تنها چاره آدمی چنگ زدن به توبه‌ای حقیقی است که بدان گناهان را از دامن وجود خویش بشوید و به حقیقت خویش و حقیقت هستی باز گردد. هیچ سرمایه‌ای در زندگی چون توبه حقیقی کارساز نیست.

به گزارش خبرگزاری مهر، ماه مبارک رمضان و خصوصاً لیالی قدر، زمان مناسبی برای توبه از گناه و ابراز انزجار ار کارهای زشت گذشته است. به همین مناسبت مصطفی دلشاد تهرانی در یادداشتی به جایگاه توبه در زندگی انسان‌ها و تأثیرات آن پرداخته است:

خدای رحمان در آیۀ ۸ سورۀ تحریم، گناهکاران و خلافکاران را به توبۀ نصوح فراخوانده است. توبۀ نصوح، یعنی توبۀ راستین، توبۀ خالصانه و صادقانه و محکم که بازگشت به گناه و خلاف در آن نباشد. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إلَی اللهِ تَوبَةً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُم أَن یُکَفِّرَ عَنکُم سَیِّئَاتِکُم» ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به درگاه خدا توبه‌ای راستین کنید. امید است که پروردگارتان بدی‌هایتان را از شما بزداید.

مفهوم توبه

«توبه» در لغت به معنای رجوع و بازگشتن است. برخی لغت‌شناسان در معنای آن قید «معصیت و گناه» را افزوده‌اند و گفته‌اند: توبه رجوع و بازگشت از معصیت و گناه است. ولی با توجه به اینکه توبه مراتبی دارد و برای هر انسانی با توجّه به مرتبه‌اش توبه‌ای است؛ و نیز واژه توبه در قرآن کریم درباره خدای متعال به کار رفته است، مطلق رجوع و بازگشتن در معنای توبه صحیح است، زیرا رجوع و بازگشتن از معصیت و گناه درباره خدای سبحان معنا ندارد و توبه خداوند به معنای بازگشت لطف و رحمت پروردگار است به سوی بنده گهنکار، چنانکه فرموده است: «ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.» (توبه / ۱۱۸) پس [خدا] به آنان [توفیق] توبه داد، تا توبه کنند. بی‌تردید خدا همان توبه‌پذیر مهربان است.

بنابراین انسان هم در توفیق برای توبه به خدا نیازمند است و هم در پذیرش توبه و شمول غفران و پاک شدن از پلیدی‌ها و اسباب دوری از خدا. یعنی توبه بنده همیشه میان دو توبه از جانب خدای متعال قرار دارد، یکی بازگشتن خدای مهربان به سوی بنده خود از سر لطف و رحمت تا بنده توفیق استغفار و توبه بیابد و دیگر بازگشتن دوباره خدا به بنده در اینکه او را بپذیرد و توبه‌اش را قبول نماید.

یاد دِه ما را سخن‌های دقیق

که تو را رحم آورد آن ای رفیق

هم دعا از تو، اجابت هم ز تو

ایمنی از تو، مَهابت هم ز تو

(مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی، دفتر دوم، ابیات ۶۹۲-۶۹۱)

البتّه بازگشت خدای مهربان به سوی بنده از بازگشت بنده به سوی او بیشتر است، چنانکه خود فرموده است: «إِنَّهُ هُوَ التَّوَابُ الرَّحِیمُ.» (بقره / ۳۷، ۵۴) آری، اوست که بسیار توبه‌پذیر مهربان است.

محبّت و رحمت خدای متعال به بندگان به صورت توبه جلوه می‌کند و راهی برای جدا شدن آنان از بدی‌ها و پستی‌ها و سلوک به سوی خدا فراهم می‌نماید.

گفت حق گر فاسقی و اهْلِ صنم

چون مرا خوانی، اجابتها کنم

(مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی، دفتر سوم، بیت ۷۵۶)

بدین ترتیب توبه خداوند برای بندگانش عبارت است از ارسال رحمت برای بخشایش گناهان آنان و زدودن تاریکی دلشان از شرک و معصیت و هر چه سبب دوری از ساحت قرب الهی می‌شود؛ و توبه بندگان به سوی خدا عبارت است از بازگشت آنان به سوی پروردگار برای آمرزش گناهان و پاک شدن از معاصی و زدودن اسباب دوری از ساحت قرب الهی.

