خبرگزاری مهر_گروه سیاست؛ پیش از این در چند گزارش توضیح دادیم که شرایط برای فعالیت حزبی در کشور فراهم است و در برخی سطوح حتی مشوقهایی برای این موضوع در نظر گرفته شده است. با این حال طی ۴ دهه گذشته احزاب و تشکلهای سیاسی ضعیفترین عملکرد را داشته و تا امروز نتوانسته اند انتظارات را برآورده کنند.
در این باره عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان به مهر گفت: متأسفانه در کشور ما احزاب هم خوب شکل نگرفتند و هم خوب عمل نکردند و نتوانستند اعتماد مردم را نسبت به خود جلب کنند. علیرغم اینکه در کشور قانون احزاب هست و قانون اساسی هم فعالیت احزاب را به رسمیت شناخته و بسیاری از مسئولان و مقامات نیز در رابطه با فعالیت احزاب اظهار نظر کرده اند، اما هنوز نتوانسته ایم احزاب فعال در جامعه ببینیم که برای اداره کشور مردم به آنها اعتماد کنند و آنها بتوانند نیاز جامعه را برآورده کنند. (اینجا بخوانید)
محمد هاشمی رفسنجانی، عضو مؤسس حزب کارگزاران سازندگی نیز در گفتگو با مهر درباره مواجهه جمهوری اسلامی با احزاب گفت: تکثر احزاب موجود در کشور به خودی خود بیانگر وجود آزادی و امکانات لازم برای فعالیت احزاب در کشور است.
وی همچنین تاکید کرد که «نظام جمهوری اسلامی صد در صد مشوق فعالیت حزبی و افزایش نقش احزاب در کشور است» و شرایط دست یابی به سطوح قدرت از راه فعالیتهای حزبی و تشکیلاتی کاملاً مهیا است.
الگوی تحزب
بر اساس این اظهارات کارشناسان سیاسی و چهرههای حزبی برای فعالیت گسترده احزاب کمترین محدودیت در کشور وجود دارد، با این حال تحزب در ایران هیچگاه در تراز جمهوری اسلامی نبوده است. این در حالی است که ما تجربه حزبی موفقی همچون حزب جمهوری اسلامی را در ابتدای انقلاب و در بحبوحه سختترین روزهای ایران داشتیم. حزبی که به معنای واقعی کلمه یک «تشکیلات» بود و سلسله مراتب و ردههای مختلف کار تشکیلاتی به خوبی در آن پیاده میشد.
این حزب بلافاصله پس از تأسیس ارگان رسانهای خود را تشکیل داد و با وجود مخالفتهای علنی رئیس جمهور وقت در عرض کمتر از یک سال فعالیتهای خود را در سراسر کشور گسترش داد. شاید بتوان مهمترین مسئله مؤسسان این حزب را بحث آموزش دانست، چنانکه آیت الله شهید بهشتی به عنوان نخستین دبیرکل این حزب بیشترین فرصت را به مباحث آموزشی اختصاص میداد.
بر این اساس حزب جمهوری اسلامی را میتوان خط مقدم مبارزه با این انحرافات در ابتدای انقلاب دانست. تحلیلهای عمیق شهید بهشتی درباره عقاید انحرافی و وضع تعابیر بدیع نظیر «امام و امت» و «اسلام مکتبی»، جلسات وعظ و خطابه آیتالله خامنهای، شهید باهنر، آیتالله هاشمیرفسنجانی و آیتالله موسویاردبیلی و مواضع صریح شهید حسن آیت از جمله اقدامات مهمی بود که حزب جمهوری اسلامی در دستور کار خویش قرار داده بود. علاوه بر این سلسله مناظرات هفتگی که این حزب در دانشگاهها برای مبارزه علمی با افکار التقاطی و انحرافی بنیاد گذاشت در نوع خود بینظیر بود. جلساتی که با وجود دعوت رسمی حزب از نماینده سایر احزاب و عقاید برای گفتوگوی علمی با اعضای حزب جمهوری اسلامی، اغلب بدون حضور طرفهای مقابل تشکیل میشد.
