به گزارش خبرگزاری مهر، تازهترین اثر نعمتالله فاضلی با عنوان «فرهنگ و فاجعه؛ جستارهای انسان شناختی درباره مصیبتهای جمعی در ایران» توسط انتشارات فرهامه با همکاری انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
در ادامه بخشی از پیشگفتار این کتاب که به نوعی معرفی آن از زبان نویسنده است را میخوانید؛
بگذارید روایتی کوتاه از زندگی ام برای تان نقل کنم، روایتی که نشان میدهد این کتاب چرا و چگونه نوشته شد و خوانندگان احتمالاً با چه متنهایی در این کتاب سروکار دارند. فعالیت حرفه ایم مردم نگاری است و انسان شناس هستم. طبیعتاً بهتر است برای آشنایی با این کتاب و جان از همین چشم انداز مردم نگارانه آغاز کنم. روایتی که مینویسم داستان علاقه ام به نوشتن، به انسان شناسی، به فرهنگ و جامعه ایران و به فهم پذیر کردن مسئلههای فرهنگی آن است. از سالهای ۱۳۷۸ درگیر سبک و سیاقی از نوشتن و اندیشیدن شدم که میتوان آن «مردم شناسی مردم مدار» یا «مردم نگاری مردم مدار» نامید. این کتاب جلد اول از نوشتههایم در این حوزه است. دو جلد دیگر آن با عنوان «فرهنگ و زندگی روزمره» و «فرهنگ و سیاست» نیز در دست انتشار است. منظورم از مردم نگاری و انسان شناسی مردم مدار اینست که مسئلهها و درگیری عمومی که زندگی روزمره مردم را متأثر میسازد و در حوزه عمومی و رسانهها، شبکههای اجتماعی و مطبوعات درباره آنها سخن میگویند و گفت و گوی جمعی میکنند، این مسائل و موضوعات در کانون توجه مطالعات و تحلیلها و تفسیرهای انسان شناسان قرار گیرد. مردم نگاری مردم مدار چیزی شبیه ژورنالیسم است، اما عمیقتر از ان و برمبنا چشم اندازها و مفاهیم علوم اجتماعی و رویکردی میان / فرارشته ای. مردم نگار مردم مدار به گونهای میاندیشد، مینویسد که مخاطبان عمومی دارد و در عین حال برای همکاران دانشگاهی اش نیز قابل توجه و پذیرفتنی است. مردم نگار مردم مدار خود را متعلق به زمینه و زمانهای میداند که در آن زندگی میکند. او مسئولیت اجتماعی اش را میپذیرد و برای ایفای این مسئولیت تلاش میکند. او از همکاری با رسانهها و شبکههای اجتماعی و مطبوعات استقبال میکند. مردم نگار مردم مدار در عین حال نگرش انتقادی، مفهوم سازی کردن و تلاش برای به سخن درآوردن واقعیتهای پر دردسر زمانه اش کوتاهی نمیکند. برای مردم نگار و انسان شناس مردم مدار سبک نوشتن به همان اندازه دقتهای مفهمومی و داشتن رویکرد دانشگاهی اهمیت دارد. قلمرو موضوعی مردم نگار مردمی همان موضوعاتی است که زندگی و علایق مردم را تشکیل میدهد.
یکی از فعالیتهای من در تمام سالهای زندگی دانشگاهی ام این بوده است که انسان شناس و مردم نگار مردم مدار باشم. این که تا چه میزان در این زمینه کامیاب بوده یا نبوده ام بر عهده خوانندگان است که قضاوت کنند، اما برای من مهم این بوده و هست که در انجام این کار کوتاهی نکنم و از هر فرصت برای این منظور استفاده ببرم. طی دو دهه گذشته من وبلاگ، وب سایت، کانال تلگرامی و حضور فعال در رسانهها و مطبوعات داشته ام. برای من حتی کلاس درس دانشگاه و فعالیتهای تحقیقاتی ام تمام در امتداد همین رویکرد انسان شناسی مردم مدار بوده است. این که چرا و چگونه درگیر چنین رویکردی شدم، داستانی است که به صورت کوتاه آن را در اینجا برای شما روایت میکنم.