پس «توبه» آن است که انسان به توفیق الهی به مقام غفّاریت حق‌تعالی پناه ببرد و حالت استغفار و آمرزش خواستن واقعی را تحصیل کند، و دل خود را از گناه بشوید و بر ترک آنچه از او رفته است عزم نماید و تلافی و تدارک تقصیر گذشته کند و از دوری ساحت ربوبی به نزدیکی باز آید.

توبه، مهم‌ترین هنر آدمی

هیچ انسانی بد به دنیا نمی‌آید. بدی‌ها عَرَضی است و بدی و بدکاری، ذاتی هیچ انسانی نیست. اگر کسی ذاتاً بد باشد، جز حق ستیزی و انکار از روی علم، از وی بر نیاید و پشیمانی در او راه نیابد.

همین که انسان به خطای خویش اعتراف می‌کند و خواستار توبه می‌شود، دلیل بر این است که بدی و بدکاری جنبه عَرَضی دارد. مهم‌ترین هنر آدمی این است که پیوسته، به سرعت متوجه خطای خویش شود و توبه پیش آرد و خطای خویش را جبران نماید.

خوی بَد در ذاتِ تو اصلی نبود

کز بَدِ اصلی نیاید جز جُحود

آن بَدِ عاریّتی باشد که او

آرد اقرار و شود او توبه جو

همچو آدم زَلَّتش عاریّه بود

لاجَرَم اندر زمان توبه نمود

بی معناییِ زندگی انسانی بدون توبه

چون زندگی آدمی با اشتباه و گناه آمیخته است، بدون توبه تدارک زندگی انسانی بی‌معنا می‌شود، زیرا هر گاه روح یأس و ناامیدی از بازگشت و اصلاح زندگی و پیمودن راه حقیقی بر آدمی چیره شود، خود بیش از هر چیز مایه تباهی انسان می‌گردد. توبه وسیله اساسی جبران گذشته و دمیدن روح امید و نشاط به زندگی و اصلاح مسیر به سوی کمال حقیقی است. از این‌رو توبه بهترین وسیله تربیت آدمی است. امیرمومنان علی (ع) درباره نقش بی‌بدیل توبه در زندگی این جهانی فرموده است: «وَ لاَ خَیْرَ فِی الدُّنْیَا إِلاَّ لِرَجُلَیْنِ: رَجُلٍ أَذْنَبَ ذُنُوبًا فَهُوَ یَتَدَارَکُهَا بِالتَّوْبَةِ، وَرَجُلٍ یُسَارِعُ فِی الْخَیْرَاتِ.» (نهج البلاغه، حکمت ۹۴) در دنیا خیری نبود جز دو کس را: یکی آنکه گناهانی ورزید و به توبه آن گناهان را جبران کرد، و دیگری آنکه در کارهای نیکو شتابید.

پس توبه را ثمره‌ای است که بدون آن زندگی انسانی میسّر نیست و باید آن را پیوسته به کار گرفت. «ثَمَرَةُ التَّوْبَةِ اسْتِدْرَاکُ فَوَارِطِ النَّفْسِ.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۳، ص ۳۳۴) ثمره توبه تدارک کوتاهیها و خطاهای نفس است.

نقش اساسی توبه در جبران گذشته و اصلاح آینده

خدای رحمان راه توبه را بر آدمیان گشوده است تا آنان را از آتشِ دوری از خود و پیمودنِ راهِ شیطان نجات بخشد و مورد عنایت و لطف خود قرار دهد؛ و انسان تا گام در راه توبه نگذارد، تربیت نمی‌پذیرد که هر انسانی را پیوسته توبه یا توبه‌هایی است؛ و این راه از آدم ابوالبشر (ع) آغاز شده است و آدمیان را به توبه و تربیت فرا می‌خواند. امیرمومنان علی (ع) درباره توبه آدم (ع) و گشوده شدن درِ رحمت به وسیله آن بر وی چنین فرموده است: «ثُمَّ بَسَطَ اللهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِی تَوْبَتِهِ، وَ لَقَّاهُ کَلِمَةَ رَحْمَتِهِ.» (نهج البلاغه، خطبۀ ۱) سپس خدای سبحان دَرِ توبه را به روی او گشاد، و کلمه رحمت بر زبان او نهاد.

