چهرزاد بهار، خواهر مرحوم مهرداد بهار با تحریف واقعیت و ادبیاتی نامناسب به خاکسپاری مرحوم امیرکاووس بالازاده در جوار مزار برادرش اعتراض کرده است. بالازاده از شاگردان بهار بود و شخصیتی سرشناس.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: محمد آسیابانی

چهرزاد بهار، فرزند مرحوم محمد تقی بهار و برادر مرحوم ملک مهرداد بهار، چندی پیش، یادداشتی را مبنی بر تخریب مزار برادرش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا منتشر کرد. او نوشت که شخصی را که نمی‌شناخته در مزار برادرش به خاک سپرده‌اند.

بخشی از یادداشت او چنین است: «چند روز پیش، برای زیارت مزار برادرم، مرحوم دکتر مهرداد بهار (۱۳۰۸-۱۳۷۳)، استاد فقید ایران باستان و اسطوره شناس برجسته کشورمان، به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا رفته بودم. مهرداد، نخستین کسی بود که، پس از درگذشت در آبان ۱۳۷۳، در این قطعه به خاک سپردند. از آن پس، پیکر بی جان هنرمندان و دانشمندان متوفی را در آنجا دفن کرده‌اند. چنین مکانی را باید همیشه بزرگ داشت و احترام بزرگانی که در آنجا آرمیده‌اند حفظ شود. اما چه سود که می بینیم به آن انسان های بزرگ بی احترامی می‌شود.»

او در ادامه درباره این بی‌احترامی نوشته است: «باید بگویم که از دیدن مزار برادرم سخت شگفت زده شدم چون سنگ مزار او را، بدون اجازه خاندان بهار، عوض کرده‌اند و کسی را که نمی شناختم بر روی مزار مهرداد به خاک سپرده‌اند؛ با کدام مجوز بر روی مزار مهرداد بهار کس دیگری را به خاک سپرده‌اند؟ این پرسشی است که از مدیران محترم شهرداری تهران و بهشت زهرا خواستار جواب آن هستم؛ آیا با کدام مجوز به شما چنین حقی داده شده، که بدون اجازه خانواده مرحوم، کس دیگری را روی قبر او به خاک بسپارید؟ آیا هرگز از خانواده بهار اجازه گرفته بودید یا به میل خود این اجازه را داده‌اید؟ من این را تجاوز به حریم دیگران می‌دانم و هرگز چنین کسانی را نمی‌بخشم.»

چهرزاد بهار، همچنین با مظلوم نمایی نابجا نوشته است: «آیا ملک الشعرا بهار، شاعر بزرگ ایران و فرزند دانشمند او دکتر مهرداد بهار، استاد ایران باستان و اسطوره‌شناس برجسته، دستکم از این حق برخوردار نیستند که به آنها احترام گذاشته شود؟ آیا فرهنگ و ادب ایران تا این اندازه برای گروهی بی قدر و بی اهمیت شده است که دست به چنین رفتاری می‌زنند؟ هرگز چنین کاری را نمی‌بخشم و به ویژه از آن خانواده در حیرتم که به رغم آنکه فرزند و همسرشان، مرحوم امیرکاووس بالازاده، شاگرد آن بزرگ مرد بوده است، اکنون مزار او را غصب کرده‌اند؟»

در نگاه نخست عجیب است که عضوی از خاندان محترم بهار از چنین ادبیات نامناسبی حتی برای یک انسان معمولی استفاده کند، چه برسد به آنکه این جملات در حق پژوهشگری برجسته و سرشناس بیان شده باشد؛ آن هم شخصیتی که خود از شاگردان مرحوم مهرداد بهار بود و پس از درگذشت استاد در زنده نگه داشتن یاد و اندیشه او مجاهدت‌ها کرد.

