به گزارش خبرنگار مهر، محمد منصورنژاد، استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم سیاسی به مناسبت رحلت جانگداز رهبر کبیر انقلاب اسلامی مقاله مفصلی درباره ابعاد صلح در اندیشه و عمل امام خمینی (ره) نوشته است که در ادامه چکیدهای از آن از نظر شما میگذرد:
این نوشته بدین پرسش میپردازد که ابعاد صلح در اندیشه و عمل امام خمینی کدامند؟ و مدعای بحث حاضر هم آن است که گرچه خشونتها را در نظر و عمل امام خمینی میتوان گزارش نمود، اما از نگاه ایشان آنچه که اصالت دارد «صلح» است و جنگ و خشونت جنبه ثانوی و تبعی دارد.
همه مباحث و مواضع امام خمینی در زمینه صلح را میتوان به دو بُعد اصلی فروکاست: «بعد فردی» و «بعد جمعی». اما مباحث بعد جمعی در سه سطح قابل دسته بندی اند: امام خمینی و صلح در خانواده، صلح در نهادهای مدنی و صلح در جامعه سیاسی.
یکی از دستاورهای تحقیق آن است که سیره امام خمینی در زمینه صلح نه به راه امثال «گاندی» ها ختم میگردد که مبتنی بر نظریه عدم خشونت بود، و نه از اسلام روایت طالبانی و داعشی دارند. بلکه در اندیشه و مواضع امام خمینی قطعاً خشونت وجود دارد (به ویژه در دهه آخر عمرشان و در زمان رهبری بر نظام جمهوری اسلامی)، اما در مجموع از جهت نظری و عملی در ابعاد مختلف یاد شده در رویکرد و جهت گیری های امام خمینی، صلح اصالت دارد و جنگ و خشونت جنبه طفیلی دارند.
امام خمینی و صلح
۱) مدخل بحث:
پیش از ارائه بحث صلح و امام خمینی در دو بعد فردی و جمعی، لازم است برخی نکات مقدماتی مورد تأمل و ملاحظه قرار گیرند:
یک: امام خمینی متفکر اسلامی بودند و مواضعش باید در گفتمان دینی مورد ارزیابی قرار گیرد. البته در فرهنگ اسلامی هم نگاهها و روایتهای مختلف به موضوعات گوناگون از جمله جنگ و صلح وجود دارد. اما نباید فراموش نمود که امام خمینی دانش آموخته حوزههای علمیه شیعی است و معتقد به فقهِ به تعبیر خودشان «جواهری» (که البته آن را با پویایی در فقه قابل جمع میدانستند). پس لازم است شخصیت امام خمینی با مجموع ادبیات به ویژه سنتی جهان اسلام و به صورت مشخص شیعی مورد ارزیابی قرار گیرد که در آن گفتمان جهاد، حد و حدود، و.... از مفاهیم پذیرفته شده است؛ این مفاهیم هم ممکن است در ابتدا با صلح سازگار به نظر نرسند؛
دو: این نکته نیز واضح است که رهبری امام خمینی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که با جنس شخصیتهای مثل «گاندی» و «نلسونماندلا» و.... فرسنگها فاصله دارد. از این رو صلح مورد نظر امام خمینی، هرگز نمیتوانست مثل «نظریه عدم خشونت» امثال گاندی باشد، که در آن نگاه، حتی خشونت در مقابل استعمارگران و ستمگران هم روا نیست! از این رو نگاه امام خمینی به صلح، نیاز به تقریر دقیق و وسیع دارد.
سه: برخی به غلط فکر میکنند که گفتمان مدرن ضد خشونت است. در نفی این باور به ذکر تنها نکتهای از «آنتونی گیدنز» جامعه شناس بریتانیایی بسنده میگردد. او معتقد است: خشونت، از عناصر ذاتی دولت- ملت است. وی در جلد دوم کتابش در مورد نقد ماتریالیسم تاریخی، به موضوع آمیختگی خشونت با بنیاد دولت- ملت پرداخته است. از نگاه او این گونه دولتها محصول نیاز نظام سرمایهداری در دوران تولد آن و ساختیابی دولت-ملت با مفهوم و پدیده مطلقگرایی بوده و این مطلقگرایی جز با در اختیار گرفتن ابزار خشونت، امکانپذیر نبوده است. بدین جهت به نظر این متفکر دولت مدرن با مطلقگرایی و خشونت کاملاً در هم آمیخته است. (سلیمی: تابستان ۱۳۸۴، ص ۷ – به نقل از Giddens: ۱۹۸۵, pp ۵۳-۷۱)
حاصل آنکه اگر کسی فکر میکند در عصر مدرن زمانه خشونت سپری شده است، کاملاً در اشتباه است. کافی است به این نکته توجه شود که کشتار بشر در قرن بیستم در دو جنگ جهانی (که گاه تا ۱۰۰ میلیون نفر برآورد میشود) و طرفین جنگ هم عمدتاً همین کشورهای به اصطلاح توسعه یافته غربی بودند، اصلاً در تاریخ بشری سابقه ندارد!