توبه دَرِ گشایش رحمت الهی به روی آدمی است که بدین وسیله می‌تواند گذشته را تدارک کند و مسیر آینده را بسامان سازد: «التَّوْبَةُ تَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۱، ص ۲۶۷) توبه رحمت را فرود می‌آورد.

در سایه رحمت ناشی از توبه است که آدمی از صورت و سیرت شیطانی بیرون می‌رود و توفیق زندگی انسانی می‌یابد. «التَّوْبَةُ تُطَهِّرُ الْقُلُوبَ وَ تَغْسِلُ الذُّنُوبَ.» (همان، ص ۳۵۷) توبه دل‌ها را پاک می‌سازد و گناهان را می‌شوید. «بِالتَّوْبَةِ تُمَحِّصُ السَّیِّئَاتُ.» (همان، ج ۳، ص ۲۳۴) به وسیله توبه است که گناهان زدوده می‌شود. «بِالتَّوْبَةِ تُکَفِّرُ الذُّنُوبُ.» (همان، ص ۲۴۰) به وسیله توبه است که گناهان پوشیده می‌شود. بنابراین، نقش توبه در تربیت آدمی، نقشی اساسی است، زیرا بدون آن جبران گذشته و اصلاح آینده میسّر نیست.

«فَطُوبَی لِذِی قَلْبٍ سَلِیمٍ، أَطَاعَ مَنْ یَهْدِیهِ، وَ تَجَنَّبَ مَنْ یُرْدِیهِ، وَ أَصَابَ سَبِیلَ السَّلاَمَةِ بِبَصَرِ مَنْ بَصَّرَهُ، وَ طَاعَةِ هَادٍ أَمَرَهُ، وَ بَادَرَ الْهُدَی قَبْلَ أَنْ تُغْلَقَ أَبْوَابُهُ، وَ تُقْطَعَ أَسْبَابُهُ، وَ اسْتَفْتَحَ التَّوْبَةَ، وَ أَمَاطَ الْحَوْبَةَ، فَقَدْ أُقِیمَ عَلَی الطَّرِیقِ، وَ هُدِیَ نَهْجَ السَّبِیلِ.» (نهج البلاغه، خطبۀ ۲۱۴)

پس خوشا دارنده دلِ بی‌گزند که پیروی کند کسی را که او را راه نماید و دوری کند از آنکه او را تباه نماید، و به راه سلامت رسیده است به راهبریِ آنکه او را راه نمود، و فرمانبرداریِ راهنمایی که او را چنان فرمود، و به راه رستگاری شتافت پیش از آنکه درهایش بسته شود و وسیلتهایش گسسته؛ و درِ توبه را گشودن خواهد و گناهان را زدودن. چنین کس بر سر راه ایستاده است و راه راست به رویش گشاده است.

نقش توبه در اصلاح و تربیت خویش

زندگی آدمی در مرتبه طبیعت وجود، به ظلمت و غفلت آمیخته است، و نفسانیت، آدمی را پیوسته به عصیان و نافرمانی می‌کشاند و انسان را از سر منزل کرامت و سعادت حقیقی دور می‌سازد.

از حَدَثْهای طبیعت روح را

واجب آمد شست و شو ای بینوا

(مجموعه اشعار صدر المتألّهین، ص ۳۱)

تنها چاره آدمی چنگ زدن به توبه‌ای حقیقی است که بدان گناهان را از دامن وجود خویش بشوید و کدورت‌ها را از دل بزداید و به حقیقت خویش و حقیقت هستی باز گردد. از این رو هیچ سرمایه‌ای در زندگی چون توبه حقیقی کارساز نیست؛ به بیان امیرمومنان (ع): «وَ لاَ شَفِیعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ.» (نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱) هیچ شفیعی رهاننده‌تر از توبه نیست.

