به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است از حجت الاسلام ابوالفضل ابراهیمی استاد حوزه علمیه امام خمینی (ره) که به مناسبت سالگرد شهادت امام علی (ع) در پاسخ به شبههای درباره شهادت ایشان نوشته شده است:
با توجه به روایات متعددی که هم در مجامع روایی شیعه و هم در کتب اهل سنت وارد شده است امیرالمومنین از زمان شهادت خود با خبر بودند و حتی قاتل خود را میشناختند. با توجه به این روایات این مساله مطرح میشود که اگر امیرالمومنین میدانستند در شب نوزدهم ماه مبارک توسط ابن ملجم مرادی ملعون ضربت میخورند که منجر به شهادت ایشان میشود چرا به مسجد رفتند؟
خدای متعال در قرآن میفرمایند: وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَةِ (البقرة / ۱۹۵) با دست خود، خودتان را به هلاکت میندازید. آیا نعوذ بالله این کار حضرت القا الی التهلکۀ نیست؟
این پرسشی است که از زمان اهل بیت علیهم السلام مطرح بوده است و در مورد قیام امام حسین علیه السلام و شهادت سایر ائمه علیهم السلام نیز مطرح میشود.
جوابهایی از جانب متکلمین شیعه به این سوال داده شده است.
جواب اول این است که آنچه که در ذهن عوام از شیعیان در مورد علم امام وجود دارد صحیح نمیباشد. تصور عوام این است که علم امام نسبت به امور بالفعل است یعنی همانطور که مثلاً شیئ مقابل خود را میبینند و علم به آن دارند اخبار گذشته و آینده نیز همینطور اصطلاحاً جلوی چشم ایشان است اما باید توجه داشت علم ائمه علیهم السلام از مبادی مختلفی به دست میآید که عبارتند از: آموزش پیامبر که از طریق امیرالمومنین علیه السلام به ایشان منتقل میشود، کتب انبیا الهی، کتاب امام علی علیه السلام، مصحف حضرت فاطمه علیها السلام، کتاب جَفر، کتاب جامعه و الهام از طرف خدای متعال.
بنابراین علم امام به تمام اشیا بالفعل نیست بلکه طبق بعض روایات امام علیه السلام هرگاه اراده کنند علم حاصل میشود. أَبِی عُبَیْدَةَ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک. امام صادق علیه السلام فرمودند امام هرگاه اراده کند چیزی را بداند خدای متعال او را آگاه به آن میکند. (الکافی؛ ج ۱؛ ص ۲۵۸) بنابراین ممکن است مثلاً امام رضا علیه السلام هنگام خوردن انگور مسموم اراده نکرده بودند که بفهمند آیا انگور مسموم است یا نه.
این جواب فی الجمله صحیح است اما شاید در موردی که ممکن است منجر به شهادت امام شود صحیح نباشد زیرا اگر حفظ جان واجب است پس امام باید اراده کند تا خدای متعال به ایشان بفهماند که مثلاً این میوه مسموم است یا نه؟
ثانیاً در مورد امیرالمومنین مصداق ندارد زیرا طبق روایات حضرت عالم به جزئیات شهادتشان بودند حتی بعض یارانشان مانند میثم تمار نیز از کیفیت شهادت حضرت خبر داشتند.
پس این جواب در مورد سوال اصلی کافی نمیباشد.
