خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که هر پنجشنبه به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هر هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه پنجم تیر میتوانید با چهل و سومین بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون در هفتهای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ آرش مجیدی و سکوتی که شکسته نشد!
این هفته سریال «سرباز» به کارگردانی هادی مقدمدوست و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی بعد از ۵۰ قسمت به پایان رسید. پخش این سریال از ماه مبارک رمضان آغاز شده بود و تقریباً طولانیترین سریال ماههای اخیر تلویزیون بود که حتی به دلیل فرم متفاوت آن شاید برای برخی طولانیتر هم به نظر رسید.
سریال «سرباز» از ابتدای پخش با واکنشها و انتقاداتی هم مواجه بود که برخی از آنها را کارگردان سریال هادی مقدم دوست در گفتگوهای تفصیلی با رسانهها پاسخ داد. همچنین برخی از بازیگران سریال که نقشهای پررنگتری در طول قصه داشتند از ویژگیها و نکاتی نسبت به سریال که میتوانست برای مخاطب مهم باشد سخن گفتند.
الیکا عبدالرزاقی بازیگر نقش اصلی این سریال که «یلدا» نام داشت نیز در چند گفتگوی مفصل به توصیف و توضیح درباره نقش خود، شخصیت پردازی، قصه و ساختار سریال پرداخت.
آرش مجیدی بازیگر نقش «یحیی» یعنی دیگر بازیگر نقش اصلی سریال اما در تمام این مدت حتی یک بار هم لب به مصاحبه و گفتگو درباره این تجربه نگشود.
آرش مجیدی زمانی با یک نقش فرعی در فیلم سینمایی «شوکران» بازیگری مقابل دوربین را آغاز کرد اما بعد از آن حضور کمرنگی به عنوان بازیگر در سینما و تلویزیون داشت. بیشترین خاطره مخاطب از او هم با نقشی ثبت شد که در سریال «ارمغان تاریکی» به کارگردانی جلیل سامان ایفا کرد. نقشی که به دلیل موفقیت و ماندگاریاش باعث شد تا سالها بیشتر نقشهای این چنینی ظاهر شود و از آن تصویر هزینه کند. «دلدادگان» و «سرزمین کهن» نیز با همین فضای تاریخی ساخته شدند که اولی به پخش رسید و دومی هنوز برای رسیدن به پخش انتظار میکشد.
سریال «سرباز» جدیدترین بازی آرش مجیدی بود که نسبت به کاراکتر و بازی او هم واکنشهای متفاوتی وجود داشت با این حال او در تمام این ۵۰ قسمت سکوت پیشه کرد و ترجیح داد حرفی درباره این تجربه نزند و وارد گفتگو با رسانهها نشود.
عجیبتر اینکه مجیدی علی رغم اینکه نقش اصلی و محوری این سریال بود و اصلاً مفاهیم و قصه سرباز بر اساس «خدمت» و دغدغه موردنظر سازندگانش روی این نقش و اتفاقاتی که او رقم میزند میچرخد با این حال او حتی در نشست خبری رسمی سازمان صداوسیما که در پایان هر سریال برای عوامل آن برگزار میشود نیز حضور پیدا نکرد تا درباره این سریال و سوالهای احتمالی خبرنگاران درباره اینکه چقدر از پس چالشهای موجود در سریال برآمده است پاسخگو باشد.
حاشیه هفته؛ تعهد چهرههای مجازی برای حضور در تلویزیون
خبر انتشار تعهدنامه ۱۰ ساله یک چهره فضای مجازی برای دیده شدن سریالش در تلویزیون از جدیترین اتفاقات و حاشیههای این هفته بود. علی صبوری از چهرههای فضای مجازی است که توانست با حضور در «خندوانه» نفر اول استندآپ کمدی این برنامه شود اما بعد از حضور در تلویزیون بیشتر و پررنگتر در فضای مجازی فعالیت کرد و حتی شهرتش به این حضور مجازی ضریب دوچندانی بخشید.
فعالیتهای صبوری در فضای مجازی و محتوای تولیداتش در این فضا به گونهای بود که طبیعتاً انتخاب او را به عنوان نقش اصلی یک سریال تلویزیونی با تعجب و حیرت مواجه کرد.
هرچند این اتفاق تازگی ندارد که تلویزیون برای سریالها و برنامههای خود سراغ چهرههای فضای مجازی برود که اکثراً فالوورهای بالایی هم دارند و درصدد هستند تا به این ترتیب این مخاطبان را هم جذب کنند.
آخرین نمونهها از حضور این چهرههای مجازی هم بازی جواد خواجوی در سریال «سرباز» و ایفای نقش علی صبوری در «آخر خط» بود که پخش دومی را با توقفی چند ماهه رو به رو کرد.
حالا تلویزیون در یک اقدام بی سابقه اما قابل توجه برای نمایش و پخش سریال «آخر خط» با حضور علی صبوری از این چهره اینستاگرامی تعهدنامهای ۱۰ ساله اخذ کرده است؛ تعهدنامهای که صبوری ضمن آن مقید و متعهد شده است که تا ۱۰ سال آینده همه فعالیتهایش در فضای مجازی با اجازه و نظر مدیران صداوسیما باشد.
