به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده سوم: تقلید حداقلی و تحقیق و اجتهاد حداکثری
هیچکس در این دنیا نمیتواند همه چیز را بفهمد و به دیگران در فهم و ادراک حقایق نیازمند نباشد، اما میزان این نیاز تا حد زیادی به همت یکا یک ما بستگی دارد. تقلید جاهل از عالم، بی مهارت از ماهر، مبتدی از متخصص و مقلد از مجتهد، راهی است برای رفع این نیاز همگانی. اما انسان در راه رشد روز به روز از میزان تقلیدش کاسته و به اجتهادش میافزاید، نه آنکه بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک برای پخت قیمه با مادر تماس گیرد و بعد از گرفتن لیسانس زبان برای ساختن یک جمله به دیکشنری چنگ زند و یا بعد از ۲۰ سال درس حوزوی احکام شک در رکعات نماز را از جیبش درآورد.(بعد چهل سال خادمی مسجد، هنوز قبله رو نمیدونه) گفته اند حتی تقلید کودک باید روندی از آگاهی را دنبال کند و به تدریج از حالت کور و طوطیوار و ندانسته (محاکات) به حالت آگاهانه و هوشیارانه تبدیل شود وگرنه روند رشدش خلل دارد.
بدین ترتیب اگر عبادتی یا رفتاری را همچون دیگران انجام میدهد دیگر تقلید نمیکند، بلکه آن رفتار را در درون خود با شعور و فهم کامل، بازآفرینی کرده است. گویند اهل سیر و سلوک از عادت حتی در عبادت حق تعالی رویگردانند چون آن را دور از خودآگاهی و سیر عارفانه میشمرند. در سایه این آگاهی است که عبادت، حلاوتی دیگر و رفتار اخلاقی، اثری ماندگارتر و سخن نیکو نفوذی کارسازتر مییابد. از اینجاست که قرآن به ویژه در عرصه اندیشه بر آگاهی درونزا و تفهم هوشمند تأکید آشکار دارد و از تقلید ناهشیار و عادت وار با زبان توبیخ و سرزنش، به شدت بیزاری میجوید؛ وقتی ابراهیم به قومش به خاطر پرستش بتها و تماثیل اعتراض میکند؛ گویند: «قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ»، چون پدران ما آنها را میپرستیدند.
در سوره مبارکه بقره آیه ۱۷۰ نیز استدلال زیبایی در نفی تقلید کور وجود دارد: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ» هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.» آیا حتی اگر پدران آنها، چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟!
یا در سوره مبارکه مائده آیه ۱۰۴ که تعبیر گویاتری در برابرشان دارد: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَی الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْلَمُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ» و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!»؛ آیا حتی اگر پدران آنها چیزی نمیدانند.