخت‌ها انجام شد که هرکس پیراهن و شلوار و مانتو و سارافون ها را می بیند فکر می‌کند با چرخ صنعتی‌های حرفه‌ای دوخته شده اند.

اما… امان از کرونا! که به دل جهادگرها و این خانم‌ها که هنوز داغ سیل بر دلشان سنگینی می‌کرد هم رحم نکرد.

نسترن دانه کار برای فروش تولیدی‌ها حدود ۲۰ مرکز را در نظر داشت، اما از زمان شیوع کرونا که همه جا تعطیل شد، نتوانست هیچ کدام از تولیداتش را به فروش برساند و متأسفانه نه تنها سودی از فروش برای هزینه‌های خدمات جهادی به دست نیاورد، حتی نتوانست هزینه دوخت خانم‌ها را پرداخت کند.

او می‌گوید: "اگر مغازه‌ای در اختیارم قرار بگیرد می‌توانم تمام ۴۰۰ دست لباس را بفروشم! فعلاً فروش را در صفحه اینستاگرام به صورت آنلاین شروع کرده ام."

این روزها خیلی‌ها دنبال کار خیر هستند و به یکدیگر کمک می‌کنند اما یک سری کارهای خیر هم زمین مانده است. مثلاً همین خیّر هایی که تمام سال برنامه ریزی کرده بودند تا در شب‌های عید، با فروش تولیداتشان هم منابع مالی سال جدیدشان را فراهم کنند و هم روزی زنان و مردان بیشتری را فراهم کنند.
 

نسترن دانه کار هم یکی از همان هاست، زنانی که برایش لباس دوخته اند چشم انتظارند تا مانتوها و سارافون هایش به فروش برسد و اشتیاقشان برای دوختن بیشتر شود. خودش هم منتظر است تا بتواند با این فروش سرمایه‌ای را که برای کارآفرینی گرفته بازگرداند و چرخه کارش دوباره شروع به فعالیت کند تا منابع مالی برای کمک رسانی هایش با کمترین نیاز به دیگران فراهم شود. چه بسا رزق زنان و مردان دیگری نیز در انتظار آغاز حرکت این چرخه باشند.

این روزها نسترن دانه کار مدام یاد حرف‌های زنانی می‌افتد که در سیل آق قلا دل خوش کرده بودند به لباس‌هایی که روزها و شب‌ها برای آن وقت صرف کرده بودند: «خانم، حالا که سیل همه زندگی مان را برده، خیلی خوب شده که شما راهی برامون درست کردین تا بتونیم با پولش به حالت عادی زندگی مون برگردیم. ما که سر خانه و زندگی مان بودیم، این سیل ما رو به این روز انداخت.»