به گزارش خبرنگار مهر، سومین شب از هفت شب شعرنیوش با حضور «مهدی ملکی دولت آبادی» غزل سرای برجسته اصفهانی و صاحب دو دفتر شعر به نامهای «به عمق ماتم تهمینه» و «درست مثل شکستن» با اجرای محمدرضا یزدانپرست از طریق اینستاگرام مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان وابسته به سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان برگزار شد.
مهدی ملکی در حاشیه این برنامه در گفت و گو با خبرنگار مهر، تعریف شعر را همیشگی ندانسته و محدود به لحظه عنوان کرد و اظهار داشت: پنداری در ذهن آدمی شکل میگیرد که توسط مغز پالایش میشود و با گفتار فوران مییابد؛ به عبارتی شاید بتوان گفت شعر راه میانبر دور زدن عقل است.
وی برای تعریف جامع از شعر به اثر «داستان من و شعر» از «نزار قبانی» شاعر و دیپلمات سوری استناد کرد و افزود: من از ملتی هستم که شعر را تنفس میکنم و موی خود را با آن شانه می زنم؛ در میان ما وقتی تمام نوزادان به دنیا می آیند در شیرشان چربی شعر است و همه جوانان ما نخستین نامههای عاشقانه را به شعر مینویسند. من برای شرح شعر نظریه خاصی ندارم و اگر نظریه خاصی داشتم شاعر نبودم.
این غزلسرای اصفهانی افزود: توجه ما به آنچه انجام میدهیم انجام شدن فعل را به تأخیر میاندازد؛ شعر همچون حیوانی افسانهای است که مردم او را ندیدند اما ردپایش را بر زمین و اثر انگشتان در دفترها دیدند؛. همه شاعرها در غارها و جنگلها دنبال این حیوان زیبا میگشتند غافل از اینکه نمیتوان او را شکار کرد.
ملکی اشارهای به نقد شعر هم داشت و گفت: با کمال صداقت اعتراف میکنم به همان طرز شعر می گویم که اتومبیلم را می رانم؛ بی آنکه چیزی درباره مکانیسم اتومبیل بدانم؛ پرواز با هواپیما لذتی دارد اما اندیشیدن درباره هزاران معادله ریاضی که هواپیما را ارتفاع سی هزار پایی میبرد لذت سفر را تمام میکنند؛ شعر سرودن نیز همین حال را دارد.
شاعر در لحظه سرایش به مکانیک شعر فکر نمیکند
وی با تاکید بر اینکه شاعر در لحظه سرایش به مکانیک شعر فکر نمیکند، اظهار داشت: شعر جوشش و خروش شاعر در همان لحظه است بدون آنکه به فرایند شعری فکر کند.
این شاعر اصفهانی که به قالب ادبی غزل پایبند است، گفت: هر قومی فرهنگی دارد و هر فرهنگی هم شامل خصایص بومی و جغرافیایی میشود؛ اگرچه مخالف جهانی شدن نیستم اما بر این باورم که جهانی شدن با کپی کردن منافات دارد؛ هر قومی با شعر خود انس دارد و برای من قالب ادبی غزل، فرهنگ جغرافیایی ام را نمایان میکند.
وی با توصیه به اینکه شاعران باید ادبیات و شعر کلاسیک را بشناسند، تصریح کرد: بدون شناخت ادبیات و شعرغنی سرزمین مادری نمیتوان با شیفتگی به ادبیات و شعرغرب، شاعر شد.
«حسین منزوی» انقلابی در غزل معاصر به پا کرد
ملکی اشارهای به خاطراتش با «حسین منزوی» داشت و گفت: منزوی انقلابی در غزل معاصر به پا کرد و حسرت ندیدن او در نوروز ۸۳ بر دلم مانده است، دیداری که دیگر هیچ گاه میسر نشد و بی شک حسین منزوی تأثیر مهمی بر شعر معاصر داشت.
وی با اشاره به قحطی صداقت در روزگار کنونی بیان داشت: امروزه بیش از هر زمان همرنگی در جماعت مشهود است؛ در این وانفسا شاعری که به راستی متعهد باشد محکوم به شکست خواهد بود. اما معدود شاعرانی نظیر منزوی بودند که صداقت تام و تمام داشتند و با اشعارشان جامعه را به راستی میکشانند.
شعر منزوی با سلوکی اخلاق مدار همراه بود
این غزلسرای اصفهانی با بیان اینکه شعر منزوی با سلوکی اخلاق مدار همراه بود، تصریح کرد: علاوه بر صداقت شاعرانه شعرمنزوی، جنس تغزل، توصیف، ابعاد شعری و عمق شعر منزوی، شعر معاصر را تحت تأثیر قرار داده است.
وی با اشاره به اینکه عشق در اشعارش با زبان گزندهتر در جریان است، تصریح کرد: اگر شاعری غم را نبیند، شادی را هم درک نمیکند؛ شاعر باید دردمند باشد وگرنه شعرش جنبه مصلحت آمیز پیدا میکند. اگر در شعر درد حس نشود و شاعر دغدغه مند نباشد شعرش فاقد ارزشهای کافی خواهد شد.