نجف لک‌زایی گفت: با شروع کرونا دولت‌ها مجبورند در مفهوم امنیت تجدید نظر کنند و مقولات متعددی را در بحث امنیت وارد کنند. باید از امنیت دنیاگرایانه عبور کنیم و به امنیت متعالیه برسیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، نود و نهمین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع فلسفه سیاسی، موج سوم مطالعات امنیت و کرونا با ارائه حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و استاد تمام دانشگاه باقرالعلوم (ع) سه شنبه ۳۰ اردیبهشت برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده به شرح زیر است:

پس از شکل‌گیری و توجه به رشته روابط بین الملل در قرن ۲۰ و بعد از جنگ جهانی دوم، بحث امنیت مورد توجه قرار گرفت. بحث امنیت بدین خاطر مطرح شد تا از شکل گیری جنگ‌های جهانی جلوگیری کند.

موج اول مطالعات امنیتی از بعد از جنگ جهانی دوّم به راه افتاد که نظریه‌های ایده آلیستی و رئالیستی در این باب مطرح شد. محور در امنیت در موج اول، امنیت نظامی است. از آنجا که امنیت جوامع و کشورها از ناحیه قدرت نظامی سایر کشورها مورد آسیب قرار می‌گرفت؛ مسابقات تسلیحاتی شکل می‌گیرد و این مسابقات تسلیحاتی تا چند دهه ادامه پیدا می‌کند و تمرکز کشورها بر گسترش ارتش و تسلیحات می‌شود. سپس اتفاقاتی می‌افتد که امنیت از تعریف محدود امنیت نظامی جدا و نظریه‌های جدید امنیت شکل می‌گیرد.

بنابر این، موج اول امنیت محدود به امنیت نظامی است که در این مورد دو نظریه ایده آلیستی و رئالیستی شکل می‌گیرد. نظریه ایده آلیستی رویکرد صلح دارد و مرجع آن نهادهای بین المللی است و رویکرد رئالیستی رویکرد نظامی و تسلیحاتی است و مرجع امنیت دولت ملی است تا تهدیدات خود را از بین ببرند.

اما شرایطی اتفاق می‌افتد که امنیت از این تعریف مضیّق خود (یعنی امنیت نظامی) خارج می‌شود و موج دوّم امنیت شکل می‌گیرد که معتقدند امنیت علاوه بر نظامی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و … باید وجود داشته باشد. اتفاق زیست محیطی در لندن در دهه ۱۹۶۰ بواسطه مه غلیظی که ایجاد شد و حدود ۱۵ هزار نفر را کشت و همچنین فروپاشی شوروی و مواردی از این دست باعث شد که موج دوم امنیت شکل گیرد و امنیت گستردگی بیشتری داشته باشد و شامل موارد دیگری نیز بشود. لذا بحث امنیت مواردی همچون امنیت زیستی، سیاسی، نرم، فرهنگی و غیره را در برگرفت.

مکتب کپنهاک در موج دوّم

در موج اول پیمان ورشو با محوریت شوروی و ناتو (سازمان آتلانتیک شمالی) با محوریت آمریکا شکل گرفت. با فروپاشی شوروی، پیمان ورشو نیز فرو پاشید، ولی ناتو در خودش انعطاف ایجاد کرد و در موج دوّم از بحث تهدیدات نظامی رویکرد خود را عوض کرد و فضای جدیدی مثل: اسلام هراسی، مباحث نرم، فرهنگی، حقوق بشر، تروریسم و غیره برای خود تعریف کرد. عملیات‌های بالکان در دهه ۹۰ و عملیات‌هایی که در ماجرای لیبی و آنچه که در حادثه ۱۱ سپتامبر انجام دادند باعث مشروعیتی برای ناتو در موج دوم امنیت شد. ناتو برای ماندگاری اش، طرح امنیّت موسّع را تعریف و پیگیری کرد.

ناتو در موج دوم امنیت خطر عمده را در کشورهایی مطرح می‌کند که زمینه‌های خاصی مثل شکنندگی اقتصادی و … دارند و با بهانه‌هایی چون حقوق بشر و تروریسم، مسائل اقتصادی، گسترش سلاح‌های کشتار جمعی، فعالیت‌های سیاسی و … و مباحث امنیت را تحت عنوان دفاع پیش دستانه، مطرح و پیگیری کردند. آنها بحث گسترش بازار آزاد، اصلاحات اقتصادی و سیاسی، حقوق بشر و حقوق فردی و غیره را مطرح کردند تا بتوانند برای خود نقش‌های جهانی تعریف کنند.

ناتو در موج دوم، از یک سازمان در اختیار چند کشور محدود که در ابتدا وجود داشت، تبدیل به سازمانی جهانی و پلیس امنیت دنیا و بازوی امنیتی شورای امنیت می‌شود. ناتو گسترش دامنه امنیت جهانی برای خود تعریف کردند و همه اینها با طرح امنیت موسع و تغییر رویکرد ناتو صورت گرفته است. بنابراین ناتو از یک سازمان نظامی محدود به یک نهاد سیاسی امنیتی با کارکرد وسیع و جهانی تبدیل شد.

ناتو در فضای جدید امنیتی پنج بُعد امنیتی را مطرح کرد که عبارتند از:

  1. بُعد اقتصادی؛ که بازار آزاد را مطرح کردند.
  2. بُعد سیاسی، که اندیشه لیبرالیستی و سکولاریستی را مطرح کردند و بر این اساس، اسلام سیاسی و گروه‌های مبارز را تهدید و در حکم جریان‌های تروریستی می‌دانستند.
  3. بُعد اجتماعی؛ مرجع آن هویت و به دنبال جهانی شدن هستند.
  4. بُعد نظامی؛ که مرجع آن دولت و امنیت کشورهاست.
  5. بُعد زیست محیطی؛ که مرجع آن تنوع زیستی و مشکلات زیست محیطی جهانی است.

در موج سوّم امنیت با شروع کرونا نشان داد که هم امنیت مضیّق، که هدف را به سوی امنیت نظامی می‌برد، و هم امنیت موسع، که در همان ۵ بُعد حرکت می‌کند، همه ناقص هستند. لذا دولت‌ها مجبورند در مفهوم امنیت تجدید نظر کنند و مقولات متعددی را در بحث امنیت وارد کنند.

با موج سوّم کشورهایی که زیر ساخت‌های اخلاقی به هم ریخته داشتند با مشکلات فراوانی مواجه شدند از غارت فروشگاه‌ها تا نارسایی در خدمات پزشکی و خدمات عمومی، امّا در کشور خودمان چون زیر ساخت‌های اخلاقی مثل ایثار، توجه به هم نوع، همگرایی و … وجود دارد، راحت با این مشکل کنار آمدند و راحت تر مدیریت صورت گرفت.

در موج سوّم چاره‌ای نداریم و باید از امنیّت دنیاگرایانه عبور کنیم و به امنیت متعالی برسیم. در امنیت متعالی نیروی فریب، شهرت، شهوت، حقّه و … کنار گذاشته می‌شود و به مقوله ایمان و ارتباط با خدا و استعانت از خدا و همگرایی و … می‌رسند، و از این طریق هم خودشان به امنیّت می‌رسند و هم برای دیگران ایجاد امنیّت می‌کنند. در این مرحله با حفظ بهداشت و جنبه‌های فردی، امنیّت خانواده و جامعه را به وجود می‌آورند.

لذا فلسفه سیاسی اسلامی و حکمت متعالیه ظرفیت خوبی دارد که موج جدید امنیت و یا همان موج سوم امنیت را شکل دهد، به وجود آورد و گسترش دهد.