چهار: در فرهنگ اسلامی و میان مسلمانان هم مثل سایر فرهنگها (خشونت در فرهنگ مسیحی مثل جنگهایی صلیبی و یا بودائیان در برخورد با میانماریها در سالهای اخیر) خالی از خشونت نیست. مثلاً «ابن ابی الحدید معتزلی»، بزرگترین شارح نهج البلاغه نیز در همان آغاز مباحثش در وصف امیرالمومنین (ع) نوشت: و أما السیاسة: فإنه کان شدید السیاسه، خشنا فی ذات الله، یعنی علی در سیاست شدت عمل به خرج میداد و در امور مربوط به حق الله خشن و سختگیر بود. (ابن ابی الحدید معتزلی :۱۳۶۷)
با این وصف اگر هم کسی بخواهد سیره نظری و عملی امام خمینی را تنها صلح مدار و مطلق صلح تفسیر نماید و به دنبال نفی مطلق خشونت باشد، این نکته نه با واقعیت تطبیق دارد و نه اصلاً اندیشه درستی است. گفته شد که مدعای بحث حاضر آن است که گرچه خشونت را در نظر و عمل امام خمینی میتوان مشاهده نمود، اما از نگاه ایشان آنچه که اولاً و بالذات اصالت دارد «صلح» است و ثانیاً و بالعرض به خشونت هم می رسند.
پنج: اما در شرایط کنونی دفاع از این تز که «امام خمینی از حامیان صلح بودند»، هرگز سهل نیست. زیرا در روزگار ما در این سامان، اذهان افراد کنشگر در میدان علم و عمل و به ویژه کاربران فضای مجازی، کمتر به مباحث نظری فراوانی که از سوی ایشان در زمینه صلح مطرح گردیده و یا سیره عملی مبتنی بر صلح او توجه دارند. بلکه بلافاصله از سویی عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر را ملاک ارزیابی میگیرند و از سویی دیگر در طول حیات ۹۰ ساله ایشان، تنها بر دهه آخر عمرشان، که زمام امور سیاسی کشور را در دست داشته و بالاترین مرجع اقتدار بودند را برجسته میسازند و حتی در این مقطع هم نه همه مواضع، بلکه اقدامات معدودی که نسبتش با صلح بسیار کمرنگ است!
با این وصف هم واقعیتها و هم انصاف اقتضا دارد که مجموعه مواضع فردی و اجتماعی امام در کنار هم مورد ارزیابی قرار گرفته و بر اساس آن به قضاوت نشست، نه انتخاب نکات گزینشی، آن هم بدون در نظر گرفتن شرایطی که ایشان در آن میزیست. به عنوان نمونه همگی میدانند که امام خمینی از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۶۸ که سال رحلتشان است، به مدت ۲۷ سال آخر عمر، به نحوی در گیر مسائل سیاسی بودند: تا ۵۷ مشغول مبارزه با نظام پهلوی و پس از انقلاب نیز درگیر مدیریت جنگ و.... واضح است که در فضای مبارزه و در موقعیت جنگ، از ایشان کمتر توقع داشت که از صلح بگویند. با این حال همان گونه که در ادامه شواهدی ذکر میگردد، در همین مقاطع نیز مواضع صلح جویانه و نظری ایشان کم نیست.
شش: اهالی دانش، امام خمینی را پیش از انقلاب در کنار فقه و فقاهت، به مرد عرفان و اخلاق در نظر و عمل میشناختند. در این زمینه نقل قولهای مطرح شده از سوی شاگردانش به اندازه کافی گویاست. در بین رویکردهای دینی نزدیکترین نسبت با صلح را رویکردهای عرفانی در سطح جهانی دارند. از این رو مواضع صلحطلبانه امام خمینی خیلی عجیب نیست.