درِ به تمامی گشادۀ توبه

«وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللهَ یَجِدِ اللهَ غَفُورًا رَحِیمًا» (نساء / ۱۱۰) هر که کاری بد کند، یا بر خویشتن ستم ورزد؛ سپس از خدای آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت.

خدای سبحان از سر رحمت واسعه خویش، دری گشاده را به روی انسان قرار داده است تا هرگز ناامید نشود و در دوری و تباهی به سر نبرد. خدای رحمان آدمی را فرمان داده است تا او را بخواند و بدو بازگشت نماید و این همه را نیز خود عنایت می‌فرماید؛ و میان خود و انسان کسی را قرار نداده که حجاب و فاصله باشد و انسان را مجبور نساخته است که به شفیع و واسطه‌ای پناه ببرد؛ و در کیفرِ آدمی شتاب نمی‌کند و در انابت و توبت بر انسان عیب نمی‌گیرد. خدای رحمان در آنجا که انسان سزاوار رسوایی است، رسوایش نمی‌کند و برای توبه و بازگشت شرایطی سنگین قرار نداده است، بلکه باب توبه را کاملاً بر انسان گشوده است.

امیرمومنان علی (ع) در این باره در نامه تربیتی خود به فرزندش حسن (ع) چنین فرموده است: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَتَکَفَّلَ لَکَ بِالاِْجَابَةِ، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَ لَمْ یُلْجِئْکَ إِلَی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ، وَ لَمْ یَمْنَعْکَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ، وَ لَمْ یُعَیِّرْکَ بِالاِْنَابَةِ، وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُ الْفَضِیحَةُ بِکَ أَوْلَی، وَلَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فِی قَبُولِ الاِْنَابَةِ، وَ لَمْ یُنَاقِشْکَ بِالْجَرِیمَةِ، وَ لَمْ یُوْیِسْکَ مِنَ الرَّحْمَةِ، بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً، وَ حَسَبَ سَیِّئَکَ وَاحِدَةً، وَ حَسَبَ حَسَنَتَکَ عَشْرًا، وَ فَتَحَ لَکَ بَابَ الْمَتَابِ، وَ بَابَ الاِسْتِعْتَابِ، فَإِذَا نَادَیْتَهُ سَمِعَ نِدَاکَ، وَ إِذَا نَاجَیْتَهُ عَلِمَ نَجْوَاکَ، فَأَفْضَیْتَ إِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ، وَ أَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ، وَ شَکَوْتَ إِلَیْهِ هُمُومَکَ، وَاسْتَکْشَفْتَهُ کُرُوبَکَ، وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَی أُمُورِکَ، وَ سَأَلْتَهُ مِنْ خَزَائِنِ رَحْمَتِهِ مَا لاَ یَقْدِرُ عَلَی إِعْطَائِهِ غَیْرُهُ.» (نهج البلاغه، نامۀ ۵۳)

و بدان! کسی که گنجینه‌های آسمان و زمین در دست اوست تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده از او بخواهی تا به تو دهد، و از او بطلبی تا تو را بیامرزد. و میان تو و خود کسی را نگمارده تا تو را از وی باز دارد، و از کسی ناگزیرت نکرده که نزد او برائت میانجیگری آرد. و اگر گناه کردی از توبه‌ات منع ننموده و در کیفرت شتاب نفرموده، و چون بدو باز گردی سرزنشت نکند، و آنجا که رسوا شدنت سزاست پرده‌ات را ندرد. و در پذیرفتن توبه بر تو سخت نگرفته و حساب گناهت را نکشیده، و از بخشایش نومیدت نگردانیده، بلکه باز گشتت را از گناه نیک شمرده و هر گناهت را یکی گرفته و هر کار نیکویت را ده به حساب آورده، و درِ بازگشت را برائت بازگذارده، و چون بخوانیش آوایت را شنود، و چون راز خود را با او درمیان نهی آن را داند. پس حاجت خود بدونمایی و آنچه در دل داری پیش او بگشایی، و از اندوه خویش بدو شکایت کنی و خواهی تا غم تو را گشاید و در کارها یاری‌ات نماید، و از گنجینه‌های رحمت او آن را خواهی که بخشیدنش از جز او نیاید.