ترورهای موفق و ناموفق چهرههای شاخص حزب جمهوری اسلامی، سند دیگری از موفقیت این تشکیلات در رویارویی با ضد انقلاب است. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی، انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت دکتر باهنر و رجایی، ترور شهید حسن آیت به دست منافقین، ترور ناموفق آیتالله خامنهای و هاشمیرفسنجانی خود نشان از تأثیرگذاری این حزب در موفقیت انقلاب اسلامی است که میتواند الگوی یک تشکیلات موفق اسلامی و انقلابی باشد. بهخصوص به کارگیری منطق گفتوگو چه در قالب مناظره و سخنرانی و جلسات پرسش و پاسخ از سوی اعضای این حزب که هر کدام جایگاه مدیریت مهمی در سطح کشور داشتند، و چه به صورت مکتوب و از طریق رسانه رسمی تشکیلات که محل رجوع طبقات مختلف مردم بود.
ارتباط عمیق اعضای این حزب با دانشگاه و گفتگوهای رو در رو با عموم مردم سبب شد که حزب جمهوری اسلامی در نگاه مردم جایگاه ویژه ای پیدا کند. به طوری که در مدت زمان کوتاهی پس از تأسیس، این حزب جمهوری اسلامی بود که افکار عمومی را جهت میداد و تعیین میکرد که صلاح مردم و کشور را کجا باید جست و جو کرد. در حالی که این ارتباطات نزدیک با مردم و قشر دانشگاهی امروز در برنامه هیچ حزبی دیده نمیشود و اساساً برنامهای برای آوزش و کادرسازی در میان احزاب سیاسی کشور دیده نمیشود.
«کاسبان حزب» چه کسانی هستند؟
پس از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی کمتر حزبی در ایران به سمت فعالیت منسجم حزبی حرکت کرد. یکی از دلایل این عدم موفقیت عدم وجود برنامه برای اداره کشور است؛ یعنی احزاب در ایران هیچ برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی برای اداره کشور ندارند.
در این باره احمد فروزبخش، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در یک گفت و گو تصریح کرد: یکی از اصلیترین اشکالاتی که احزاب سیاسی در ایران دارند نداشتن نقشه استراتژیک است. به این معنا که احزاب در ایران برای ۶ ماه و یک سال آیندهشان به غیر از انتخابات برنامه دیگری ندارند. اینکه برخی از کارشناسان مطرح میکنند که «احزاب باید جامعهپذیری سیاسی انجام دهند» برای همین جامعهپذیری سیاسی هیچ برنامهای ندارند.
از دیگر ضعفهای احزاب در کشور ما این است که احزاب مانیفستهای صریح و روشن ندارند که خیلی راحت این نقیصه را میتوان در احزاب سیاسی مشاهده کرد. مانیفست باید وجوه هویتی یک حزب را مانند اختلاف و افتراقشان و وجوه مشترکشان با دیگر احزاب را بیان کند اما متأسفانه شاهد هستیم که این موارد در احزاب وجود ندارد.
سید رحیم ابوالحسنی عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در یک گفتگو با تاکید بر اینکه احزاب در کشور ما در کلیات آرمان مشترک دارند اما در جزئیات تفاوت نظر وجود دارد تاکید کرد: این احزاب هیچکدامشان مانیفست دقیق روشن و جز یی ندارند. آنچه دارند در حد مرامنامه است. مرامنامه هم کلیات است؛ در حالی که بعد از مرامنامه باید استراتژیها طراحی شود، بعد هم برنامهها نوشته شود و بعد هم باید روی تاکتیکها فکر شود.
حسین مسعود نیا، استاد دانشگاه اصفهان هم معتقد است که بیشتر نخبگان سیاسی کشور نگاهشان به حزب و نهادهای مدنی یک نگاه غایت محور نیست بلکه یک نگاه ابزاری است، یعنی افراد به این نگاه میکند که اگر وارد یک حزب شوند آیا به آن پست و مقامی که میخواهند می رسند یا خیر؛ یعنی ممکن است که چنین فردی به آن فکر سیاسی باور نداشته باشد و فقط به این دلیل میخواهد به حزب سیاسی ملحق شود که راه ترقی را طی کند.
