خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: امیرالمومنین چند سالی زمامدار امت پیامبر (ع) بود و در همین مدت در نامهها، خطبهها، در پاسخ به سوال پیروان و… نکات مهمی را در شیوه زمامداری و حکومت بر جای گذاشت که گنجینه ارزشمندی است برای حکمرانان. هرچند که در ادوار تاریخ تمدن اسلامی کمتر حکمرانی را میتوان یافت که شیوه حکومت علوی را در پیش گرفته باشد. عهد مالک اشتر سفارشنامه نغز و پر مغزی است که امیرمومنان (ع) آن را برای مالک اشتر نخعی نوشت و او را که از سوی آن حضرت به حکومت مصر منصوب شده بود راه و آیین فرمانروایی آموزانید. این عهد سند بسیار عزیز و شریفی است که از روزگاران دور به دست ما رسیده و نه تنها از ارجمندترین وثایق کهن شیعه و بلکه از گرامیترین اسناد سیاسی تاریخ اسلام است و حتی میتوان مباحث و مبانی دموکراسی را از منظر فقه سیاسی شیعه از این عهدنامه استخراج کرد.
نکاتی که حضرت با مالک مطرح میکند و پیمانی که با او میبندد همه و همه نشان دهنده اهمیت مساله حکمرانی است. زمامدار مسلمان اگر به مفاد این عهدنامه عمل کند، از سعادتمندان خواهد بود و خود و جامعهاش را به رستگاری رهنمون خواهد ساخت. این عهدنامه که جملگی مفادش در آیین کشورداری است، ورای زمان و مکان است و در همه اعصار و قرون میتواند راهگشای زمامداران باشد. عمل به مفاد این عهدنامه نیز سخت است، چرا که در درجه نخست سدی است مقابل ظلم والی به مردم. به همین دلیل نیز در طول تاریخ کمتر حاکمی پیدا شده تا این عهدنامه را نصبالعین کند.
این عهدنامه را در طول تاریخ بارها ترجمه و شرح کردهاند. دو شرح مهمی پارسی آن یکی شرح ملا محمد صالح روغنی قزوینی متعلق به عصر صفویه است و دیگری «هدایات الحسام». این مختصر به معرفی کتاب دوم اختصاص دارد.
تفصیلیترین شرح پارسی عهدنامه مالک اشتر «هدایات الحسام فی عجائب الهدیات للحکام» اثر محمد بن حسین بن علی نقی همدانی است. این کتاب با تحقیق و تصحیح علیرضا هزار زمستان سال ۱۳۸۱ با شمارگان هزار نسخه و ۴۲۴ صفحه منتشر شد. متاسفانه از آن تاریخ تاکنون این کتاب تجدید چاپ نشده است. مصحح به انتهای کتاب ترجمه منظوم احمد وقار بن میرزا کوچک وصال بن محمد شفیع (۱۲۳۲ – ۱۲۹۸ ق) از عهدنامه مالک اشتر با عنوان «رموز الاماره» افزوده است.
ساختار و مباحث کتاب «هدایات الحسام»
کتاب ۱۴ باب دارد. در باب اول این مباحث مطرح شدهاند: «فواید نصب والیان و حاکمان»، «آداب معامله والی با خداوند» و «باقی گذاشتن نام و یاد نیک از خویشتن». باب دوم نیز شامل این مباحث است: «رفتار والی با مردمان»، «چگونگی نگاه والی به رعیت»، «امر به عفو و صفح»، «تخلق به محاسن»، «عدل و داد نسبت به عموم»، «توبه و شروط آن» و «ظلم و آثار آن».
باب سوم کتاب سه مبحث دارد: «توجه به رضایت مردم»، «منع از عیب جویی و مصاحبت با عیب جویان» و «اصلاح میان مردم». «آداب مشورت»، «کسانِ درخور مشورت»، «مشورت نکردن با بخیلان»، «مشورت نکردن با جبانان» و «مشورت نکردن با حریصان» نیز مباحث طرح شده در باب چهارم کتاب است.
نکاتی که حضرت با مالک مطرح میکند و پیمانی که با او میبندد همه و همه نشان دهنده اهمیت مساله حکمرانی است. زمامدار مسلمان اگر به مفاد این عهدنامه عمل کند، از سعادتمندان خواهد بود و خود و جامعهاش را به رستگاری رهنمون خواهد ساخت باب پنجم دو مبحث با این عناوین دارد: «وزارت و صفات وزرا» و «مقربترین وزرا». «مصاحب با اهل ورع و تقوی»، «نهی مردم از چاپلوسی» و «نهی از یکسان رفتاری میان نیکان و بدان» مباحث باب ششم و «حسن ظن والی به رعیت» و «نهی از نقض سنتهای نیک پیشین» مباحث باب هفتم کتابند.
باب هشتم کتاب نیز شامل این مباحث است: «کثرت مدارست با عالمان»، «علم و مراتب آن»، «نشان عالمان» و «حکمت و مراتب آن». باب نهم مفصلترین بخش کتاب است و شامل این مباحث: «طبقات مردم»، «امور متعلق به لشکریان»، «لشکریان مقربتر به والی»، «رجوع به کتاب و سنت»، «احوال قضات»، «رسیدگی به امور قضات»، «کارمندان و کارگران»، «رسیدگی و تفقد عاملان»، «مجازات کردن خائنان»، «خراج و وجوه مصرف آن»، «سفارشهایی به اهل قلم»، «سفارشهایی به تجار و اهل صناعت» و «ذکر طبقه سفلی».
