مدیرمسئول خبرگزاری اطلس افغانستان می‌گوید آمریکا می‌خواهد هزینه درگیری ایران در مسائل افغانستان را از راه بازی با افکار عمومی و جریحه دار کردن احساسات مردمی بالا ببرد.

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: جمهوری اسلامی ایران همواره به افغانستان به عنوان کشوری فراتر از یک همسایه نگاه کرده است. علت این مسأله هم آن است که ملت‌های ایران و افغانستان دارای اشتراکات فراوان و ریشه‌ای در عرصه‌های گوناگون ازجمله فرهنگی و زبانی هستند. این اشتراکات میان دو طرف موجب شده تا ایران در مقایسه با دیگر همسایگان خود همواره نگاه ویژه ای به افغانستان داشته باشد.

اما این روزها شاهد حوادثی هستیم که در پس‌زمینه خود راه را برای برخی جریان‌های معاند که خواهان گسستن پیوندهای تاریخی دو ملت هستند باز می‌کند که تازه‌ترین آنها، مسئله‌ای است که روز ۱۴ خرداد در یزد اتفاق افتاد و در جریان آن، خودروی حامل اتباع افغانستانی که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده و توسط قاچاقچیان انسان در حال انتقال به شهرهای دیگر بودند، پس از مشکوک شدن پلیس و بی‌توجهی راننده به فرمان ایست از ناحیه چرخ عقب مورد اصابت گلوله مأموران قرار گرفت و به دلیل سرعت بسیار بالا نهایتاً پس از طی ۸ کیلومتر بدلیل اصطکاک رینگ خودرو با آسفالت دچار آتش‌سوزی شد و چند سرنشین آن کشته و مجروح شدند.

این مسئله و آنچه که پیشتر در منطقه هریرود اتفاق افتاد و به غرق شدن شماری از شهروندان افغان منجر شد؛ اگرچه از بُعد انسانی قلب ملت و مسئولین ایرانی را به درد آورد؛ از بُعد حقوقی مسائلی چون مهاجرت غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر، الزامات و کاستی‌های مبارزه با این معضلات را هم در مرکز توجه قرار داد.

ایران اگرچه در قبال از دست رفتن جان شهروندان افغان ابراز تأثر می‌کند، اما از کوتاهی دولت کابل در نظارت بر مرزها گله دارد تا آنجا که سردار «حسین اشتری» فرمانده ناجا در این باره می‌گوید: مهمترین سوال و ابهام، چرایی تخلیه پاسگاه‌های مرزی افغانستان طی سال‌های اخیر از سوی آن کشور است که مغایر با پروتکل‌های مرزی بوده و علی القاعده دو کشور می‌بایستی مسئولیت‌های حقوقی و قانونی خود را در مناسبات مرزی بر عهده بگیرند.

با توجه به حوادث پیش آمده و تأثیر آن بر افکار عمومی، خبرنگار مهر گفتگویی با «سید احمد موسوی» مدیرمسئول خبرگزاری اطلس افغانستان داشته است تا حتی‌الامکان نگاهی به پشت پرده شانتاژ رسانه‌ای داشته باشد که این روزها بر رابطه دو کشور سنگینی می‌کند.

*حوادث اخیر که برای مهاجران افغان پیش آمده را از چه ابعادی می‌توان بررسی کرد و برخورد افکار عمومی با آن از چه منظری قابل ارزیابی است؟

مسائلی که این روزها بر روابط ایران-افغانستان سنگینی می‌کند؛ از دو بعد قانونی و اخلاقی می‌توان ارزیابی کرد. به لحاظ قانونی، جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که امن‌ترین جغرافیا را در منطقه دارد و در عین حال با کشورهایی احاطه شده که هر یک با چالش‌های منطقه‌ای خاص خود همراه است؛ در راستای تأمین امنیت داخلی، کنترل مرزی و نظارت بر مسیرهای ترانزیتی را با نهایت دقت انجام می‌دهد.

