خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: ولایت فقیه هرچند سابقهای دیرینه در اندیشههای برخی فقهای شیعی دارد اما بروز و ظهور آن بدین نحو از نوآوریهای امام خمینی (ره) است. ایشان مباحث خود در زمینه ولایت فقیه را علاوه بر کتابی اختصاصی در کتاب البیع نیز مطرح ساختهاند از همین رو در این نوشتار در تلاشیم تا گزارشی مختصر از مباحث ولایت فقیه امام خمینی (ره) در کتاب البیع ایشان ارائه کنیم.
اهمیت کتاب البیع
شاید امروزه در خصوص ولایت فقیه و مباحث حکومتی اسلام منابع جامعتری از این کتاب وجود داشته باشد و همچنین شاید در نگاه اول بسیاری از مباحث این کتاب، چهل سال بعد از تشکیل حکومت ولایت فقیه تا حدی بدیهی به نظر آید اما باید توجه نمود که امام خمینی این مباحث را قبل از سال ۱۳۴۲ و در دوران اوج حکومت دیکتاتوری پهلوی آغاز نمودهاند از همین رو به کمک این مطالب میتوان به نکات زیر پی برد:
۱: نوع نگاه رسمی به حکومت به قدری سکولار بوده است که برای اسلامی بودن حکومت نیاز به تمسک به عقل و نقل وجود داشته است.
۲: امام خمینی (ره) از چندین سال قبل از شروع مبارزات دورنمای حکومت اسلامی را در پیش رو خود قرار داده بودند از همین رو این مطلب که ایشان «در ابتدا انگیزهای برای تشکیل حکومت نداشتند» نادرست بوده و جمله «آقای شاه ما میخواهیم شما شاه بمانید…» ایشان در سال ۴۲ صرفاً یک تکنیک مبارزاتی مرحله به مرحله بوده است.
۳: جرئت و شجاعت امام خمینی (ره) در این نوشتار از آنجا نمایان است که در دل حکومتی مبتنی بر خودکامگی، در درسهای عمومی خود از لزوم تشکیل حکومت اسلامی و ولایت فقیه سخن گفتهاند.
چرا ولایت فقیه در باب معاملات بحث شده است؟
قبل از ورود به بحث لازم است به این پرس پاسخ داده شود. به نحو کلی ابواب فقهی را به دو قسم کلی عبادات و معاملات تقسیم میکنند. در بخش معملات، یکی از عناوینی که مورد تحقیق قرار میگیرد سخن از شرایط لازم دو طرف عقد معامله است. یکی از این شرایط لازم داشتن عقل و بلوغ است. حال اگر کسی فاقد این دو شرط بود ولایت اموال وی بر عهده پدر و یا پدربزرگ وی بوده و اگر آن دو نیز فاقد صلاحیت در این خصوص باشند و یا در قید حیات نباشند، بر عهده حاکم جامعه اسلامی است که اموال آن شخص را مدیریت کند. از همین رو امام خمینی این وظیفه را برعهده ولی فقیه دانسته و در ذیل همین مبحث ولایت فقیه را مطرح میسازند.
اساس حکومت اسلامی وحی است
امام خمینی (ره) در ابتدا با اشاره به کثرت احکام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در اسلام همچون انواع حدود، قصاص، دیات و … میفرمایند: «اسلام صرفاً احکام عبادی نیست و این از تبلیغات اجانب و عمال آنها برای اسقاط اسلام است…بر عهده طلاب و روحانیون دینی است که به هر نحو ممکن قیام کرده و حکومت عادله اسلام را به نمایش بگذارند… حکومت اسلام نه دیکتاتوری است که اساس آن میل و خواستههای نفسانی شخص باشد و نه مشروطه و نه حتی جمهوری که واجب بداند برخود آرا جماعتی از بشر را بلکه حکومت در اسلام وحیانی است و در جمیع مواضع مختلف از وحی استمداد می جوید»
ایشان در اثبات وجوب تشکیل حکومت اسلامی به موارد زیر نیز استدلال میکنند:
۱: احکام اسلامی، احکام جاودانه هستند و لازمه سیانت از آنها وجود فقیه عادل و حکومت اسلامی است.
۲: حفظ نظام اجتماعی عموم مسلمین و جلوگیری از اخلال در در آن از امور بسیار مهمی است که با تشکیل حکومت اسلامی به وجه احسن انجام میشود.
۳: حفظ حدود و ثغور مسلمین و دفاع از آن امر بسیار مهمی است از همین رو عقلانی نخواهد بود که خداوند متعال آن را رها کند.
۴: همان ادلهای که دلیل امامت در عصر حضور است، دلیل حکومت در عصر غیبت خواهد بود.
۵: ایشان علاوه بر دلایل عقلانی مذکور به روایاتی از جمله روایت فضل بن شاذان از امام رضا (ع) استناد جسته و وضع قانون بدون تعیین نگهبان برای آن را خلاف حکمت میدانند.
ویژگیهای والی اسلامی
ایشان پس از اثبات لزوم حکومت اسلامی معتقد اند که امامان معصوم یکی پس از دیگری ولی جامعه بوده اما پس از غیبت ایشان با توجه به همان دلایل مذکور نمیتوان این مسند را خالی گذاشت در نتیجه اسلام به نحو کلی و نه تعیین شخص این منسب را تعیین کرده است. از منظر امام خمینی دو ویژگی بارز والی اسلامی عبارت است از:
الف: از آنجا که حکومت اسلام؛ حکومت وحی است پس لازم است که ناظر و مأمور اجرای وحی بر محتوای آن تسلط داشته باشد.
ب: علاوه بر تسلط بر محتوا لازم است که شخص ولی اهتمام تمام بر اجرای این قوانین بنماید. از این خصیصه ولی به عادل بودن تعبیر میشود. حال ممکن است این سوال مطرح شود که چرا اهتمام بر اجرای احکام را عدالت تعبیر کردهاند؟ در پاسخ باید گفت که از گذشته این موضوع در میان فقها مطرح بوده که آیا میتوان همانگونه که با موضوعاتی مانند هرج (سختی) و ضرر، احکامی را در صحنه اجرا محدود میکنیم با عدالت نیز همین گونه رفتار کرد؟ به عبارت دیگر ایا میتوان گفت از آنجایی که این حکم خلاف عدالت است در عمل به آن توجه نمیکنیم؟ در پاسخ عدهای از فقها بیان نمودهاند که عدالت مقوله پیچیده و شاخصهای آن تا حدی به دور از عقل مستقل بشری است از همین رو عدالت واقعی همان احکام شریعت است و عادل اجرا کنند همین احکام است از همین رو شخصی که اهتمام تام و تمام بر اجرا این احکام نماید عادل است.
ایشان وجود این دو ویژگی برای ولی را از محکمات عقل و نقل میدانند و روایاتی نیز بر تأیید آن ارائه میدهند.
خلافت چیست؟
ایشان در ادامه به بررسی معنای خلافت پرداخته و معتقد اند که خلافت به دو قسم تکوینی و اعتباری تقسیم میشود. خلافت تکوینی آن چیزی است که از ناحیه خداوند بر انبیا و ائمه داده شده و خلافت اعتباری عبارت است از ریاست ظاهری دنیوی. این ریاست بالاصاله فاقد هیچ گونه ارزش بوده و هدف از آن تنها اجرای عدالت و احکام الهی است. ایشان در ادامه به بررسی سندی و دلالی روایات در این خصوص میپردازند.