به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز ماه مبارک رمضان، که امسال به دلیل کرونا به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد، به بحث قواعد قرآن برای زندگی انسان و ضرورت استخراج آن توسط محققان و پژوهشگران پرداختند.
و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده چهاردهم: حکمت
حکمت یکی از اوصاف قرآن و از کلیدواژههای فرهنگ و اندیشه قرآنی است؛ اما مفهومی فرازمند و متعالی است که همگان را یارای دسترسی به آن نیست. ازجمله: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» (بقره/۲۶۹) معلوم میشود که حکمت موهبتی خداداد و خیر و نیکویی بزرگی است که برای نیل به آن شایستگیهای زیادی لازم است. پیامبران از این موهبت معنوی برخوردارند و در تدبیر، دعوت و مدیریت اجتماعی خود از آن بهره گرفته اند.
«وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ» (نساء/۱۱۳)و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد؛ و آنچه را نمیدانستی، به تو آموخت.
از بررسی دیدگاههای عالمان لغت و تفسیر بر میآید که حکمت، ملکهای روحی نفسانی است که به آدمی توان اندیشه و تصمیم گیری و رفع مشکلات و انحرافات را میدهد. حکیم آن است که حقایق را به دقت و بصیرت، و فراست و همه جانبگی می بیند. انسان حکیم در اندیشه و عمل سپری درونی دارد که او را از خطای فکری و لغزش عملی باز میدارد؛ گویی صفتی شبیه عصمت است که صاحب خود را فرزانه و دور از انحراف و اشتباه نگاه میدارد.
در قاموس قرآن، لقمان نماد و نمونه حکمت است که جامعترین نصایح را نثار فرزند خویش میکند: ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانی به خدا نمیرساند)؛ چرا که خداوند بینیاز و ستوده است. (به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش - در حالی که او را موعظه میکرد - گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.» (لقمان/۱۲و۱۳) پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) میآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است !(۱۶) پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهمّ است! (پسرم!) با بیاعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد .(۱۸)
در این رهنمودها، سفارشهای فکری، روحی، تربیتی و اخلاقی نجاتبخش و مؤثری بیان شده که همه نسلهای بشر را مفید بوده و خواهد بود. گویند لقمان در جوانی برده ای دانا بود که وقتی اربابش گفت گوسفندی بکش و بهترین عضوش را بیاور، لقمان دل و زبان گوسفند را برید و نزد صاحبش آورد. روزی دیگر از لقمان خواست که بدترین و پست ترین اعضای گوسفند را حاضر کند. آن حکیم مجدداً همان دل و زبان گوسفند را نزد مولایش برد، چون سر این حکمت از لقمان سوال شد جواب داد: «هر گاه که زبان از اقوال ناشایست بری و پاک باشد خردمند آن را بهترین اعضای خود شمارد و الا بدترین اعضایند. مالک بنی اسرائیلی را این سخن خوش آمد و لقمان را از قید بندگی آزاد کرد. به قول ناصر خسرو:
آباد به عدل گشت گردون
و آزاد به عقل گشت لقمان
همچنین شبی از شبها که لقمان در مناجات بود از درگاه قاضی الحاجات ندا رسید که «از نبوت و حکمت یکی را انتخاب کن.» لقمان عرض کرد که طاقت بار نبوت را ندارد، زیرا حکومت میان مردم بس دشوار است.
با توجه به آنچه گفتیم پیوند حکمت با اندیشه قرآنی را میتوان اینگونه ترسیم کرد که حکمت به عنوان یک هدف واسطهای کمک شایانی به کامیابی اندیشه قرآنی میکند. به عبارت دیگر انسان میتواند به وسیله حکمت به اندیشهای صائب و توانمند نائل شود که هیچ معضلی در برابر او تاب نیاورد و حل و فصل گردد. پس حکمت همچون بصیرت، نردبان و معراجگاه اندیشه قرآنی است و چه شایسته است صفت حکمت برای انسان مؤمن و چه زیباست جامه فرزانگی بر قامت تقواپیشگان پرستشگر خدا.