۲) ابعاد صلح و امام خمینی
۱-۲) بعد فردی: ادبیات نظری تولید شده در زمینههای عرفانی و اخلاقی در کتابهایی از امام خمینی چون «آداب الصلوه»، «شرح جنود عقل و جهل»، «شرح چهل حدیث» و یا.... مرتبط با صلح مثبت اند و مفاهیم فراوانی در آنها شرح شده است؛ مثل: در «عدل» و ضد آن «جور»؛ در «رأفت» و «رحمت» و ضد آنها «قسوت» و «غضب»؛ در «رفق» و ضدّ آن «خرق»؛ در «صَمت»، و ضد آن که «هَذَر»؛ در «صفح» و ضد آن «انتقام» و.....
۲-۲) بعد جمعی
برابر الگوی نظری تحقیق، در عرض بُعد فردی امام در نسبت با صلح، بُعد جمعی قرار میگیرد که خود شامل سه حیطه خانوادگی، جامعه مدنی و جامعه سیاسی است.
ج) نتیجه گیری
۱) در سیره امام خمینی هم درباره جنگ میتوان سخن یافت و هم صلح؛ اما در زمینه نگرش رحمانی و صلح مدار امام خمینی تا کنون تألیف جدی وجود ندارد. به ویژه اینکه به دلایلی علیه امام خمینی اتهاماتی وارد میگردد تا تصویری کاملاً خشونت طلب و طالبانی از ایشان ارائه گردد. در چنین شرایطی برجسته نمودن ابعاد طلح طلبانه در اندیشه و عمل امام خمینی یک ضرورت است. نوشتار حاضر گام کوچکی برای پر نمودن این خلأ در حد خود است؛
۲) ردِّ پای صلح را در سطوح مختلف فردی و جمعی (از خانواده تا نهادهای مدنی و دولت) در اندیشه و کنش امام خمینی میتوان یافت و گزارش و تحلیل نمود؛
۳) در تحلیل دادهها نباید فراموش کرد که امام خمینی در قریب به سه دهه آخر عمرش پیوسته به نوعی در مبارز، انقلاب و جنگ (دفاع مقدس) بودند. از این رو کثرت مواضعشان درباره نبرد و جنگ، به جهت شرایط بیرونی و ضرورت زمانه بود، نه آنکه مبانی فکری امام خمینی خشونت مدار باشد. به همین جهت بیش از عملکرد، باید به جهت گیری فکری ایشان در موضوع توجه داشت که بر مبنای رحمت است نیز مهمتر از عملکرد، رویکرد است، که رویکرد امام در مجموع در تدبیر امور صلح طلبانه بود و حتی با حیطههای مفهومی صلح یونسکو نیز قابل تطبیق است؛
۴) در سیره نظری و عملی امام خمینی، تقویت نهادهای فرهنگی برای کنترل دولت مردان، توجه به استقلال حوزه و دانشگاه [۱]، مخالفت با رویکرد امنیتی شدن امور، اعتقاد به شأن و حقوق مردم و احترام به حریمشان و… دیده میشود که در نوشتار با ارائه شواهد این جهت گیری مستند شد. این مواضع همگی در راستای صلح مثبت قابل درک و فهم اند؛
۵) توجه به قانون گرایی و برخورد امام خمینی با افراد خودسر (گر چه مدعی اسلام و دین) و … راه را برای برقراری امنیت، آرامش و صلح هموار ساخته و راه هرج و مرج طلبان را میبست؛
۶) گفته شد صلح، حد کمینه (صلح منفی) و بیشینه ای (صلح مثبت) دارد. به نظر میرسد که مهمترین مصداق صلح در حد کمینه، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جریان دفاع مقدس از سوی امام خمینی بود و بهترین نمونه صلح مثبت، پیام ۸ مادهای امام در دفاع از حقوق و حریم شهروندی که تا آخر عمرشان پیگیر موضوع بودند (گرچه به نتیجه مطلوبشان نرسیدند).
