به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از نیویورک تایمز، جیم کری هفته پیش رمانی با عنوان «کتابهای خاطرات و اطلاعات نادرست» منتشر کرد که آن را با همکاری دینا واچون رماننویس نوشته است.
کری شخصیت خودش را به عنوان شخصیت اصلی رمان قرار داده است تا داستانی خیالی درباره هالیوود روایت کند و در عین حال که به دنبال معنای زندگی و حرفه خود است، از زندگی در هالیوود نیز بگوید. در این مسیر او برخی از بازیگران و شخصیتهای هالیوودی را نیز وارد کتابش کرده که نیکلاس کیج، گویینت پالترو و آنتونی هاپکینز از جمله آنها هستند.
کری معتقد است: پایان جهان است و ما کتابی ایدهآل برایش داریم. پایان تمدن نیست. فقط پایان یک دنیاست، دنیای خودخواه.
برای واچون، کار کردن روی این رمان با جیم کری به او دیدگاههای جدیدی درباره طبیعت یک ستاره ارایه کرد و همچنین باعث شد او بیشتر بتواند پیچیدگیهای کری را درک کند.
در این باره وی گفت: این سفری درون دنیاهای ممنوعه ستاره بودن و هزینههای هنرمندی بزرگ است. او مثل یک غواص شکارچی میماند. اگر به آن اعماق نرود نمیتواند با چیزی به بالا برگردد. نمیتوان هنر عظیم را فقط با زندگی شیرین روی سطح آب خلق کرد.
در ادامه بخشهایی از مصاحبه کری و واچون را که از طریق زوم با نیویورک تایمز انجام شده، میخوانید.
شما دو نفر چطور با هم ملاقات کردید؟
جیم کری: حدود ۹ یا ۱۰ سال پیش و زمانی با هم آشنا شدیم که توییتر در ابتدای راه داشت به چیزی عظیم بدل میشد و مردم هنوز داشتند آن را امتحان میکردند.
دینا واچون: با خودم میگفتم عالی میشود اگر بتوانم چیزی واقعاً خوب با هنرمندی در این مقیاس خلق کنم. اما هرگز این اتفاق نمیافتد. ولی یک سال بعد داشتیم رویش کار میکردیم.
کری: این مرد وقاری دارد که دیگر در افراد وجود ندارد. بلافاصله دوست شدیم و با گذر زمان دوستیمان عمیقتر شد.
به نوشتن یک کتاب خاطرات حقیقی از زندگی جیم اصلاً فکر کردید؟
کری: در این نقطه از زندگی هنری من هیچ چیزی خستهکنندهتر از ایده نوشتن رخدادهای واقعی زندگی من به ترتیب زمانی وجود ندارد. اینکه سعی کنم برندم را گسترش بدهم. این رمان آن کار نیست. تلاشی عاشقانه است و نمیتوانستیم توقف کنیم. طی سالها چند ساعت اینجا و آنجا رویش کار کردیم اما هر بار که در اتاق نشسته بودیم و کار میکردیم همیشه چیزی جالبتر از حد انتظارمان به دست میآوردیم.
شخصیت اول این داستان جیم کری نام دارد و زندگیاش خیلی به شما شبیه است. اما او چه کسی است؟
کری: جیم کری در این کتاب واقعاً یک نماینده است برای تمام افرادی که در موقعیت من قرار دارند. نمادی از یک هنرمند، سلبریتی یا ستاره. آن دنیا و تمام افراطگریها و پرخوریها و خودمتمرکز بودنهایش. بعضیهایش خیلی حقیقی است. فقط شما نمیدانید کدام است. اما حتی کیفیتهای داستانی کتاب هم حقیقتی را آشکار میکنند.
شناختن جیم واقعی در مقابل نسخهای از خودش که او روی پرده سینما به نمایش میگذارد چه حسی داشت؟
واچون: یکی از نخستین مواردی که او با من تماس گرفت، داشت «جکیل و هاید» جان بریمور را تماشا میکرد که بعداً همین باعث شکلگیری بخشی از داستان شد. او داشت به من میگفت که بریمور را تماشا کن و اقتصاد چهرهاش را در این ببین. من با خودم گفتم که اوه، جیم کری کلی نتفلیکس تماشا میکند.
کری: زمانهایی بودند که خیلی میترسیدم. جسد جان لنون را در یوتیوب دیدم. کاملاً عقلم را از دست دادم چون فهمیدم وقتی جنازه من بیفتد مردم با آن سلفی میگیرند. یک نفر قرار است به آن به عنوان یک فرصت نگاه کند. آن وحشت و ترس فانی اینکه میخواستم جنازه خوبی داشته باشم باعث شد پیش از خوابیدن به دستشویی بروم تا قیافهام را درست کنم تا اگر نیمه شب مردم، با وضعیت خوبی به مردم نشان داده بشوم.
هیچ زمانی در پروسه نوشتنتان بود که جیم بگوید دارید بیش از حد جلو میروید و او نمیتواند همراهی کند؟
واچون: او تنها کسی در موقعیت خودش است که حاضر است بگوید من هیچ مشکلی ندارم که یک صحنه نبرد خیلی حساس داشته باشیم و من فقط مشغول تیر پر کردن باشم. هیچ نیازی به کشتن دیگر شخصیتها ندارم. در حقیقت، اصلاً اسلحه نمیخواهم.
کری: داشتم چند روز پیش با نیک (نیکلاس) کیج صحبت میکردم. هیچ چیزی درباره کتاب به او نگفته بودم و یک روز ناگهان خبرش را به او دادم. او گفت جیم، خیلی افتخار میکنم، اصلاً نمیدونی چقدر. من هم گفتم که تمام بهترین دیالوگها را به تو دادم. خیلی ذوق کرد.
به دیگر سلبریتیها گفتهاید که در کتاب شخصیتهایی را با اسم آنها قرار دادهاید؟
کری: برای همه یک نسخه از کتاب را همراه با نامهای میفرستیم که توضیح میدهد دارند در کتاب چه کار میکنند. هجو و طنز است که در عین حال با احترام انجام شده. بیشتر افراد داخل این کتاب کسانی هستند که به شدت تحسینشان میکنم.
آیا این شامل شخصیتی هم میشود که به دلایل قانونی مجبور هستید فقط با عنوان «لیزر جک لایتنینگ» به او اشاره کنید؟
کری: فقط سعی داشتیم قانونی و دادگاهی بودن پروسه هالیوود را به سخره بگیریم. تام کروز را میشناسم. ممکن است کتکم بزند اما حاضرم برای هنر کتک بخورم. به نظرم خیلی از کتاب خوشش بیاید.