البته باید دید سرانجام این تعهد چگونه خواهد بود و بازیگرانی که تن به امضای این تعهدنامه میدهند تا چه حد پای آن میایستند و به تعبیری ضمانت اجرایی آن چیست، اما با این حال نفس این تعهد دو طرفه و پای میز نشاندن چهرههایی که خیلی وقتها نشان دادهاند خیلی راحت با شهرتی که از تلویزیون کسب میکنند سراغ مدیومهای دیگر میروند و بعداً برای همین تلویزیون تره هم خرد نمیکنند اتفاق تحسین برانگیزی است.
بسیاری از چهرههایی که این روزها در فضای سینما و دیگر عرصهها حضور دارند از خود تلویزیون برآمدهاند و یا در این رسانه به شهرت و محبوبیت رسیدهاند اما به راحتی به پیشینهای که در این رسانه داشتهاند پشت پا زدهاند و حتی به چهرههایی تبدیل شدهاند که برای حضور دوباره در یک سریال تلویزیونی و یا حتی حضور چند دقیقهای در یک ویژه برنامه دستمزدهایی آنچنانی طلب کردهاند. به این ترتیب چنین تعهدنامههایی این قابلیت را دارد که حضور چنین افرادی را در تلویزیون انسجام و نظم بیشتری ببخشد.
نکته هفته؛ معمای «کتونی زرنگی»
«کتونی زرنگی» جدیدترین سریال تلویزیونی است که پخش آن با حاشیههایی مواجه شده است. این سریال به کارگردانی علی ملاقلی پور و محمدرضا شفاه سال گذشته ساخته شد و قرار بود همان سال و پیش از انتخابات مجلس روی آنتن برود، با این حال پخش این سریال بهواسطه حاشیه یک اظهارنظر مجازی از سوی کارگردانش معلق ماند و تا به امروز و بهرغم عذرخواهی چندباره کارگردان، هنوز هم رنگ آنتن را به خود ندیده است.
بعد از موضعگیری صریح محسن یزدی بهعنوان قائممقام شبکه سه و حذف سریال در آستانه پخش از کنداکتور، صریحترین اظهارنظر درباره وضعیت پخش این سریال را هم مرتضی میرباقری معاون سیما داشت که سال گذشته در جمع خبرنگاران درباره این سریال با یک جمله کوتاه عنوان کرد که «کار از نظر کیفی صلاحیت پخش ندارد» و بعد از آن پخش این سریال بلاتکلیف ماند.
اخیراً عوامل سریال اکرانهایی خصوصی برای برخی از منتقدان و صاحبان رسانه برگزار کردهاند و دیدگاههایی هم نسبت به سریال منتشر شده است. از جمله آنها نقدی است که رضا صائمی نسبت به این سریال منتشر کرده و در آن آورده است: «کتونی زرنگی نه تنها از سطح کیفی متعارف سریالهای دیگر پایینتر نبود که فضا و ساختار و قصه متفاوتی را روایت میکرد که تجربهای جدید در کمدی اجتماعی بود و میتواند یک پیشنهاد تازه در سریال سازی باشد… گرچه برخی صحنههای کار یا برخی پردازشهای آن در خلق موقعیت کمیک و شخصیت پردازیها و دیالوگها را نپسندیم و به نظرم جاهایی لحن کاراکترها لوس و اگزجره میشود اما کلیت کار قابل قبول است و به هیچ وجه سطح کیفی آن پایینتر از مجموعههای دیگر نیست… ملاقلی پور تلاش کرده تا با پرهیز از فضاهای آپارتمانی و تنوع در لوکیشنهای قصه، تحرک و پویایی قصهاش را تقویت کند… رگههایی از فیلم قندون جهیزیه و فضای آنکه آنهم یک کمدی اجتماعی بود در کتونی زرنگی قابل ردیابی است که به ویژه با ذائقه مخاطبان جوانتر همسو است»
صائمی همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود نوشته است: «اینکه به دلیل برخی دعواهای درون سازمانی یا برخورد سلیقهای یا اختلاف نظر سیاسی با کارگردان، سریالی که به سفارش و نظارت ناظر کیفی تلویزیون تولید شده پخش نشود و آن را به کیفیت نازل اثر نسبت دهند بی انصافی است… هم هزینههایی که برای سریال شده و هم زحمت هنرمندانی که با این سریال همکاری کردند به هدر میرود هم مخاطب از تماشای یک سریال متفاوت نه لزوماً عالی محروم میشود»
آنچه درباره کیفیت پایین سریال «کتونی زرنگی» گفته میشود، حتی با فرض قبول در حالی است که در چند وقت اخیر سریالهای تلویزیونی در مواردی پایینترین کیفیت را داشته و از مخاطب کمی هم برخوردار بودهاند و این اولین بار است که سریال آمادهای به بهانه پایین بودن کیفیت از گردونه پخش و کنداکتور خارج میشود. آیا پرونده این سریال پشتپردهای متفاوت از این اظهارنظر دارد؟ آیا واقعاً معاون سیما براساس یک نظر کارشناسی اینگونه نسبت به یکی از تولیدات سیما موضع گرفته است؟ آیا باز هم پای یک رقابت درونسازمانی در میان است؟
سینما در سیما؛ نقد زنده فیلمها ممنوع شد؟
تلویزیون در حال حاضر دو برنامه اصلی سینمایی دارد که قرار است سبد فرهنگی سینمای ایران را پیش روی مخاطب عرضه کند. برنامه «هفت» در شبکه سه سیما که سابقهاش به یک دهه میرسد و از فریدون جیرانی تا افخمی و گبرلو بر صندلی آن تکیه زدهاند و برنامه «نقد سینما» که اگرچه سابقه چندانی ندارد اما با اجرای بهروز افخمی و با نگاهی جدی به عرصه سینما و بهرهگیری از منتقدان مختلف خیلی زود جایگاه خود را به عنوان یک برنامه مهم سینمایی تثبیت کرد.