۷) مجموع دیدگاه در فقه سیاسی شیعه درباره جنگ و صلح را میتوان به سه دسته تقسیم نمود: اول: طرفداران اصالت جنگ در اسلام، که وظیفه مسلمانان در مقابل غیر مسلمانان و به ویژه بی دینان و مشرکان را نبرد، برای مسلمان کردن آنها میدانند. امام شافعی از اهل سنت و یا شیخ طوسی در شیعه چنین میاندیشیدند؛ دوم: اصالت با صلح با غیرمسلمانان باشد، مگر برای دفاع و زمان ضرورت. در اهل سنت، حنفیه، مالکیه و حنابله علت و سبب جهاد اسلامی را هجوم و محاربة دیگران میدانند، نه صرفاً کفر و چنین فتوایی را بسیاری از فقهای شیعه دارند (صالحی نجف آبادی: ۱۳۸۶)؛ سوم اما علامه «سید محمد حسین فضلالله»، با تجزیه و تحلیل اقوال به دیدگاه ثالثی میرسند که، سلم و حرب در اسلام به مصالح اسلام و مسلمین بستگی دارد و نه بر مدار کفر میگردد و نه بر مبنای هجوم و از این دو، هیچیک اصل نیستند، بلکه هر کدام از آنها در مواقع خاص و ضروری اصل هستند. (فضلالله: ۱۴۱۸ ه. ق.، صص ۲۱۹-۲۰۵)
با توجه به مجموعه مباحث نظری و مواضع عملی نقل شده به نظر میرسد که اندیشه امام خمینی در فقه سیاسی را در ذیل گروه دسته دوم یاد شده دانست که اصالت را صلح با دیگران دانسته و جنگ و خشونت را تنها در موارد ضروری و دفاعی تجویز مینمودند. به عبارت دیگر از نگاه ایشان خشونت عمدتاً نامشروع است، ولی در شرایطی (مثل دفاع) آن خشونت و جنگ مشروع و مقدس است.
۸) مجموع مباحث این نوشتار به دنبال مدلل نمودن این مدعا بود که از نگاه امام خمینی صلح اصالت دارد و اولی است و خشونت و جنگ در مراحل بعد طفیلی بوده و به ضرورت تجویز میگردد. به عبارت دیگر رحمت ایشان بر غضبشان تقدم شأنی دارد و صلح از اصول اندیشه امام خمینی بود که هم برایش مبانی اعتقادی بر میشمردند و هم در عمل بدان باور داشتند.
نوشتار حاضر با نقل قولی از امام خمینی در زمان دفاع مقدس و خطاب به «گورباچف» (رئیس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی) به سرانجام میرسد: «ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حُسن استقبال میکنیم، برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم.» (صحیفه امام: ج ۲۱، ص ۳۰۰)
فهرست منابع
احمدی، مهدی- قربانی شیخ نشین، ارسلان (۱۹ آبان ۱۳۹۴) فرهنگ صلح در روابط بینالملل، مجموعه چکیده مقالات همایش ملی فرهنگ علم و فرهنگ صلح، تهران، انجمن ترویج علم
بوتول، گاستون (۱۳۶۴)، تتبعی در ستیزهشناسی، ترجمة حسن پویان، تهران، نشر چاپ خش
تافلر، آلوین - تافلر، هیدی (۱۳۷۵) جنگ و پادجنگ، ترجمة مهدی بشارت، تهران، انتشارات اطلاعات (چاپ دوم).
