کارشناس آمریکایی معتقد است کشورهایی از جمله ایران، ونزوئلا یا حتی چین و روسیه می‌توانند با ادامه همکاری‌های خود الگویی جهانی برای مقابله با تهدیدات و زیاده‌خواهی‌های ایالات متحده ارائه دهند.

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل - پیمان یزدانی؛ مرتضی رحمانی: ایران در ماه آوریل ۵ نفتکش حامل حدود ۱.۵ میلیون بشکه بنزین برای دولت ونزوئلا فرستاده است.

در حالی‌که دولت ترامپ از سویی به دنبال متوقف کردن تجارت انرژی ایران است و از سوی دیگر در فکر سرنگونی دولت نیکلاس مادورو، بارها بنادر، شرکت‌های کشتیرانی و شرکت‌های بیمه را در رابطه با همکاری با ونزوئلا در تجارت با سایر کشورها، از جمله ایران، تهدید کرده است.

هرچند، به گفته برخی منابع، ایران در پی ادامه این همکاری از طریق ارسال ماهانه محموله‌های بنزین به ونزوئلا است.

در پی این اقدام، مکزیک نیز آمادگی خود برای ارسال سوخت به ونزوئلا را اعلام کرده است.

برای روشن‌تر شدن زوایای این ماجرا و اثرات همکاری‌های جهانی علی رغم تهدیدات بی‌شمار آمریکا، خبرنگار مهر گفتگویی با «آنتونی کارتالوچی» محقق مسائل ژئوپلیتیک مستقر در بانکوک داشته است. متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است:

*همکاری ایران و ونزوئلا در خصوص تجارت انرژی که اقداماتی علیه زیاده‌خواهی‌های آمریکا نیز به شمار می‌رود، چه پیامی را به جهانیان صادر می‌کند؟

ایالات متحده در واقع یک امپراتوری مدرن است که مبنای اساسی آن کنترل پول، قدرت نظامی و منابع در سراسر جهان است. هرگونه تلاش برای خنثی کردن این نفوذ فرامنطقه‌ای غیرمجاز، این پیام را ارسال می‌کند که جهان به دنبال نظم «چند قطبی» بر پایه حاکمیت ملی و مستقل کشورها بوده و تمایل دارد تا از «نظم بین‌المللی» یکجانبه‌گرایانه مورد نظر آمریکا فاصله بگیرد.

علاوه بر این، ظواهر موجود حاکی از یک همکاری فزاینده بین ملت‌ها علیه ایالت متحده هستند؛ این همکاری حتی در میان کشورهایی که قبلاً مطابق خواسته‌های ایالات متحده رفتار می‌کردند نیز به چشم می‌خورد.

این امر نشانگر آن است که اصول و گرایشات کشورها در طول زمان دستخوش تغییرات می‌شود و اگر واشنگتن همچنان می‌خواهد جایگاه جهانی خود را حفظ کند، باید رویکرد خود را مورد بازبینی قرار دهد.

* آیا اقدام ایران - و متعاقباً مکزیک – در ارسال سوخت به ونزوئلا، به همراه تمایل برخی کشورهای اروپایی برای استقلال می‌تواند آغازگر حرکتی به سمت خلع آمریکا از سلاح تحریم و یکجانبه گرایی در طولانی مدت باشد؟ (به ویژه بعد از درخواست اخیر فرانسه از کشورهای اروپایی مبنی بر کاهش وابستگی به ایالات متحده و چین و انتقاد آلمان از تحریم پروژه نورد استریم)

ایران، مکزیک و آلمان همگی در تلاش هستند تا در برابر دخالت‌های ایالات متحده در امور خود ایستادگی کنند. این یک مرحله دیگر روند مداوم و طولانی برای پس زدن هژمونی واشنگتن و جایگزینی آن با یک سیستم مبتنی بر منافع متقابل و برقراری توازن عادلانه قدرت است.

درخواست فرانسه از دیگر شرکای اروپایی خود برای کاهش وابستگی به ایالات متحده و چین نیز بخشی دیگر از فرایند ایجاد تعادل بهتر قدرت جهانی است. هنگامی که ملت‌ها از هماهنگی بیشتری برخوردار شوند، ضریب نفوذ سیاست‌هایی، از جمله آنچه که واشنگتن برای حدود نیم قرن اتخاذ کرده است، کمتر احساس می‌شود. تعادل قدرت بین‌الملل بسیار مهم است.

*از آنجا که ایران و ونزوئلا تحت تحریم‌های بین‌المللی نیستند و با توجه به واکنش قبلی تهران به اقدامات نظامی آمریکا، آیا این امکان وجود دارد که واشنگتن به اقدامی خصمانه علیه تجارت بین ایران و ونزوئلا دست بزند؟

وقتی بحث سوءاستفاده منظم واشنگتن از ابزار خشونت علیه ملل دیگر در میان است، هیچ اتفاقی بعید نیست. احتمالاً بخشی از مکالمات هر روز رهبران واشنگتن پیرامون استفاده از زور علیه کشورهایی مانند ونزوئلا و ایران - و حتی روسیه و چین - است.