بر این اساس، در کشور ما افراد با این نگاه وارد حزب میشوند که مثلاً ۳ ساله شهردار شوند، به همین دلیل دیگر ایدئولوژی حزب برای این افراد مهم نیست و تنها پست و مقام است که اهمیت پیدا میکند؛ بنابراین این روش و منش ورود به احزاب، نوعی کاسبی به حساب میآید که در واقع «کاسبان احزاب» در آن نقش بازی میکنند.
پس حزب یکی از اصولش داشتن ایدئولوژی به معنای یک نقشه راه فکری است و وقتی به یک حزب میرسیم باید اولین سؤالمان این باشد که مانیفست شما چیست؟ اگر حزب ایکس بگوید مانیفست من فلان فرد است و حزب ایگرگ هم بگوید مانیفست ما فلانی است، این احزاب نمیتوانند عملکرد خوبی داشته باشند چراکه حول یک شخصیت شکل گرفتهاند.
نقص قوانین یا بی عُرضگی احزاب؟
مجموعه این شواهد حاکی از آن است که اگر چه قوانین ناظر به تحزب در ایران دارای نقص است، اما افرادی که دائماً این نقص قوانین را تکرار میکنند و آن را مستمسک انفعال حزبی خود قرار میدهند، هیچگاه از همین ظرفیتهای موجود هم استفاده نکرده اند. در واقع تنها کسانی میتوانند از نقص قوانین حزبی در کشور صحبت کنند که از تمام ظرفیتهای قوانین موجود استفاده کرده باشند. این در حالی است که هنوز اولیات فعالیت حزبی در ایران مراعات نمیشود و حزب تنها وسیلهای است برای پیشرفت شخصی افراد.
در این باره حسین قربانزاده، عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت به مهر گفت: متأسفانه هنوز احزاب ما به این صرافت نیفتادهاند که پاشنه آشیل کار آنها و آسیب فعالیت حزبی در کشور چیست. یک جمله دائماً شنیده میشود که «حزب در کشور ما نهادینه نشده و تحزب نداریم»، اما کسی تا به حال دنبال این نرفته که با جزئیات از سیاستگذاران و قانونگذاران ارتباط و اتصال میان حزب و حکمرانی حزبی را مطالبه کند و انگیزهای برای احزاب ایجاد کند تا کار تشکیلاتی انجام دهند و از این طریق به قدرت سیاسی برسند و مردم هم بدانند که در قبال اقدامات و رفتارهایی که نهادهای مختلف انجام میدهند و کسانی که قدرت را در دولت و مجلس در دست دارند باید از چه کسی طلب پاسخ کنند.
وی افزود: متأسفانه این اتفاق در میان احزاب نیفتاده و اگر چنانچه این یک مطالبه فراگیر حزبی بود حتماً ما تا امروز نتایج بهتری را در عرصه قانونگذاری احزاب شاهد بودیم.
محمد ناظمی اردکانی، دبیرکل جامعه اسلامی مدیران نیز در گفتگو با مهر تاکید کرد «با اینکه زمینه و ظرفیت تحزب گرایی در کشور وجود دارد اما اراده و جسارت لازم در میان فعالان سیاسی نیست.»
علیرضا خجسته پور، قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین هم درباره فقدان فرهنگ تحزب در میان فعالان سیاسی کشور به مهر گفت: بسیاری از کنشگران سیاسی کشور ما علاقه مند هستند که منافع حزب را کسب کنند اما مضرات و عوارض آن را نپذیرند؛ یعنی همین که قرار شد انتخابات برگزار شود ائتلافهای مختلف صورت میگیرد، لیستهای متعدد تشکیل میشود، اما وقتی عضوی از این احزاب انتخاب میشود به راحتی اعلام میکند که مستقل است و در احزاب عضویت ندارد.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که با وجود بستری که برای فعالیت حزبی و تشکیلاتی در کشور فراهم شده و قوانینی که ناظر به توسعه و گسترش تحزب وضع شده است، این احزاب و چهرههای سیاسی هستند که اهتمام و توان لازم برای بهره جویی از این ظرفیتهای را ندارند و صحبت از نقص قوانین و محدودیتها تنها مستمسکی برای انحراف اذهان عمومی و فرار از مسئولیتهای اجتماعی است که دائماً از درون احزاب شنیده میشود.