به گزارش خبرگزاری مهر، ناصر گذشته با حضور در برنامه سوفیا با بیان اینکه آدمیان در روزگار امروز در پی نیازهای شخصی زیستی و روحی هستند، گفت: نیاز بنیادین در انسان موج میزند که همانا نیاز به معناست و لذا انسان بایستی در زندگی احساس معنادار بودن کند.
وی با بیان اینکه آدمی در ذات احساس پوچی، سرگشتگی و تنهایی میکند، افزود: گویی انسان در کهکشان راه شیری غوطه ور است و حیرت و سرگشتگی و احساس تنهایی سراسر زندگی بشر را فرا گرفته است.
گذشته با اشاره به اینکه معنا حسی اصیل در انسان پدید میآورد، در ادامه این گفتگوی رادیویی با بیان اینکه اگر معانی مبدأ و معاد نباشد، آدمی به پوچی و بی معنایی میرسد، تصریح کرد: احساس نیاز به معنادار بودن، از سایر نیازها نظیر آب و غذا با اهمیتتر است.
این عضو هیئت علمی گروه ادیان و عرفان دانشگاه تهران با بیان اینکه همراه شدن با جماعت مؤمنان موجب تفسیرپذیر شدن انسان و جهان میشود، گفت: این معنای زیستی با آدمی، طبیعت و دیگران پیوند دارد و چنین انسانی دنبال خیال بافی و در پی موهومات نیست.
تلاش برای هدایت سایر افراد؛ مانعی در برابر دین
در ادامه سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی از جمله بزرگترین موانع را در باب دین مبنی بر این دانست که انسان خود را در جای خداوند ببیند و دست به هدایت سایر انسانها بزند.
وی با بیان این مطلب افزود: انسان در بهترین حالت اگر قائل به روح و جان حکمت باشد، نمونه پیامبر (ص) است که دریافت وجودی خود را از معنویت با زبان و ساختاری تبیین میکند که در جامعه عقب مانده اعراب آن روز، احیاگری جامعه را منتج شده است.
میری با اشاره به اینکه پیامبر (ص) هیچگاه خود را در جایگاه "هادی" قرار نداد، افزود: قرآن بارها میفرماید شما قرار نیست کسی را هدایت کنید [نقل به مضمون] و خداوند است که هدایت میکند!
این استاد فلسفه در رابطه با نقش دین در جهان مدرن گفت: در سنتِ حِکمی، هیچگاه بحث از کارکرد ایمان یا دین به میان نیامده و اصل بحث اینجاست که سنت معرفتی و دینی امروزی که انسان را در مقابل جهان مدرن قرار میدهد و بشر را شهروند دانسته و عبد بودن را برای انسان قائل نیست، باید بخوبی تشریح شود؛ واِلا باطن مطلب تفهیم نمیشود.
نگاه غلط جوانان به اصول و فروع دین
همچنین قاسم کاکایی، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز که به صورت تلفنی با برنامه "سوفیا" همراه بود، به مقوله چالش زا بودن "معنا" در زمانه کنونی اشاره کرد و گفت: جوانان تصور میکنند در حوزه دین، هر آنچه مورد پسند انسان باشد، حرام است و آن را به فروع دین اطلاق میکنند و در مقابل، ایمان را باور داشتن به مقولهای تعریف میکنند که دروغ است!
وی افزود: ایمان بسیار عمیقتر از حوزه دین و تدیُن است؛ چنانچه از گذشته مؤمن را فردی قولی و ادعایی میدانند که ایمان خود را بر زبان آورده است اما ایمان امری معنوی بوده و با قلب سر و کار دارد.
کاکایی ایمان را نوعی دانایی و معرفت معرفی کرد و گفت: ایمان، "معرفت به وجود خداوند" است و یا دانایی نسبت به یک شخص میباشد اما همواره تاکید میشود ایمان دانایی صرف نیست؛ بلکه یک دارایی است.
این عرفان پژوه ایمان را به تصاحب معرفت تشبیه کرد که با جان آدمی آمیخته است و حالتی از دل سپردگی در فرد پدید میآورد. از این رو ایمان را همراه با حلاوت و شیرینی میدانند که شکلی از محبت را به [ذات باری تعالی معطوف میسازد].
کاکایی با اشاره به اینکه واژه "متدین" در میان اسامی خداوند نبوده اما ذات حق نام "مؤمن" را بر خود نهاده است، گفت: اگر کسی مؤمن شود، آئینه مؤمن دیگر خواهد بود؛ لذا کسی مؤمن است که آئینهی خدانما شود.
وی با بیان این مطلب افزود: مؤمن کسی است که واجد صفات الهی باشد که در عرفان آن را به فربه بودن تشبیه میکنند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: بسیاری از شقوق ایمان ظاهری است و در این باب شنیدهایم که فلانی مسجد میرود؛ انگشتری در دست دارد و محاسن میگذارد. ما [به اشتباه] اینها را معنایی برای مذهبی بودن شخص میدانیم درحالیکه اینها فربهی [در حوزه ایمان] نیست.
کاکایی با اشاره به اینکه ایمان باید از درون فرد بجوشد، ادامه داد: ایمان فرد را زنده میکند و در حقیقت در پی نور بودن و نور خواری است؛ چنانچه مولانا میفرماید: "من نور خورم که قوت جان است". پس نور الهی، قوت جان مؤمن است و لذا اَشکالی که برای ایمان بدان استناد میکنیم، به قول حضرت مولانا جوهر -در اینجا مسئلهای شبیه ذات- نیست.