امکان و فرصت و پذیرش توبه: جلوۀ شگفت رحمانیت خدا

توبه راهی است گشاده که با مغفرت و رحمت و برکت حق ملازم است و خداوند مردمان را بدان خوانده است تا از حرمان دورشان سازد و به خود نزدیکشان نماید؛ به بیان امیرمومنان (ع): «مَنْ أَعْطَی أَرْبَعًا لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعًا: مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الاِْجَابَةَ، وَمَنْ أُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَ مَنْ أُعْطِیَ الاِسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَ مَنْ أُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَةَ.» (نهج البلاغه، حکمت ۱۳۵)

کسی را که چهار چیز دادند، از چهار چیز محروم نباشد: آن را که توفیق دعا دادند، از پذیرفته شدن محروم نماند؛ و آن را که توبه روزی کردند، از قبول گردیدن؛ و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد، از بخشیدن محروم نماند؛ و آن را که سپاس عطا شد، از فزوده گشتن.

شریف رضی در ذیل این سخن امام (ع) آورده است که گواه این بیان کتاب خداست که درباره دعا فرموده است: «(اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.» (مؤمن / ۶۰) مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم و درباره آمرزش خواستن فرموده است: «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللهَ یَجِدِ اللهَ غَفُورًا رَحِیمًا» (نساء / ۱۱۰) آنکه کاری زشت کند یا برخود ستم نماید سپس از خدا آمرزش خواهد، خدا را بخشنده و مهربان می‌یابد و درباره شکر گزاردن فرموده است: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِیدَنَّکُمْ». (ابراهیم / ۷) اگر شکر بگزارید برای شما می‌افزایم و درباره توبه کردن فرموده است: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَی اللهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللهُ عَلِیمًا حَکِیمًا.» (نساء / ۱۷) توبه، نزد خدا برای کسانی است که از روی نادانی کار زشت می‌کنند، سپس زود باز می‌گرداند؛ خدا بر اینان می‌بخشاید و خدا دانا و حکیم است، البتّه درِ توبه دری گشاده است و بخشش خدا نیز آماده؛ پیش از آنکه فرصت از دست برود و مرگ به سراغ آدمی آید و درِ توبه بسته شود.

هین مکن زین پس فراگیر احتراز

که ز بخشایش دَرِ توبه است باز

توبه را از جانب مغرب دَری

باز باشد تا قیامت بر وَری

تا ز مغرب بر زند سر آفتاب

باز باشد آن در، از وی رو متاب

هست جنّت را ز رحمت هشت دَر

یک دَرِ توبه‌ست زان هشت ای پسر

آن همه گه باز باشد گه فراز

و آن دَرِ توبه نباشد جز که باز

هین غنیمت دار، دَرْ بازست زود

رَخت آنجا کش به کوریِّ حسود

(مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی، دفتر چهارم، ابیات ۲۵۰۸-۲۵۰۳)

امیرمومنان علی (ع) مردمان را بدین امر توجّه داده و فرموده است: «فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقَاءِ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ، وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ، وَ الْمُدْبِرُ یُدْعَی، وَ الْمُسِیءُ یُرْجَی، قَبْلَ أَنْ یَخْمُدَ الْعَمَلُ، وَ یَنْقَطِعَ الْمَهَلُ، وَ یَنْقَضِیَ الاَْجَلُ، وَ یُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ، وَ تَصْعَدَ الْمَلاَئِکَةُ.» (نهج البلاغه، خطبۀ ۲۳۷) به کار برخیزید! اکنون که زندگی به ساز است، و دفترها گشوده، و درِ توبه باز است. رویگرداننده را خوانده‌اند، و گناهکار را امیدوار گردانده‌اند. پیش از آنکه چراغ عمل خاموش شود، و فرصت از دست برود، و درِ توبه را ببندند، و فرشتگان به آسمان بالا روند.