اینکه در ایران قوانین سختگیرانه‌ای در رابطه به قاچاق انسان و مواد مخدر وجود دارد؛ امری طبیعی است و رویکردی قانونی و در عین حال، قابل فهم تلقی می‌شود. بنابراین حتی اگر برخورد تندی هم از سوی ارگان‌های امنیتی و نظامی ایران در رابطه با کاروان‌های قاچاق انسان یا مواد مخدر صورت می‌گیرد؛ از منظر قوانین بین‌المللی و همچنین قوانین ایران و افغانستان، قابل پذیرش است. اتفاقاتی نیز که در هریرود و یزد برای مهاجران افغان روی داده، از این جنبه قابل قبول است.

ما می‌پذیریم که جمهوری اسلامی ایران در راستای مبارزه با معضل قاچاق، در مواجهه با این موارد موضع سخت و محکمی اتخاذ کرده است و مانع رخ دادن امری خلاف قانون شده است.

اما باید این نکته را در نظر بگیرید که فضای داخلی افغانستان به دلیل کاستی‌های موجود ازجمله ضعف دولت کابل، عرصه را بر مردم این کشور تنگ می‌کند. دولت توانایی تأمین حداقل نیازهای مردم را ندارد وعلاوه بر آن، حس ناامنی هم یکی از دغدغه‌های موجود است. واقعیت آن است که حجم عمده مهاجران افغانستانی که به ایران می‌آیند از اقشار ضعیف این کشور هستند.

این در حالی است که معمولاً نهادهای جمهوری اسلامی ایران نیز طی ۴۰ سال گذشته، اشراف خوبی بر واقعیت امر پیدا کرده‌اند و می‌دانند که نوعاً ترانزیت مواد مخدر از مسیرهای اصلی و جاده‌های عمومی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه از مسیرهای غیررسمی و کوره‌راه‌ها صورت می‌گیرد. در واقع، این قاچاقچیان انسان هستند که برای سهولت کار خود مسیرهای رسمی را انتخاب می‌کنند. بنابراین، انتظار می‌رود که نحوه مواجهه نیروهای امنیتی با این افراد نیز متناسب با قاچاق انسان باشد و باید از منظر حقوقی این مسئله را لحاظ کرد.

از ایران اسلامی انتظار می‌رود که حتی در برخورد با افرادی که جرم آنها مهاجرت غیرقانونی است نیز از موضع رأفت اسلامی وارد شود.

*آیا دلیلی وجود دارد که فکر کنیم جریان‌های وابسته به غرب خواهان دست‌کاری افکار عمومی افغانستان برای فضاسازی علیه ایران هستند؟

فارغ از جریحه‌دار شدن افکار عمومی، به نظر می‌آید که در این میان، یک جریان رسانه‌ای گسترده و معاند نیز مشغول ماهیگیری از آب گل‌آلود است تا به این ترتیب، در درجه نخست ارتباط دو ملت ایران و افغانستان را تخریب کنند.

مستنداتی هم در این زمینه وجود دارد به عنوان مثال در یکی از تجمعاتی که اخیراً علیه ایران برگزار شد؛ از پلاکاردهایی استفاده شد که روی آنها عبارات انگلیسی در محکومیت ایران به چشم می‌خورد. این در حالی است که در هیچ جایی از افغانستان به زبان انگلیسی صحبت نمی‌کنند و اگر هم اعتراضی باشد؛ باید به زبان فارسی یا پشتو انجام شود.

این پروژه‌ای است برای جلب توجه سفارت‌خانه‌های غربی و اثبات این موضوع که علیه ایران اتفاقی در افغانستان افتاده است.

ما قبلاً هم از این دست از اقدامات که سفارت‌خانه‌های خارجی پروژه‌هایی را برای فضاسازی علیه جمهوری اسلامی ایران سفارش می‌دادند؛ داشته‌ایم.

در حال حاضر هم حس می‌کنیم که رویدادهای اخیر افغانستان بیش از آنکه معرف افکار عمومی این کشور باشد؛ فضاسازی است که احتمالاً از سوی برخی سفارتخانه‌ها سازماندهی می‌شود تا روابط دو ملت و دو دولت را با چالش مواجه کند.