در نوجوانی آرزو داشتم شاعر شوم و تقلا کردم و شعرهایی هم سرودم اما دریافتم که شاعر نیستم و از آرزویم دست کشیدم. در دوران دانشجویی ام آرزو داشتم خوشنویس شوم و مدتی نزد استاد ابراهیم بخت شکوهی در تبریز کلاس خوشنویسی رفتم. اما مسیر زندگی ام طوری رقم خورد که نتوانستم با وجود پیشرفتهایی که داشتم به آرزویم برسم. در دانشگاه تبریز رشته پژوهشگری علوم اجتماعی خواندم، اما در این دوره نتوانستم لذت خلاقیت را آن طور که آرزو داشتم تجربه کنم. در دانشگاه تهران رشته ارشد مردم شناسی خواندم. آنجا هم به رویایم برای رسیدن به تجربه خلاقه دست نیافتم. تا سال ۱۳۷۸ که برای دوره دکتری به دانشگاه لندن رفتم. در این زمان بود که سیستم وبلاگ در جهان شکل گرفت و من از ۱۳۸۰ وبلاگ نویسی را آغاز کردم. وبلاگ نویسی در ایران به سرعت گسترش یافت و جمعیت پرشماری از مردم ایران عضو وبلاگستان فارسی شدند. غم غربت و عشق به میهن به علاوه فرصتی که وبلاگ نویسی برای تمرین نوشتن به من میداد، شوق نوشتن را در من تا بی نهایت بالا برد. در لندن با معنا و اهمیت مردم نگاری آشنایی عمیقی پیدا کردم. دریافتم که میتوان مردم شناس دانشگاهی و حرفهای بود و در عین حال نویسندگی کرد. انسان شناس برایم مؤلف بود نه دانشمند. این موضوع مرا به وجد میآورد تا هر روز بنویسم. شوق نوشتن تمام هستی ام را پر کرده بود. ر روز روایتی تازه از تجربههایم را در وبلاگ «یادداشت های یک مردم نگار از غرب» منتشر میکردم. این یادداشتها بعداً کتابی شد با عنوان «مردم نگاری سفر» (۱۳۹۰). اما زندگی فکری در جهان مجازی و وبلاگستان تنها شوق مرا به نوشتن تقویت نکرد، بلکه مرا درگیر جامعه و حوزه عمومی ایران کرد. مخاطبان وبلاگ با خواندن و نظر دادن درباره یادداشتهایم مرا ترغیب و تشویق میکرد تا درباره مسئلههای روز جامعه ایران بیشتر بیندیشم و آنها را در چارچوب چشم انداز انسان شناختی فهم پذیر کنم.
در سال ۱۳۸۳ پس از دریافت دکتری به ایران بازگشتم و مشغول تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی شدم و به طور همزمان وبلاگ نویسی را ادامه دادم و در سال ۱۳۸۵ سایت شخصی ام با عنوان «فرهنگشناسی» را با کمک دانشجویانم راه اندازی کردم. بعد از این مقالات دانشگاهی، یادداشتهای وبلاگی، مصاحبههای مطبوعاتی و سخنرانیهایم را در «فرهنگشناسی» منتشر میکردم. به مرور که مطبوعات و رسانهها مرا بیشتر میشناختند و فرصت بیشتری برای مشارکت در حوزه عمومی ایران پیدا میکردم. در عین حال رسانهها و مطبوعات و خبرگزاریها بنا بر اقتضای کارشان از من درباره حوادث روز و رخدادهای بزرگ و کوچک جامعه ایران پرسش میکردند و مرا دعوت به ارائه تحلیلها و تفسیرهایی از این رخدادها مینمودند. تلاش آگاهانه من این بود که بتوانم در چارچوب چشم انداز انسان شناختی بیندیشم و خود را محدود به تحلیلهای فرهنگی کنم. در دانشگاه نیز دروس مطالعات فرهنگی تدریس میکردم. گفتمان مطالعات فرهنگی را در بریتانیا آشنا شده بودم. اما بنابر نیاز کلاسهای درس، تلاش کردم تا بهتر و عمیقتر آن را بشناسم. مطالعات فرهنگی چشم انداز میان رشتهای است که روابط قدرت و فرهنگ در جامعه امروزی را مطالعه میکند. این چشم انداز به من فرصت معرفتی میداد تا بتوانم لایههای بیشتری از تحولات و رخدادهای جامعه امروز ایران را ببینم و درباره آنها سخن بگویم. با توجه به علاقه ام به مردم نگاری و نویسندگی، تلاش کردم تا بینش و روش انسان شناختی را با چشم انداز مطالعات فرهنگی تلفیق کنم و بین آنها پل بزنم.