جدیت این دو برنامه سینمایی و حتی رقابت شان شاید بیشتر در ایام جشنواره فیلم فجر معنا پیدا کرد که به دنبال دعوت از کارگردانان و عوامل فیلمها و نقد آثار بودند و چالشی پیش روی این دو برنامه بود که هر یک بخواهند بهتر مخاطب را به خود جذب کنند.
مهمترین عنصر پویایی و جذابیت این برنامهها هم زنده بودنشان است و اینکه مخاطب در لحظه و مستقیم در جریان نقد و بحث و چالشهای مهمانان برنامهها قرار میگیرد. در جریان تولیدی شدن برنامههای تلویزیونی اما هر دو این برنامهها فجر سال گذشته به صورت تولیدی روی آنتن رفتند و طبیعتاً بخشی از مخاطبانشان کاسته شد.
بعد از آن «نقد سینما» دوباره به صورت زنده و «هفت» همچنان به صورت ضبطی به کار خود ادامه دادند. جمعه هفته پیش اما بهروز افخمی خبر جدیدتری روی آنتن زنده مطرح کرد که تا حدی عجیب هم بود.
افخمی در این برنامه توضیح داد که قرار است از این پس بخش اول برنامه همچنان به صورت زنده پخش شود و بخش نقد که توسط خود انجام میشود به صورت ضبطی پیش خواهد رفت. یعنی بخش نقد مثل بخشهای آیتمی برنامهها که قبلاً تهیه میشوند ضبط خواهد شد.
این اظهارنظر زمینهساز طرح یک شایعه در محافل رسانهای شد؛ آیا نقد فیلم اجازه پخش زنده از آنتن تلویزیون را ندارد؟ صداوسیما هنوز درباره این شائبه توضیحی نداده است اما ادامه پخش ضبطی «هفت» و تکرار این تجربه در بخش نقد فیلم برنامه «نقد سینما» میتواند گمانهزنیها در این باره را تشدید کند؟
پیشنهاد هفته؛ آقازادهای که به نمایش خانگی رسید
شبکه نمایش خانگی این بار به روی قصهای درباره یک آقازاده گشوده شده است و بعد از ورود آقازادههایی چون هادی رضوی به این مدیوم حالا یک ملودرام با نام «آقازاده» وارد شبکه خانگی شده است. «آقازاده» با طراحی و نویسندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیقی ساخته شده است که پیش از این چند همکاری در تلویزیون داشتهاند.
حامد عنقا جزو اولین کسانی است که عرصه سریال سازی در شبکه نمایش خانگی را تجربه کرد و با نگارش «قلب یخی» فعالیتش را در شبکه خانگی آغاز کرد.
با این حال بعد از آن وارد سریال سازی برای تلویزیون شد؛ سریالهایی که در این سالها بی حاشیه هم نبودهاند و هر یک سکانسهایی را داشتهاند که به عمد و شیطنت یا به دلایل دراماتیک نویسنده و کارگردان در قصه گنجانده شده است که «پدر» و صحنه معروفش آخرین نمونه آنها بود.
عنقا حالا با تهیهکنندگی سریال «آقازاده» به شبکه نمایش خانگی آمده است و سینا مهراد را با نقش حامد تهرانی (که اکثراً نقش اول سریالهایش است) بازیگر اصلی این سریال قرار داده است.
در این سریال ترکیبی از بازیگران چهره و مشهور سینما و تلویزیون هم دیده میشوند که از جمله آنها میتوان به امیر آقایی، نیکی کریمی، امین حیایی، امین تارخ، مهدی سلطانی، جمشید هاشم پور، لعیا زنگنه و… اشاره کرد.
این سریال از فردا جمعه ششم تیرماه در شبکه نمایش خانگی و ویاودیها عرضه میشود و باید دید اثر جدید حامد عنقا تا چه حد با جسارت و بدون محافظه کاری به قصه یک آقازاده ورود خواهد کرد.