خبرگزاری مهر_گروه سیاست، احمد دستاران: سازمان مجاهدین خلق ایران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کج دار و مریز و منافقانه با نظام جمهوری اسلامی تعامل میکرد، با وقوع حوادثی در سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰ نقاب از چهره انداخت و ماهیت اصلی خود که دشمنی با جمهوری اسلامی بود را نشان داد؛ این سازمان در ۲۸ تیر ماه با صدور بیانیه ای علیه جمهوری اسلامی اعلام جنگ کرد و ۳۰ خرداد دست به تظاهراتی مسلحانه در خیابانهای تهران و چند شهر بزرگ کشور زد. هفت روز بعد از این راهپیمایی و در هفتم تیر ماه همان سال، فاجعهای بزرگ رخ داد.
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در خاطرات ۷ تیر ۶۰ نوشته است: «شب … آقای صانعی تلفن کرد و خبر داد که در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمبی منفجر شده و عدهای شهید شدند. وحشت کردیم! … در تلفنهای بعدی اطلاع رسید که بمب در همان سالن منفجر شده در حالی که یکصد نفر از اصحاب مؤثر مملکت حضور داشتهاند… خبر شهادت آقای بهشتی کمرم را شکست. این فاجعه بزرگترین ضربهای بود که تروریسم از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به آن وارد کرد.»
به علت ابعاد و آثار و عواقب داخلی و حتی بین المللی، سازمان منافقین هیچگاه مسئولیت انفجار ۷ تیر را صریحاً نپذیرفت، اما با توجه به عملکرد سازمان در چند روز قبل از این حادثه (راهپیمایی مسلحانه و حمله به مردم با سلاح سرد و گرم، انفجار در چند سالن ورزشی، آسیب رساندن به اماکن و وسایل عمومی و …) برای مردم روشن بود که کار، کار منافقین است.
سران سازمان منافقین در تحلیلها، انفجار دفتر حزب جمهوریاسلامی و شهادت آیتالله بهشتی را آخر خط نظام میدانستند و معتقد بودند با این ترور کار نظام به پایان میرسد؛ روز چهارم تیر، جواد قدیری طراح اصلی ترور آیتالله خامنهای به دوستانش گفته بود: «روز هفتم تیر، کار یکسره خواهد شد.»
موسی خیابانی نفر دوم سازمان، درباره انفجار گفت: «صدای مهیب انفجار درست رأس ساعت ۹ یکشنبه شب، هفتم تیرماه، بلند شد. شاید بتوان گفت که از فردای آن روز، رژیم خمینی دیگر مرده است.»
در شهریور ۶۰ در یک جمعبندی درون سازمانی، این تعبیر به کار رفت: «ضربه جبران ناپذیر بر پیکر ارتجاع … که در اثر آن رژیم قادر نخواهد بود کمرش را راست کند.» رهبر سازمان، مسعود رجوی، در جمع بندی یک ساله نوشت: «مجاهدین در اولین ضربهشان جایی برای تثبیت رژیم نگذاشتند.» رسانههای غربی مانند تایم، واشنگتن استار، کریستین ساینس مانیتور و دی ولت آلمان غربی نیز مانند سازمان، کار نظام را تمام شده میدانستند.
در مورد بمبی که مسبب این انفجار بود، احمد کریمپور، فرمانده کمیته چک و خنثی سازی وقت کشور میگوید: سیستم تایمر این بمب بصورت الکترونیکی بوده و بر خلاف دیگر بمبهایی که سازمان استفاده میکرد، سیستم تایمری آن ساعتی نبود. امکان و شرایط ساختن این بمب در آن زمان برای سازمان وجود نداشت، از همین رو سازمان برای این عملیات بزرگ که بنا به نقل خودش آخر خط نظام بود، تصمیم گرفت که خطر نکند و این بمب را ابتدا امتحان کند، از همین رو اول تیر ماه ۱۳۶۰ با بمبی مشابه، انفجاری در ورزشگاه شهید نصیری تهران رخ میدهد. در این انفجار نیز مشابه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی سقف فرو میریزد.طبق گفته متخصصین و کارشناسان امنیتی وقت، در آن زمان تنها کشورهایی میتوانستند این بمب را داشته باشند که مجهز به موبایل باشند مانند: ژاپن، آمریکا، شوروی، آلمان، فرانسه، انگلستان و احتمالاً چین.
بیش از یک دهه بعد، در سال ۱۹۹۳ هفته نامه عربی الوطن العربی نوشت: «سازمان سیا با کمک مزدوران خود در ایران توانست یک محل گردهمایی را منفجر کند که در آن، بین ٧٠ تا ٨٠ نفر از سران رژیم و در رأس آنها محمد بهشتی کشته شدند.»
علی فراستی از اعضای جداشده سازمان درباره این انفجار نوشت: ساختن چنین بمبی با آن فرمول پیچیده مطلقاً در توان یک گروه چریکی نبود و تنها راه ممکن رسیدن آن از طریق شوروی به مجاهدین است. خود رجوی نیز اعتراف کرد که تکنولوژی این انفجار را در اختیار نداشته است.
امام خمینی (ره) در اولین سخنرانی خود بعد از این فاجعه، افراد وابسته به آمریکا و شوروی را مسئول آدمکشیها و بمبگذاریها برشمرد. سید محمد خاتمی سرپرست وقت کیهان در سرمقالهای «جبهه متحد ضدانقلاب حول محور بنی صدر» را به عنوان «تفاله های آمریکا و قدرتهای سلطه طلب» مسئول این فاجعه دانست. خاتمی چند روز بعد پا را فراتر گذاشت و در سرمقالهای با عنوان «عوامل اصلی فاجعه اخیر را بشناسیم»، نهضت آزادی و جریانهای ملیگرا را مسئول جنبههای سیاسی این انفجار و مجاهدین خلق (منافقین) را مسئول جنبههای نظامی این انفجار دانست.
یک هفته بعد از این انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد؛ محمدرضا کلاهی صمدی. وی در حالی که تنها ۲۲ سال داشت این بمب گذاری را انجام داد. طبق گفتهی حجتالاسلام ریشهری، او بعد از پیروزی انقلاب به منافقین پیوسته بود. بعد از این انفجار به عراق گریخت و با نام مستعار «کریم» به فعالیت ادامه داد؛ البته گفته میشود کلاهی در سال ۷۰ نسبت به سازمان مسئله دار شده و در سال ۷۲ از سازمان جدا شد.
در سال ۲۰۱۵ میلادی، اعضای یک باند مواد مخدر در هلند شخصی به نام «علی معتمد» را در خانهاش کشتند. جسد بعد از سه روز توسط پلیس کشف شد. سه سال پس از کشته شدن معتمد در حالی که دادگاه قاتلان او در حال برگزاری بود، روزنامههای هلندی این خبر را تأیید کردند که مقتول که در دهه ۶۰ از هلند پناهندگی گرفته و به عنوان متخصص برق در آن کشور زندگی میکرد، محمدرضا کلاهی بودهاست.