این در حالی است که ایالات متحده با گذشت روزها و ماه‌ها و سال‌ها، با توسل به خشونت برای حفظ هژمونی جهانی، خود را در موقعیت ضعیف‌تری قرار می‌دهد.

هرچند، شانس آمریکا برای پرهیز این تضعیف جایگاه در حال کمرنگ‌تر شدن است این احتمال وجود دارد که ایالات متحده در مسائل سیاسی خود به تصمیماتی از روی ناچاری روی بیاورد.

با این حال، ایالات متحده باید چشم انداز و سود کمی از موفقیت را در مقابل هزینه‌های عظیم شکست متعادل کند. در صورت موفقیت ایالات متحده در استفاده از نیروی نظامی علیه ایران یا ونزوئلا، این یک امپراتوری عظیم است که ملل کوچک‌تر را مورد هدف قرار می‌دهد تا به پیروزی کوچکی دست یابد. اگر شکست بخورد - این یک امپراتوری عظیم خواهد بود که توسط ملل کوچک‌تر شکست خورده و در ذهن بسیاری از مردم این فکر جا می‌افتد که آمریکا در حال فروپاشی نهایی است.

* این حرکت احتمالی چه عواقبی را برای آمریکا می‌تواند به همراه داشته باشد؟

ایالات متحده به طور هم زمان به حاشیه‌های مختلفی رانده می‌شود. از سویی، ایران و ونزوئلا با استواری در برابر تلاش‌های واشنگتن برای تغییر حکومت این دو کشور ایستاده‌اند، تحریم‌های یکجانبه آن را نیز به چالش کشیده‌اند.

از سوی دیگر، ایالات متحده در اروپا نیز با مشکلات مشابهی روبرو است. این در حالی است که حتی «متحدان» واشنگتن نیز در برخی حوزه‌ها در برابر این کشور موضع گیری داشته‌اند، به خصوص در پروژه خط لوله مورد نورد استریم ۲.

چین نیز به شکلی در حال تغییر میزان نفوذ ایالات متحده در منطقه آسیا و اقیانوسیه است که واشنگتن را نسبت به هرگونه واکنش عاجز کرده است.

ادامه تلاش کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا یا حتی روسیه و چین برای پیشبرد مقاومت خود در برابر هژمونی آمریکا وجود دارد برای همه جهانیان از جمله دولت‌ها، ملت‌ها و مشاغل بزرگ و کوچک نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. تا زمانی که این موضوع ادامه یابد، تلاش‌های ایالات متحده برای رسیدن به اهداف انفرادی خود تنها به نفع سیاست «چند قطبی» جهانی خوهد بود - اثبات «نظم» مورد نظر آمریکا نه تنها منسوخ شده بلکه خطری جدی برای صلح و سعادت جهانی به شمار می‌آید.

* تحولات اخیر چگونه می‌تواند تلاش‌های ایالات متحده برای سلطه بر انرژی جهان را مختل کند؟

ایالات متحده با توسعه صنعت نفت شیل سعی در تسلط بر حوزه انرژی دارد. با این حال، هزینه استخراج و در نتیجه صادرات نفت شیل نسبت به سایر اشکال موجود هیدروکربن‌ها، مانند گاز طبیعی روسیه، بسیار بیشتر است.

از این رو، ایالات متحده به جای روی آوردن به نوآوری برای ارتقا توان رقابت خود در بازارهای انرژی جهانی به اقداماتی همچون وضع تحریم‌های پی در پی، ایجاد درگیری‌های مهندسی شده همچون تنش‌ها در اوکراین بر سر گاز انتقالی روسیه، عملیات برای تغییر حکومت‌ها و سایر رفتارهای بسیار مخرب، روی آورده است.

این اقدامات ایالات متحده به امید افزایش حداکثری قیمت‌های جهانی و در نتیجه بهبود اوضاع شیل در بازار انجام می‌شود.

البته، حتی در صورتی که چنین استراتژی‌هایی، با حمایت‌های گسترده جانبی، به نتیجه برسند، بسیار کوتاه مدت خواهند بود و به تدریج نتیجه مطلوب خود را از دست خواهند داد.

و در این میان ضرر اصلی متوجه ایالات متحده خواهد شد، چرا که کشورهای جهان، اعم از متحدین آمریکا، در پی یافتن راه‌هایی برای دفع اخلال‌گری‌های این کشور در امور خود هستند. بنابراین، نه تنها این امر به مرور از تمایل آمریکا برای تسلط بر انرژی جهان خواهد کاست، بلکه ضربه مهلک دیگری بر مفهوم هژمونی آمریکا به طور کلی خواهد زد.