خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ
بلافاصله بعد از آزادسازی خرمشهر، آمریکا، هم پیمانان اروپایی این کشور و چند کشور عربی به این نتیجه میرسند که با وجود ادعای چندی پیش صدام حسین در مصاحبه با روزنامه «الدوره» مبنی بر اینکه این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضی خاک ایران نیست و همه چیز محدود به اهداف نظامی نمیشود بلکه این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است؛ صلاح در این است که هرچه سریعتر آتش بس برقرار و عراق از شرایط خطرناکی که در مواجه با آن قرار گرفته بود نجات پیدا کند. بهترین راه خروج از این بحران را هم واگذاری ریاست اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد و صدور بیانیهای توسط این اجلاس آن هم در خلال برگزاری این اجلاس در شهر بغداد تشخیص میدهند. شهری که از طرف عراق بارها امن اعلام شده و دیکتاتور بعثی مدعی بود حتی پرندهای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در چنین شرایطی و با در نظر گرفتن این مسأله که برگزاری یا صدور هر نوع بیانیهای از طرف این اجلاس بدون شک به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران تمام میشد، ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد، از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها جلوگیری شود. سرهنگ خلبان عباس خلبانی بود که خیلی زود فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای اجرای این عملیات به نام وی رسیدند.
عباس دوران متولد سال ۱۳۲۹ شهر شیراز بود که پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ بلافاصله وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شده بود. دوران پس از طی دوره مقدماتی در ایران، برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شده و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی در این کشور به ایران بازگشته بود و در زمان شروع جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه میکرد. چیزی از شروع جنگ نگذشته بود که نام دوران با عملیاتهای پیروزمندانه و غرورآفرینش روی زبانها افتاد. خصوصاً بعد از انجام یک عملیات متحورانه در تاریخ هفتم آذر ۵۹. جایی که سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق و چنانچه خود عراقیها میگفتند نیروی دریایی عراق را به نابودی کشاندند. عملیات پشت عملیات که باعث شده بود سرهنگ دوران برای روزهای متوالی حتی فرصت درآوردن پوتینهایش را پیدا نکند تا آن طور که در یادداشتهای روزانهاش آورده بود بین انگشتان پایش کپک بزند، خیلی زود بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی را به نامش ثبت کرد که در میان پروازهای جنگی در نیروی هوایی رکورد به حساب میآمد و حزب بعث عراق را بر آن داشت تا برای سرش جایزه تعیین کنند. با این وجود عباس دوران از بذل جان هم دریغ نداشت. همیشه میگفت من این تخصص را از جیب مردم به دست آوردهام و دفاع از کشور به نیابت از تمام مردم را وظیفه خود میدانم تا آنجا که اگر هواپیمایم بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود میآیم.
تمام این اطلاعات فرماندهان نیروی هوایی را به این اطمینان رسانده بود که عباس دوران بهترین فردی است که میتوان این عملیات سرنوشت ساز و دشوار را به او سپرد. حکم مأموریت در بیستم تیرماه ۱۳۶۱ به سرهنگ دوران ابلاغ و روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند با هدف بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد به سمت آسمان این شهر به پرواز در آمدند. خلبانان هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان، هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری و خلبان هواپیمای شماره سه که قرار بود به عنوان پشتیبان دو جنگنده اول در صورت بروز هرگونه مشکلی عملیات را ادامه دهد: توانگریان – خسروشاهی تعیین شده بودند که در همان زمان ابلاغ حکم درصد خطر عملیاتشان بیش از ۸۰ درصد تعیین و این مسأله به آنها ابلاغ شده بود. همه چیز طبق برنامه در حال اجرا بود تا اینکه جنگندههای ایرانی در فاصله تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد با دیوار آتش و پدافند دشمن روبهرو میشوند و چند گلولهای هم به هواپیمای دوران و کاظمیان اصابت میکند که باعث از کار افتادن موتور سمت راست هواپیما میشود. با این وجود پروازشان را به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا قرار گرفته بود ادامه میدهند و علی رغم پدافند بسیار قدرتمند دشمن و مورد اصابت و از بین رفتن قسمت عقب جنگندهشان، تمام بمبها را روی این پالایشگاه تخلیه میکنند و بعد در حالی که سوختن پالایشگاه را در پشت سرشان نظارهگر بودند مسیرشان را به سمت همان هتلی که قرار بود کنفرانس غیرمتعهدها در آن برگزار شود ادامه میدهند. همین که خلبان کاظمیان لهیب شعلههای آتش را که از سمت دم هواپیما به سمت کابین در حال پیش روی بود حس میکند، صندلیاش در هوا به پرواز در میآید. درست چند لحظه بعد از آنکه سرهنگ دوران به او برای ترک هواپیما اصرار کرده بود. کاظمیان که هم اصرارهای دوران را شنیده بود و هم به خوبی به خاطر میآورد که چطور رفیق همرزمش همیشه به او میگفت: «منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم» بدون هیچ تردیدی اطمینان داشت که صندلیاش توسط سرهنگ دوران با دکمه ایجکت به خارج پرتاب شده است. در این عملیات هم خلبان رشید نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران مصر به اتمام مأموریت خود بود و در حالی که میدانست هواپیمای آتش گرفته توان بازگشت به سمت مرزهای میهن را ندارد تصمیم گرفته بود تا با اقدامی شجاعانه طومار اجلاس سران غیرمتعهدها را در هم بپیچد.
صبح روز سیام تیر ماه سال ۱۳۶۱، هواپیمای آتش گرفته ایرانی در مقابل چشمان سیل خبرنگارانی که خودشان را برای پوشش اخبار اجلاس غیرمتعهدها به بغداد رسانده بودند به هتل محل برگزاری اجلاس کوبیده میشود و به قیمت شهادت سرهنگ عباس دوران، بلافاصله برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد لغو میگردد تا این خلبان بیباک آخرین عملیات خود را به قیمت بذل جان به بهترین شکل به پایان برساند و خدمتی فراموش نشدنی به هموطنان و کشورش مبذول دارد. خدمتی که بدون شک برای همیشه در حافظه تاریخی مردم ایران و مام وطن با حروفی درخشان به سرخی خون به یادگار باقی خواهد ماند.