«چگونگی تقسیم شدن اوقات والی» مبحث طرح شده در باب دهم کتاب است. در باب یازدهم کتاب نیز سه مبحث مطرح شده است: «امور متعلق به نزدیکان و خویشاوندان والی»، «ملازمت پیوسته حق» و «پیامد اینکه رعیت به والی گمان ستم برند». در باب دوازدهم نیز یک مبحث با سرفصل «چگونگی رفتار با دشمنان» مطرح شده است. «برحذر داشتن والی از ریختن خون بدون حق» و «پرداخت دیه به اولیا دم» مباحث طرح شده در باب سیزدهم و در نهایت «سفارشهای عزت آفرین به والیان» نیز مبحث طرح شده در باب چهاردهم کتاب است.
ویژگیهای «هدایات الحسام»
نخستین ویژگی آن نثر روانش است. نثری که نگارنده در به سامان کردن و طراحی هندسه شرحنامه خود به کار گرفته، نگارشی است فخیم، روشمند، محکم و در عین حال لطیف. شیوایی و سلاست قلم محمدحسین بن علی نقی همدانی در جای جای کتاب خواننده را در فضای فراخ ژرف گوییهای هدایات، رها و سبکبال مینشاند و شهد فهم و هضم معانی و مفاهیم بلند کتاب را در کام وی سخاوتمندانه میچشاند.
دیگر ویژگی تقسیم و تبویبِ نیکوی کتاب است. نویسنده عهدنامه را به پارهها و جرعههای کوچک تقسیم کرده و یکان یکان آن را با ظرافت تمام، گشوده و شرح میکند. همین نکته هدایات در میان اقران خود سرآمد کرده و دانش افشانیهای آن را فزونی بخشیده است.
سومین ویژگی استفاده و اشاره به نکتههای ادبی است. محمدحسین همدانی در شرح خود هرگاه در کلام مبارک علوی و یا آیات کریمات خداوندی و نیز دیگر روایات، نکتهای ادبی یا لغوی برجستهای میبیند، آن را از کف نمیدهد.
گشودن بخشها و فصلهای جداگانه ویژگی بعدی است. شرحنگار همدانی آن هنگام که تبیین و گشایش مطالب را نیازمند بحثهای تفصیلی ببیند، فرشهای جدید بر کرانه گفتههای خویش میگستراند. این مباحث استطرادی بیشتر صبغه اخلاقی، فقهی و تفسیری دارند. «بیان معنی ورع و تقوی»، «حقیقت، درجات و رتبههای آن»، «صفات قاضی»، «امور مربوط به وزارت» و «توبه، انواع و شروط آن» عناوین برخی از این مباحث است.
تفصیلیترین شرح پارسی عهدنامه مالک اشتر «هدایات الحسام فی عجائب الهدیات للحکام» اثر محمد بن حسین بن علی نقی همدانی است ویژگی دیگر استفاده بسیار از احادیث است. نگارنده در تفسیر کلام امیرمومنان (ع) و شرح آن بسیار از روایات و اخبار بهره میگیرد. وی گاهی تمام متن عربی روایت را بدون برگردان آورده و گاهی فقط پارسی شده حدیث و گاهی نیز هر دو را. ویژگی ششم در استفاده از حکایات بسیار و اقوال حکماست. چنانکه در مقدمه کتابش آورده هدف او از این شرح نگاری به دست دادن «کتابی در آداب حکومت، مشتمل بر قواعد متقنه و قوانین محکمه» است که در آن از «پارهای از ضمایم و اضافات از حکایات و بیانات که بعضی نفع عمومی دارد و بعضی اختصاص به خواص» بهره و مدد گرفته است.
از این روست که داستانهای نغز و دلنشین متناسب با مفاد عهدنامه و نیز ذکر گفتههای حکیمانه کسانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، افلاطون، ارسطو، هرمس، فضل ذوالریاستین، جمشید، فرعون، هوشنگ و… و همچنین شعرهایی از پارسی سرایان بنام، در جای جای کتاب نمود دارد.
ویژگی هفتم کتاب در هویدایی در انتقال پیام است. کتاب تاریخچهای دارد. محمدحسین خان حسام الملک که از طرف ناصرالدین شاه حکومت کرمانشاهان را داشت به سال ۱۳۰۷ قمری فوت میکند. پس از او فرزندش زین العابدین خان قراگزلو که نایبالحکومه پدرش بود توسط ناصرالدین شاه به حکومت کرمانشاهان منصوب و لقب «حسام الملک» را دریافت میکند. علی نقی همدانی کتاب «هدایات» را به او تقدیم کرده و هدف از نگارش هم توضیح آداب حکومت به او بوده است. به همین دلیل هم شارح به صراحت نکات لازم برای اجرای شایسته امور حکومت، سیاست و رویکرد حاکم به مردم و تکلیف دو سویه والی و رعیت را با شاه و مردمان تذکار میدهد.
ابیاتی از «رموز الاماره»
لگام هوس را رها کم گذار
ز هر ناروا خویش را پاس دار
بده خوی دل را اگر باهشی
که جوشد به مردم به لطف و خوشی
مشو با رعیت چو درندگان
خورش کم کن از پهلوی بندگان
که گر باز بینی به فرهنگ و رای
ترا خود دو گونه است خلق خدای
یکی با تو در دین برادر بود
و دیگر به هستی برابر بود
وزین هر دو چون با خرد بنگری
نداری به اصل و گهر برتری
یکی خود ز لغزش گناه آورد
یکی مکر و دستان دیوان خورد
نگردند دانسته از راه راست
خطا بر گرفتن به نادان خطاست
مبادا ز بخشش دریغ آیدت
چو خواهی که یزدان ببخشایدت
...
نه انباز با ظلم اندیشهگان
نه دمساز جمع بزه پیشهگان
به سامان نه جویای مال گران
به سختی سبق برده از دیگران
همه سر به سر دل ترا بسته باز
ز غیر تو امید بگسسته باز