به گزارش خبرگزاری مهر، تسنیم نوشت: بعضی وقتها چقدر زود، دیر میشود! این جمله رو بارها با خود گفتهایم یا از دیگران شنیدهایم، خیلی وقتها کار را به روز بعد یا شنبه هفته آینده حواله دادهایم و آخرسر هم گفتهایم که چقدر زود، دیر میشود.
اما مسئولان این بار آب پاکی را روی دستمان ریختهاند و حداقل 7 سال است که برای انجام وظایف خود، کاری انجام نمیدهند.
ماجرا از سرشماری سال 1385 شروع شد و در سرشماری سالهای 90 و 95 ادامه یافت؛ این سرشماریها حکایت از این داشته که جمعیت افراد سالمند بالا رفته و جمعیت کشورمان در حال پیر شدن است بهطوریکه طبق سرشماری سال 95، 9.2 درصد از جمعیت کشورمان سالمند هستند یعنی حدود 7.5 میلیون نفر را افراد بالای 60 سال تشکیل میدهند که اگر جمعیت میانسالان را به آنها اضافه کنیم، نیمی از جمعیت ایران را کسانی تشکیل میدهند که جوان نیستند.
سالمندی چه بخواهیم و چه نخواهیم برای همه ممکن است اتفاق بیافتد؛ از زمانی که چشمها کمسو میشود، کمر خم میشود و زانوهایمان درد میگیرد، نمیتوان فرار کرد اما وقتی باید از پیر شدن ترسید که جوانها کم میشوند و پیرها زیاد!
وقتیکه نسبت جمعیت سالمندان و جوانان به هم میخورد؛ نیروی جوانی، بانشاط و پیشران کشور کم میشود و دیگر کسی نیست که مثل همیشه باری از دوش سالمندان بردارد.
در همین راستا رهبر انقلاب 7 سال پیش، سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کردند و در بند اول آن به ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی اشاره فرمودند تا از سالمندی و کاهش جمعیت جلوگیری شود چرا که سازمان ملل متحد نیز طبق گزارشی به پیری جمعیت ایران تاکید و پیشبینی کرده است تا سال 1430 ایران جمعیت سالمند فراوانی خواهد داشت بهطوریکه از هر 3 ایرانی، 1 نفر بالای 60 سال خواهد داشت!
همچنین طبق پیشبینی سازمان جهانی بهداشت تا سال 2100 جمعیت ایران در صورتی که نرخ فرزندآوری همچنان کاهشی باشد به 30 میلیون نفر خواهد رسید که نیمی از این جمعیت، جمعیت سالمند خواهد بود، به این معنا که در سال 2100 جمهوری اسلامی ایران در عرصه ژئوپولتیک جایگاهی نخواهد داشت!
مسئولان در جایگاهها و احزاب مختلف، مسائل جمعیتی را بازیچه گرفتهاند
با این وجود، نمایندگان مجلس، مسئولان دولتی و نهادهای حمایتی مثل بنیاد مستضعفان به سیاستهای کلی جمعیت در عمل، پایبند نیستند هر چند در کلام، ادعای پایبندی آن را داشتهاند برای مثال اگر به مصوبههای مجلس در سالهای اخیر نگاهی بی اندازیم، قانون خاصی در این زمینه به تصویب نرسیده است حتی نمایندگان مجلس چه اصولگرا و چه اصلاحطلب، با امضای پیشنویس قوانین ضد خانواده و ضد جمعیتی نظیر ممنوعیت ازدواج دختران زیر 16 سال و پسران زیر 18 سال، ناآگاهی و غفلت خود را در این زمینه به اثبات رساندند.
در پایان سال 98 نیز باوجود لزوم بیمه کردن ناباروران که در بند 3 سیاستهای جمعیتی آمده، کمیسیون بررسی لایحه بودجه به ریاست آقای تاجگردون آن را از دستور کار خارج کرد!
در همین راستا دولت برای پرداخت بستههای معیشتی در آبان 98، سیاستهای ضد جمعیتی را در پیش گرفت بهطوریکه برای خانوادههای کمجمعیت، به ازای هر نفر مبلغ بیشتری نسبت به خانوادههای پرجمعیت در نظر گرفت! همچنین بنیاد مستضعفان برای اعطای وام بلاعوض به کولبران و دست فروشان، تعداد فرزندان و جمعیت خانوادهها را در نظر نگرفت.
علاوه بر نهادهای تصمیمگیر، رسانهها و سخنرانان نیز به خطر پیری و کاهش جمعیت بیتوجه هستند بهطوریکه کمتر صداوسیما به مشکلاتی مثل هزینههای درمان ناباروری، کاهش نرخ فرزند آوری و ... میپردازد یا امامان جمعه کمتر پیگیر مشکلات جمعیتی و اعتراض به سیاستهای جمعیتی هستند و با کارشناسان جمعیتی کمتر مشورت میکنند.
اگر مسئولان و تأثیرگذاران در حوزه جمعیت تعلل کنند، زمانی میرسد که آب از سرمان میگذرد و دیگر هیچ راه چارهای برای کاهش جمعیت و پیری آن نداریم بنابراین بر همه لازم است، به نسخه شفابخش سیاستهای کلی جمعیت که بهصورت جامع، تمام مسائل جمعیتی را در نظر گرفته است، عمل کنند.