آیت الله رشاد خطاب به موسوی خوئینی‌ها نوشت: امروز دیگر بدنه‌ هوشمند، آزموده و انقلابی جامعه شعار «وافَقرا» و «وا فُقرا» را از کسانی که خود در زندگی به رفاه تمام می‌گذرانند باور نمی‌کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله رشاد در واکنش به نامه اخیر سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها یادداشتی نوشته است.

آیت الله رشاد در این یادداشت آورده است: «آیا صدور چنین نامه‌ای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه‌ی آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینی‌ها یکباره از مواضع چپ رادیکال گذشته‌ی خود نادم شده و اعراض کرده است؟»

مدرس خارج فقه حوزه در ادامه یادداشت، تاکید کرده است: «آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینی‌ها، به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافه‌ی حق به جانب گرفتن و فرافکنی و آدرس غلط به مردم دادن، عذر تقصیر به پیشگاه ملت می‌بردند؟»

متن یادداشت به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم.

الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ (آل‌عمران: ۱۷۳)

مقارن سی و نهمین سالگشت ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه الله) توسط گروهک فرقان، نامه‌ی سرگشاده‌ای از سوی جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، خطاب به معظم له منتشر شد. انتشار این نامه در این مقطع، پرسش‌های گوناگونی را در اذهان برانگیحت، از جمله اینکه:

۱ - آیا غرض از این اقدام، پس از گذشت چهل سال از «ترور شخص» و جسم زعیم حکیم امت به وسیله‌ی کسانی که جناب موسوی خوئینی‌ها پدر معنوی آنان خوانده می‌شود، به معنی تکمیل آن «پروژه ناتمام» اما این بار به صورت «ترور شخصیت» است؟

۲ - حافظه‌ی تاریخی ملت گواهی می‌دهد که طی چهار دهه‌ی گذشته، هر بحران و آشوبی در کشور به وقوع پیوسته، نوعاً پیش‌درآمد آن (از جمله) قدم و اقدامی بوده است که از سوی جناب موسوی خوئینی‌ها صورت بسته است! آیا این اقدام این بار نیز چنین دلالتی دارد؟

۳ - آیا نگارش و انتشار این نامه، اقدامی فردی و با مسؤولیت فرد نگارنده بوده است ؟ یا این اقدام یک تصمیم تشکیلاتی بوده و اعضایمحترم م مجمع روحانیون مبارز همگی با مضمون نامه‌ی دبیرکل موافقند؟ و اگر چنین نیست (که نمی‌تواند چنین باشد)، چرا آن برادرانی از مجمع که همچنان دل در گرو آرمانهایی حضرت امام (رضوان الله و سلامه علیه) دارند، و بر مبانی انقلاب و نظام اسلامی که ولایت فقیه اصل و اساس آن است پای می‌فشرند و بر مصالح کشور پای بندند، از این اقدام برائت نمی‌جویند و با موضعگیری انقلابی دامن از اتهام همدلی و همگویی با نگارنده‌ی نامه تنزیه نمی‌دارند؟

۴ - آیا صدور چنین نامه‌ای در شرایط کنونی کشور، (که حاصل سیاستهای جائرانه‌ی آمریکای غدار قداره کش علیه انقلاب و نظام و ملت ماست)، به معنی آن است که جناب موسوی خویینی‌ها یکباره از مواضع چپ رادیکال گذشته‌ی خود نادم شده و اعراض کرده است؟ به تعبیر دیگر: از دیوار سفارت بالارفتن جناب خویینی‌ها در آبان‌ماه ۵۸ چه بود و این همدلی و هم آوایی با آمریکا در تیرماه ۹۹ چیست؟ و آیا پس از این باید (به جای تفاسیر مارکسیستی قرآن) مترصد شنیدن تفاسیر لیبرالیستی ایشان از وحی نامه‌ی الاهی باشیم؟

۵ - آیا بهتر نبود جناب موسوی خوئینی‌ها، به اقتضای مروت و صداقت: به جای قیافه‌ی حق به جانب گرفتن و فرافکنی و آدرس غلط به مردم دادن، عذر تقصیر به پیشگاه ملت می‌بردند؟ اگر ایشان از شم السیاسه بویی برده بودند درمی‌یافتند که مردم آدرس انبار سارق را بلدند و این آدرس دانی را در حوادثی چون بدرقه‌ی سردار شهید سپهبد سلیمانی و انتخابات ۹۸ نشان دادند.

تا نشان سمّ اسبت گم کنند / ترکمانا نعل را وارونه زن!

۶ - جناب موسوی خوئینی‌ها از کدام فقر و فقرا سخن می‌گویند؟ درباره ی فقر و فقرایی سخن می‌پراکنند که اکنون او و برخی همالانش هیچ نسبتی با آن ندارند؟ امروز دیگر بدنه‌ی هوشمند، آزموده و انقلابی جامعه شعار «وافَقرا» و «وا فُقرا» را از کسانی که خود در زندگی به رفاه تمام می‌گذرانند باور نمی‌کنند. مردم سخن حق را از حنجره‌ی حقدار می‌شنوند.

گفت و خوش گفت: «برو خرقه بسوزان حافظ» / یا رب این «قلب شناسی» ز که آموخته بود؟

اقل الطلاب: علی اکبر رشاد

تیرماه ۱۳۹۹