علامه طباطبایی در پاسخ میفرمایند: با توجه به روایات بسیاری امام معصوم علیه السلام از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب و تعلیم به همه چیز واقف است و هر چه را اراده کند به اذن خدای متعال با اندک توجهی علم به آن پیدا میکند. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این علمی که موهبت الهی است تخلف پذیر نیست و علم به قضاء حتمی الهی است و از تحت اختیار شخص خارج است.(دانش نامه امیرالمومنین ج ۷ ص ۳۳۷)
بنابراین این علم موجب نمیشود تکلیف الهی برگردن امام باشد در حالی که نهی از خود کشی که در آیه به آن اشاره شده است نهی تشریعی است یعنی اگر کسی با اختیار خود را در معرض خطر قرار دهد و هلاک شود گناه مرتکب شده است مثلاً اگر شخصی با توجه به تحقیقات علمی علم پیدا کند که خوردن فلان سمّ باعث مرگ انسان میشود اگر با اختیار خود آن سمّ را نوشید و موجب مرگش شد آن شخص خودکشی کرده و فعل حرام مرتکب شده البته ممکن است آن سمّ اثر نکند و شخص زنده بماند اما علم امام به شهادت خود و به اموری که محقق میشود علم به واقع و حقیقت امر است و تخلف پذیر نیست لذا تکلیف آور هم نمیباشد.
این جواب قانع کننده است اما از امام رضا علیه السلام روایتی نقل شده که از نظر معرفتی و تبیین مقام والای امامت بر جواب قبل برتری دارد.
حسن بن جهم همین سوال را از امام رضا علیه السلام پرسید و خدمت حضرت عرض کرد: امیرالمومنین علیه السلام قاتل خود را میشناخت، شبی که در آن به قتل می رسند را میدانست شاهد آن اردک هائی بود که به هنگام خروج حضرت از خانه ناله کردند و به دنبال حضرت رفتند بعلاوه حضرت أم کلثوم به ایشان پیشنهاد داد که امشب را در خانه نماز بخوانید و شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرستند اما حضرت قبول نکردند. حضرت آن شب مرتب از خانه خارج میشدند در حالی که سلاحی نداشتند و میدانستند قاتل ایشان ابن ملجم لعنه الله با شمشیر منتظر ایشان است. در چنین شرایطی آیا جایز است انسان خود را در معرض خطر قرار دهد؟
امام رضا علیه السلام در جواب او فرمودند: فَقَالَ ذَلِکَ کَانَ وَ لَکِنَّهُ خُیِّر فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ لِتَمْضِیَ مَقَادِیرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. این مطالب درست است اما خدای متعال حضرت را در آن شب مخیَّر کرده بودند که تقدیر الهی را ایشان امضا کند. (الکافی ج ۱؛ ص ۲۵۹)
ملأ محسن فیض کاشانی در شرح این حدیث میفرمایند: خدای متعال امر را به خود حضرت واگذار کردند که لقاء الله را اختیار کنند و یا بقا در دنیا را و حضرت لقاء الله را اختیار کردند. لذا وجوب حفظ نفس که در آیه شریفه به آن اشاره شده است چنین مواردی را شامل نمیشود.(الوافی؛ ج ۳؛ ص ۵۹۵)
این مضمون در مورد امام موسی بن جعفر و امام حسین علیه السلام نیز نقل شده است. اینکه امضا مقدرات الهی به دست امیرالمومنین علیه السلام باشد از نظر عقلی و نقلی ایرادی ندارد زیرا اولاً این امضا به اذن خدای متعال است یعنی امام قدرتی وراء قدرت خدای متعال ندارد و با همان قدرت الهی میتواند تقدیر الهی را امضا کند و یا به زمان دیگری موکول کند.
امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند شب نوزدهم شب تقدیر و شب بیست و سوم شب امضا مقدرات است (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ۴، ص: ۱۵۹). پس منافاتی ندارد که بین تقدیر امری و امضا آن فاصله باشد. بنابراین انتخاب شهادت منافاتی با حرمت وقوع نفس در هلاکت ندارد و نهی در آیه شامل مواردی که خدای متعال امام را مخیَّر در انتخاب کرده، نمیشود.
بطور خلاصه میتوان گفت علم امام به اموری که هنوز واقع نشده ممکن است به این صورت باشد که اگر امام بخواهد عالم میشود و در مواردی که امام علم پیدا کرده است علم به امر حتمی الوقوع است و امام در وقوع آن امر اختیاری ندارد و ثالثاً در مواردی که منجر به شهادت اهل بیت شده است خدای متعال امضای تحقق آن امر را به امام علیه السلام واگذار کرده باشد.