*هدف از تحریف افکار عمومی افغانستان چیست و آیا این مسئله با چشم‌انداز سیاسی که غرب و به ویژه آمریکا برای آینده افغانستان ترسیم کرده، در ارتباط است؟

در پاسخ به اینکه چرا این کار را می‌کنند باید گفت «دلیلش وضعیت سیاسی افغانستان» است. در این کشور، طی ماه‌های گذشته شکاف عمیقی بین دو مدعی قدرت (اشرف غنی و عبدالله عبدالله) وجود داشت و بخشی از افراد وابسته به دولت تصور می‌کردند که جمهوری اسلامی ایران هم از یکی از این جناح‌ها جانبداری می‌کند. مجموعه‌ای که چنین تصوراتی داشتند از ارتباط سنگینی با سفارت آمریکا و دیگر سفارت‌خانه‌های غربی برخوردار هستند. تصورشان هم این بود که اگر جناح مخالف آنها برنده شود؛ تأثیرگذاری ایران بر تحولات افغانستان عمیق‌تر خواهد شد. در واقع آنها عملیات روانی گسترده‌ای را علیه ایران آغاز کردند تا به این ترتیب رقیب داخلی خود را زمین‌گیر کنند.

در خصوص چشم‌انداز سیاسی افغانستان هم که از بُعد مذاکرات صلح قابل بررسی است باید گفت اساس ارتباط کشورها با طالبان، به خودی خود سوال برانگیز نیست و این در مورد ایران، آمریکا، قطر، چین، روسیه یا هر کشوری که در روند صلح دخیل است صدق می‌کند. اما آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که در افغانستان حداقل هزینه‌ها را داشته باشند اما جنگ هم تداوم پیدا کند به گونه‌ای که مسئولیت و هزینه‌های آن به دوش دیگر کشورهای منطقه بیفتد. از این منظر، نه تنها ایران، بلکه چین و روسیه و حتی هند و ترکیه هم باید متحمل هزینه شوند.

اما وقتی پای ایران در میان باشد؛ نوع نگاه آمریکا به تحمیل هزینه‌های درگیری در مسائل افغانستان، تا حدی متفاوت است و ترجیح می‌دهد آن را به سمت خشونت و عدم دوستی سوق دهد.

آمریکا برای رسیدن به این مقصود در دو حوزه مشغول فعالیت است. نخست اعمال فشار بر بخش‌هایی از دولت کابل است که ارتباط نزدیکی با واشنگتن دارند که این مسئله درباره نهادهای امنیتی افغانستان و برخی چهره‌های سیاسی این کشور صدق می‌کند. قصد از این اعمال فشار نیز کاهش دامنه نفوذ ایران در افغانستان است.

از سوی دیگر، طالبان به عنوان گروهی که تاکنون خواسته‌اش بر خروج آمریکا از افغانستان متمرکز بوده، اکنون که پای مذاکره در میان است؛ تغییر رویکردی را در مناسبات خود اتخاذ کرده که بر محور «تعامل منطقه‌ای» استوار است. در این رویکرد جدید، طالبان سعی می‌کند با کشورهای منطقه ازجمله ایران، روسیه، چین و برخی کشورهای عربی ارتباط جدی و محکمی برقرار کند که این به نفع آمریکا نیست. بنابراین، در بُعد دیگر، واشنگتن در صدد تخریب ارتباط طالبان با کشورهای منطقه نیز هست و برای رسیدن به این هدف از هر ابزاری استفاده می‌کند. یکی از این ابزار، تحریک افکار عمومی افغانستان علیه طالبان و کشورهایی است که به زعم واشنگتن از این گروه حمایت می‌کنند. تاکید می‌کنم که آمریکا در تلاش است تا «تعامل با طالبان» را «حمایت از طالبان» جلوه دهد.

مردم افغانستان از طالبان خاطره خوشی ندارند و با اشراف به این موضوع، آمریکایی‌ها از طرفی می‌خواهند طالبان را در قالب یک حزب وارد سیستم سیاسی افغانستان کنند و از سوی دیگر، همچنان افکار عمومی را علیه آنها تحریک کنند تا به این ترتیب، کشورهای طرف تعامل با این گروه را از چشم مردم افغانستان بیندازند. این در حالی است که خود مقامات آمریکایی به طور مرتب با فرماندهان طالبان مذاکره دارند حال آنکه به لحاظ رسانه‌ای طوری رفتار می‌کنند که این قضیه برای افکار عمومی حساسیت زا نباشد؛ اما اگر یکی از کشورهای منطقه چنین اقدامی انجام دهد؛ آن را به گونه دیگری جلوه می‌دهند.