این سال‌ها به دلیل ازدیاد جمعیت مقابر بهشت زهرا چند طبقه شده‌اند و قبرهای چند طبقه نکته عجیبی نیست. پس از درگذشت مرحوم بالازاده، مسئولان امر به این نتیجه رسیدند که به جهت پاسداشت خدمات این پژوهشگر برجسته و مدرس دانشگاه او را در جوار استادش در قطعه هنرمندان و نام آوران به خاک بسپارند و چقدر این تصمیم درست بود. سوال اینجاست که در این روند خانواده زنده‌یاد بالازاده چه نقشی داشته‌اند که خانم بهار از آنها در حیرت فرو رفته است؟ چه بی‌احترامی به مزار مرحوم بهار شده و چه حقی از از این بزرگمرد ضایع کرده‌اند که خانم چهرزاد بهار ناچار شده از چنین ادبیات نامناسبی استفاده کند؟ مگر سنگ مزار پیشین، یک اثر تاریخی بود که خانم بهار برای برداشتن آن غصه خورده است؟ خانم بهار تاکنون به گورستان‌های تاریخی نرفته تا ببیند که در بسیاری از مقابر و بارگاه‌ها شاگردان در جوار استادان به خاک سپرده شده‌اند؟

امیر کاووس بالازاده که خانم چهرزاد بهار از ایشان به عنوان یک شخص گمنامی یاد می‌کند که او را نمی‌شناخته، اسطوره‌شناس، پژوهشگر فرهنگ عامه و تئاتر، کتابشناس و نسخه‌شناس و مدرس دانشگاه بود. زنده‌یاد بالازاده سال‌ها همدم و همراه مرحوم بهار بود و شاید این بازمانده خاندان بهار نام ایشان را فراموش کرده باشد. جفای خواهر مرحوم مهرداد بهار در حق نام امیر کاووس بالازاده در صورتی است که این پژوهشگر برجسته پس از درگذشت استادش مجاهدت بسیاری در پاسداشت و زنده نگاه داشتن یاد، نام و اندیشه او به خرج داد.

تا جایی که راقم این سطور به خاطر دارد نخستین یادنامه مرحوم دکتر مهرداد بهار را زنده‌نام امیرکاووس بالازاده با عنوان «مهرداد و بهار: یادنامه استاد دکتر مهرداد بهار» کار کرد. این کتاب فاخر به سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با شمارگان هزار نسخه و ۳۷۲ صفحه منتشر کرد. همچنین مرحوم بالازاده مقالات و گفت‌وگوهای بسیاری درباره مرحوم بهار منتشر کرد و قطعاً اگر تلاش‌های او و دیگر شاگرد مرحوم بهار یعنی ابوالقاسم اسماعیل پور نبود، شاید هیچگاه نسل جدید با آرا و اندیشه‌های این بزرگ‌مرد آشنایی پیدا نمی‌کردند.

زنده‌یاد بالازاده از استادان محبوب و سرشناس گروه نمایش دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بود و البته در بسیاری از دانشکده‌های شهرستان‌ها نیز سابقه تدریس داشت. به شهادت شاگردان پرشمارش، بارها در کلاس درس از زنده‌یاد مهرداد بهار صحبت می‌کرد و نظریات او را درس می‌داد. بالازاده خود در زمینه اسطوره شناسی و فرهنگ عامه صاحب نظر بود، اما هرگز نخواست نامش فراتر از نام استادش مطرح شود. رواست که پس از خدمات شایان مرحوم بالازاده، عضوی از خاندان بهار با این ادبیات نامناسب از او که شخصیتی برجسته و سرشناس بود، یاد کند؟ به یقین کلام خانم چهرزاد بهار در درجه نخست جفای بزرگی است در حق برادرش مرحوم مهرداد بهار.

کاش خانم چهرزاد بهار حرمت خاندان خود و شخصیتی را که در تکریم این خاندان کوشیده بود، حفظ می‌کرد. ایشان شخصیتی را ناشناس خوانده که از بزرگان فرهنگ و هنر ایران معاصر بود و طیف عظیمی از اهالی تئاتر، روزنامه‌نگاران و پژوهشگران حوزه فرهنگ و زبان‌های باستانی از شاگردانش هستند. خانم بهار شخصیتی را کوچک شمرده که در زمان حیات سال‌ها در تکریم نام بزرگان فرهنگ ایران کوشید و شاهد این مدعا کتاب‌هایی است که به قلم او منتشر شده است. کاش خانم چهرزاد بهار کتاب‌های «مهر و داد و بهار»، «داود رمضان شیرازی»، «سیدعبدالغفار طهوری» و «پسر شهرزاد: نامه‌ها و گفتارهایی از مهدی آذریزدی»، را می‌دید.

خوب است که خانم چهرزاد بهار متن شریف «گلستان سعدی» را باز کرده و آن حکایت معروف در باب «سیرت پادشاهان» را بخواند و به این بیت برسند که:

بزرگش نخوانند اهل خرد * که نام بزرگان به زشتی برد