رضا بهرامی با انتقاد از معضلاتی که در سال‌های اخیر جامعه تئاتر با آن روبرو بوده است ابراز امیدواری کرد هنرمندان جوان بتوانند از پیشکسوتان الگو بگیرند و کمتر به فکر خودنمایی باشند.

رضا بهرامی کارگردان تئاتر در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به برخی معضلات و ناهنجاری‌های موجود در حوزه فعالیت‌های هنری بیان کرد: مساله‌ای که چندسال است به شکل نامحسوس در نمایش‌های مختلف شاهدش هستیم، کپی کردن از روی نمونه‌های خارجی است. اگر قرار است ما کار هنری و آرتیستی انجام دهیم لازمه‌اش این است که تولید تفکر و اندیشه داشته باشیم. قطعاً این تولید تفکر ناخودآگاه از اطراف ما و چیزهایی که می‌بینیم و می‌خوانیم وام گرفته می‌شود اما این به معنای کپی پیست کردن و اینکه ایده دیگران را عیناً به نام خودمان ثبت کنیم، نیست. به دلیل همین معضلات است که هنر ما عقیم مانده است چون هنری که باید به جامعه خط فکری بدهد در عوض از جامعه عقب‌تر است.

وی افزود: به عنوان نمونه همین بحران کرونا چند ماه است که مملکت ما را فلج کرده در حالی که بقیه کشورهای راه‌کارهای روبرو شدن با آن را پیدا کرده‌اند اما ما همچنان در حال ثبت بیشترین رکورد مرگ بر اثر این بیماری هستیم. متاسفانه ما به‌عنوان هنرمند و آرتیست نتوانستیم در این بحران تولید اندیشه کنیم و خط فکری درستی به افراد جامعه‌ای که می‌توانند از ما الگو بگیرند، تزریق کنیم. حتی در مورد لزوم ماسک زدن هم هنرمندان ما نتوانستند الگو باشند چون خودشان به آن عمل نمی‌کنند.

به نام هنر «جعل سند» می‌کنند!

بهرامی با انتقاد از برخی رفتار برخی دیگر از اهالی تئاتر در سال‌های اخیر، عنوان کرد: متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد رفتارهای غیرحرفه‌ای از جانب برخی از هنرمندان تئاتر هستیم که از جمله این رفتارهای ناشایست می‌توان به کپی کردن برخی آثار از روی نمونه‌های خارجی و جعل سند اشاره کرد. به عنوان نمونه درباره جعل کردن می‌توان به تلاش و خبرسازی برخی از افراد برای قرار دادن نام خود در کنار برخی از پیشکسوتان و بزرگان تئاتر اشاره کرد.

اگر ما این همه مدعی هنرمندی داریم پس بهرامی بیضایی و علی رفیعی و حمید سمندریان چه هستند؟ با روی کار آمدن سالن‌های خصوصی هم هر کس می‌تواند نمایشی را روی صحنه ببرد و همین مساله باعث از بین رفتن اندیشه در تئاتر می‌شود وی ادامه داد: مثلاً اخباری منتشر می‌شود مبنی بر اینکه یکی از هنرمندان ما بعد از چند ماه تمرین مجوز اجرا یا رپرتوار نمایشنامه خوانی از آثار برخی از نویسندگان دهه ۴۰ و ۵۰ را دریافت نکرده است در حالی که بعد از خواندن این خبر این سوال برای من پیش آمد که مگر قانون شورای ارزشیابی و نظارت تغییر کرده است چون روند معمول و قانونی اجرا از این قرار است که ابتدا باید نمایشنامه مورد نظر از شورا مجوز دریافت کند بعد وارد مرحله تمرین و آماده سازی شد و از طرف دیگر همه می‌دانیم که نسبت به آثار این نمایشنامه‌نویسان حساسیت‌هایی وجود دارد و نمی‌توان آثارشان را به راحتی اجرا کرد پس چرا باید قبل از تایید متن به سراغ تمرین رفت.

کارگردان «کریم‌لوژی» متذکر شد: متاسفانه چنین کارهایی که این روزها زیاد هم شاهدش هستیم، جعل سند به حساب می‌آید چون با وجودی که می‌دانند کارشان مجوز نخواهد گرفت اما خبرسازی می‌کنند و نام خود را در کنار فردی شناخته شده قرار می‌دهند تا در جستجوی اخبار نامشان در کنار فرد موردنظر دیده شود. متاسفانه بزرگان تئاتر ما هم ترجیح می‌دهند به این مسایل نپردازند و هنرمندان جوان هم قدرت بیان و عیان کردن آن را ندارند.

وقتی در «دروغگویی» همسو می‌شویم

بهرامی بیان کرد: معتقدم مهمترین مساله‌ای که باعث می‌شود افراد به سراغ چنین کارهایی بروند علاقه به خودنمایی است که در نهایت به خودشیفتگی نیز منجر می‌شود و چون دروغ فضای جامعه ما را در برگرفته باعث می‌شود که افراد در دروغ گویی با یکدیگر همسو شوند چون خودشان هم مسایلی برای پنهان کردن دارند از همین رو روی دروغ‌های طرف مقابل سرپوش می‌گذارند وگرنه این روزها ما در عصر ارتباطات زندگی می‌کنیم و کمتر از ۶۰ ثانیه می‌توانیم، متوجه شویم که کدام کار کپی یک نمونه خارجی بوده است اما تمایلی به قبول حقیقت نداریم. معتقدم چنین افراد کپی کار و جاعلی، هنرمندنما هست و با به کار بردن واژه‌هایی از فرهنگ غرب در ادبیاتشان می‌خواهند خودشان را بزرگ جلوه دهند.

وی متذکر شد: معضل دیگری که در حوزه تئاتر با آن روبرو هستیم این است که به دلیل تعدد زیاد آموزشگاه‌های هنری و پذیرش فراوان هنرجو هر کس که بازی در یک نمایش و یا اجرای یک نمایشنامه خوانی را در کارنامه‌اش دارد خودش را بازیگر و کارگردان می‌داند اگر ما این همه مدعی هنرمندی داریم پس بهرامی بیضایی و علی رفیعی و حمید سمندریان چه هستند؟ با روی کار آمدن سالن‌های خصوصی هم هر کس می‌تواند نمایشی را روی صحنه ببرد و همین مساله باعث از بین رفتن اندیشه در تئاتر می‌شود.

این کارگردان تئاتر در پایان با اشاره به فاصله‌ای که بین هنرمندان قدیمی و نسل جدید به وجود آمده است و به روز نبودن هنرمندان نسل قدیم یادآور شد: داشتن سواد به فهم و درک انسانی است و بزرگترین ضربه‌ای که ما می‌خوریم از بی سوادی و دور بودن از فضای جامعه و به جای آن توجه به حاشیه‌ها و هجویات است. ما باید تئاتر را به جایی ببریم که خریدار بیشتری داشته باشد نه اینکه روی این تاکید داشته باشیم که حتماً باید در فلان سالن پرجمعیت اجرا برویم به عنوان نمونه هنرمندانی چون رکن‌الدین خسروی به اصل هنر توجه داشتند و آثارشان را در مکانی که مناسب آن اجرا بود به صحنه می‌بردند نه اینکه تنها به خودنمایی و شوآف فکر کنند. امیدوارم نسل امروز نیز بتواند چنین هنرمندانی را الگوی خود قرار دهد.