خبرگزاری مهر-گروه فرهنگی:
مردم ایران به ویژه در سالهای اخیر به گزارشهای مکتوب و تصویری درباره آنچه در سرزمینهایی خارج از جغرافیای آنها قرار دارد علاقه زیادی نشان میدهند. خواه این گزارش درباره سفر یک مجری تلویزیونی به کشورهایی در شمال آفریقا باشد یا نوشتههای کوتاه مجازی دانشجویان ایرانی در آمریکا در قالب یک کانال تلگرامی. خواه سفرنامههای حج و عتبات دوران قاجار باشد یا سفرنامهحج یک روزنامهنگار شاعرپیشه.
کتاب «خال سیاه عربی» که این روزها از سوی انتشارات امیرکبیر روانه بازار کتاب شده است تازهترین کتاب از این دست آثار است. کتابی به قلم حامد عسکری شاعر و روزنامهنگار خوشذوق معاصر که سفرنامه حج وی در سال گذشته را در بر میگیرد
کتاب در بازه زمانی کمتر از یک ماه پس از انتشار خود به چاپ سوم رسیده است و این نشان از اقبالی دارد که مخاطبان به نوشتار وی در این کتاب از خود نشان دادهاند.
اما چه چیزی در سفرنامه حج عسکری منجر به اقبال بالا به آن شده است؟
نخست باید بدانیم که سفرنامهنویسی حج و یا عتبات حتی در دوران معاصر و سالهای اخیر امری است که از سوی بسیاری از اهالی قلم و ادبیات جدی گرفته میشود هرچند که برخی به جای شرح دادن ترجیح میدهند نوشتار خود را کوتاه و در قالب متنهایی برای بازنشر در فضای مجازی کلاسه بندی کنند. با این همه شوق و شور توصیف یک سفر مقدس و آنچه در آن شکل میگیرد آتشی است که بر تن ادبیات نوشتاری ایران هنوز گرما میبخشد و مخاطبانی گاه کم و گاه پرشور میتوان برایش متصور بود. نکته مهم این است که این سنت نوشتاری کماکان زنده است و جدی گرفته میشود.
شاید درباره چرایی این زنده ماندگی بتوان صحبتهای جالبی کرد. از توانایی بالای تحلیل در نسل جوان ایرانی و قدرت مشاهده و روایتآنها و نیز علاقهمندی آنها به مقایسه میان داشتهها و آرزوهای حتی معنوی خود با سایر سرزمینهای اسلامی تا اشاره به برخی نکات درباره توفیقات اقتصادی یا فرهنگی کشورهای اسلامی و نیز آداب و سنن مردم
با این همه «خال سیاه عربی» چیزی جدای از این برای مخاطبش به همراه دارد
حامد عسکری را بسیاری با شعر میشناسند و البته نثری که گاه تنه به تنه شعرش زده است. او در این سفرنامه اما بیشتر از این مساله سعی کرده به سمت ادبیات نوشتاری خودمانی و مردمی حرکت کند و حاصلش نیز سفرنامهای است که در جایجایش مخاطب احساس خوشایند شنیدن روایت سفر او و نه خواندن یک اثر کت و شلوار پوشیده ادبی را دارد؛ احساسی که ناخودآگاه او را به یاد سنت قصهخوانیهای قدیم در محافل خانوادگی و حتی برخی برنامههای خاص رادیویی میاندازد.
طنز نهفته در ادبیات عسکری نیز در خوشخوان کردن این کتاب بسیار کمک کرده است. او نه در مقام یک نویسنده و محقق که دست در دست مخاطب در مقام یک زائر عادی و البته مشتی ادبیاتی در رفت و آمد میان سنت بیانی تهران و کرمان دارد قدم به سرزمین وحی میگذارد و تلفیق همین سنتهای بیانی است که مخاطب را حتی در صورت تجربه کردن سفر حج با این کتاب همراه و به آن جذب میکند.
عسکری در «خال سیاه عربی» به جای حرکت به سمت روایتگری و توصیف مکان که ممکن است بسیاری از مخاطبان به شکلهای مختلف تجربه آن را داشته باشند با آنها از تجربه حسی خودش، خانوادهاش و نیز چند خانواده بدرقهکننده او در تهران درباره این سفر سخن میگوید؛ از دعای یک همسر برای راهی شدن شوهر به حج طی زیارتی کوتاه در سوریه تا توصیههای مادر برای زیارت بقیع.
کتاب «خال سیاه عربی» از همین منظر سفرنامهای بسیار شخصی است. نویسنده در جای جای آن سعی کرده به جای توصیفهای زائد درباره موقعیت مکانی و یا موقعیت خاص جغرافیایی که خود در آن قرار گرفته است، مخاطبش را از مجرای واژگان به نوعی همذات پنداری تاریخی و روحی با آن موقعیت فرابخواند. او را با خودش در حس بقیع، لمس مسجدالنبی و تنفس در مسجدالحرام همراه کند. هدف نویسنده از این کار نه توصیف فیزیکی بلکه کمک به مخاطب برای همذاتپنداری با او و سعی در ترسیم وجود خودش در این موقعیتهاست.
این اتفاق را شاید بتوان تلاش در ایجاد نوعی موقعیت تازه در نوشتار دانست. موقعیتی که نویسنده این سطور مایل است از آن به عنوان «نوشتار پویا» یاد کند. نوشتاری که جز شیوایی و رسایی و در عین حال سادگی میتواند ایجاد کننده حس همذاتپنداری با متن را با خود برای مخاطب به ارمغان بیاورد و او را به لمسی مجازی از واقعیتهای روایت شده در خود و تنفس در فضای آن هدایت کند.
«خال سیاه عربی» برای رسیدن به این موقعیت تازه از نوعی نوشتار ساده و در عینحال پویا بهره برده است که در آن کلمات چه در مقام طنز و چه جد بسیار هوشیارانه در پی هم میآیند، روح میپذیرند و با سحرانگیزی مخاطب را به درون خود میکشند.
این اتفاق با مقدمه به نسبت طولانی کتاب که شرح دهنده نسبت راوی با اتفاقی است که در کتاب در حال شکلگیری است و نیز آنچه به انجام سفر منجر میشود نیز در هم آمیخته و در نهایت یکی از متفاوتترین سفرنامههای حج روزگار ما را فراهم کرده است.
از نویسنده و شاعری چون حامد عسکری هرچند انتظار نوشتاری جز این درباره این سفر نمیرفت اما لاجرم باید گفت که کار او در خلق نوشتار «خال سیاه عربی» به نوعی ایجاد کننده خطی تازه برای زنده نگاه داشتن سنت نوشتاری دیرپای ایرانیان و گشودن بابی تازه برای ایجاد ارتباط عاطفی و ملموس میان متون روایی با مخاطبانش در روزگاران پیش روی ماست.