چوبینه، بهرام (۲۰۰۲) پشت پردههای انقلاب اسلامی: اعترافات حسین بروجردی، بنیاد فرهنگ ایران در فرانسه
خمینی، سیّدروحالله (۱۳۷۰)، آداب الصّلوه (آداب نماز)، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی
خمینی، سیّدروحالله (۱۳۶۹) استفتاءات: ج ۱، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی
خمینی، سیّدروحالله (۱۳۷۵) ترجمه تحریر الوسیله- ج ۱، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی
خمینی، سیّدروحالله (بی تا)، جهاد اکبر، تهران، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
خمینی، سیّدروحالله (۱۳۷۳)، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، (چ ۴)
خمینی، روح الله (۱۳۷۷) شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
خمینی، سیّدروحالله (۱۳۷۶)، شرح دعای سحر، ترجمه سید احمد فهری، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی،) چ ۴(
خمینی، سیّدروحالله (بیتا)، صحیفه امام: نرمافزار مجموعه آثار امام خمینی، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی
داور پناه، ابوالفضل (۱۳۷۵) أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج ۳، تهران، انتشارات صدر
دریفوس، رابرت (۱۸۹۱) گروگانگیری خمینی، ترجمه فرهاد زرگر، (بی نا)
دستوری، مژگان (۱۳۸۹) فرهنگ صلح در ایران و جهان، تهران، مؤسسه پژوهشی انتشاراتی منشور فرهنگ صلح
دهخدا، علی اکبر (۱۳۴۶) لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
رفیع، جلال (۱۳۷۲) فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولّد، تهران، انتشارات اطّلاعات
روشنفکر، کبری- کاظم زاده، نسرین (۱۹ آبان ۱۳۹۴) صلح و شاخصههای آن در اشعار عبدالمعطی حجازی، مجموعه چکیده مقالات همایش ملی فرهنگ علم و فرهنگ صلح، تهران، انجمن ترویج علم
زارع کهنمویی، اصغر- به کوشش (۱۳۹۲) انقلاب اخلاقی، راهی به رهایی: مجموعه گفتگو، تهران، ستاد بزرگداشت امام خمینی
ستیس، و. ت (۱۳۷۰) فلسفه هگل، ج ۲ ع ترجمه حمید عنایت، شرکت سهامی کتابهای جیبی (چاپ ششم)
لاجوردی، حبیب – به کوشش (۱۳۹۵) خاطرا ت مهدی حائری یزدی، کتاب الکترونیکی، برگرفته از جلد نهم طرح تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد
سلیمی، حسین (تابستان ۱۳۸۴) دولتهای مدرن و نسبت آن با منازعه، فصلنامه دولت پژوهی، سال اول، شماره ۲
شمشیری، مهدی (۱۳۸۱) گفته نشدهها درباره روح الله خمینی (بی نا)
صالحی نجف آبادی، نعمت الله (۱۳۸۶) جهاد در اسلام، تهران، نشر نی (چاپ دوم)
فضلالله، سیدمحمدحسین (۱۴۱۸ ه. ق.)، کتاب الجهاد، بیروت (لبنان)، دار الملاک للطباعه و النشر (الطبعه الثانیه).
قرشی، سید علی اکبر (۱۳۷۱) قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه
گارودی روژه (۱۳۶۲) درشناخت اندیشه هگل، ترجمه باقر پرهام، تهران، انتشارات آگاه
محدثی، حسن (جامعه شناس) گفتگویی تحت عنوان «خرد جنسی: محرومیت جنسی حین تأهل» (فضای مجازی)
معتزلی، ابن ابی الحدید (۱۳۶۷) جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ترجمه و تحشیه: دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی
منصورنژاد، محمد (۱۳۸۳) تأثیر آموزش و پرورش در تحقّق جامعهی مدنی و نظام مردمسالاری دینی- مجموعه مقالات همایش ملی مهندسی اصلاحات در آموزش و پرورش (خرداد ۱۳۸۲)، ج ۲، وزارت آموزش و پرورش، پژوهشکدهی تعلیم و تربیت
منصورنژاد، محمد (۱۳۹۲) درآمدی بر پیام هشت مادهای؛ نسخهای رهگشا»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (شعبه قم)، منتشر نشده
منصورنژاد، محمد (اسفند ۱۳۷۶) مقاله جامعهی مدنی در جامعهی دینی، مجموعه مقالات همایش تحقق جامعهی مدنی در انقلاب اسلامی ایران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی
نوذری، حسینعلی- پورخداقلی، مجید (تابستان ۱۳۸۹) روش شناسی مطالعه اندیشه سیاسی: متدلوژی کوئین تین اسکینر، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره یازدهم
یوسفی، سید حسین (مرداد ۱۳۷۸) بیانیه هشت مادهای: سخنان امام بازتابها و پیامدها، نشریه اندیشه حکومت- شماره دوم، قم، دبیرخانه کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی
Skinner, Q. (۲۰۰۲) Vision of politics, vols camberidge: CUP, vol.۱
Gandhi، M. K. (۱۹۹۰) An Autobiography or The story of my experiments with truth، Translated from the gujarati by mahadev desai، Gandhi book centre Bombay
[۱].http://www.tehranpeacemuseum.org/index.php/fa/site-map/۱۴ -data-articles/۷۲-peace-internationall.html