درگیری با حوزه عمومی چشم مرا به جامعه ایران باز میکرد و باز نگه میداشت. برخلاف آن دسته از همکاران دانشگاهی ام که خود را محدود به کلاس درس میکنند یا صرفاً برای ارتقا تلاش میکنند، حضور و مشارکت در حوزه عمومی مرا با چالشهای بزرگ و کوچک جامعه ایران آشنا میکرد و همین آشنایی و درگیر علاقه و عشقم به ایران و مردم آن را میافزود. هگل فیلسوف بلند آوازه در کتاب «پدیدارشناسی روح» اش مینویسد «اجازه دهید مردگان، مردگان خود را به خاک بسپارند و در همان حال زندگان به روح زمانه خویش گوش بسپارند و پاسخگوی چالش روزگار خود باشند». این کتاب و دو کتاب دیگرم در زمینه انسان شناسی مردم مدار روایتی از تلاشهایم برای گوش سپردن و پاسخگویی به چالشهای روزگارم است. تقلاهایی است برای بودن و شدن در این روزگار مخاطره آمیز و پر فاجعه.
اما اجازه دهید کمی درباره این کتاب صحبت کنیم. کتابی که در دست دارید مجموعه جستارهایی است که در زمینه مصائب جمعی و فاجعههای طبیعی در ایران نوشته ام. این جستارها درباره زلزله، سیل و بحران پاندمی کرونا یا ویروس کووید ۱۹ است که هم اکنون در ایران و جهان شیوع دارد. این جستارها چند ویژگی مشترک دارند.
نخست این که همه آنها معطوف به فاجعههای طبیعی هستند که در سالهای اخیر جامعه ایران را درگیر خود ساختند. برای خوانندگان ایرانی این فاجعهها کاملاً آشنا هستند و درگیر آنها بوده اند. دوم، این جُستارها تلاشی است برای فهم پذیر کردن و زبان بخشی به ابعاد اجتماعی و فرهنگی این فاجعهها. در موقعیتهای بحرانی اغلب نیروهای امدادی، فعالیتهای فنی و اجرایی بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارند و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی و تلاشها و قابلیتهای آنها نادیده گرفته میشوند. اما در این جستارها نشان میدهم که فاجعهها را طبیعت خلق نمیکند، بلکه همه آنها محصول عملکرد ما انسانها، نظامهای حکمرانی و تاریخ و فرهنگ هستند. در عین حال فاجعهها پیامدهای بزرگ سازنده و ویرانگر اجتماعی و فرهنگی دارند. فاجعههای جمعی درسهای مهمی به ما میدهند، حتی اگر ما مایل یا آماده برای آموختن از آنها نباشیم. فاجعهها از درون فرهنگها می آیند و به درون فرهنگها سرریز میشوند؛ فرهنگها آنها را میسازند و آنها نیز سازنده فرهنگها هستند. ما انسانها در تقلای برای نجات خودمان و معنادار ساختن زندگی در هنگام فاجعهها، فاجعهها را نیز معنا میکنیم. این جستارها روایتی است از همین تقلاها و کشمکشهای مردم ما در جریان فاجعههای بزرگی که در سالهای اخیر مردم ایران درگیر آنها بودند. ویژگی سوم این جستارها این است که تمام جستارها در همان زمان وقوع فاجعهها نوشته شده اند. خودم را در هنگام فاجعهها متعهد میدانستم که به عنوان انسان دانشگاهی و انسان شناس تلاش کنم تا آنچه می دانم و در قلمرو دانش و اندیشه ام هست برای مواجهه با این فاجعهها به کار گیرم به این امید که شاید بتوانم کمک یا خدمتی هر چند کوچک برای کاهش رنجهای مردم سرزمینم انجام دهم.
«فرهنگ و فاجعه» نوشته نعمت الله فاضلی در ۵۰۰ نسخه و ۲۵۰ صفحه و با قیمت ۴۵ هزار تومان منتشر شد.