«اندرو کوریبکو» معتقد است ایالات‌متحده آمریکا به دو دلیل «انسجام ایدئولوژیک مردم ایران» و «اقتصاد مقاومتی آن‌ها» در قبال ایران شکست خورده است.

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: «اندرو کوریبکو»، نویسنده، تحلیل‌گر سیاسی، روزنامه‌نگار و از اعضای هیئت‌علمی موسسه مطالعات استراتژیک و آینده‌پژوهی در دانشگاه دوستی روسیه است.

حوزه‌های پژوهشی او سیاست خارجی و ژئوپلیتیک روسیه، استراتژی ایالات‌متحده در اوراسیا، تاکتیک‌های تغییر رژیم، انقلاب‌های رنگی و جنگ‌های نامتعارف است. کتاب او «جنگ‌های ترکیبی: رویکرد غیرمستقیم انطباقی برای تغییر رژیم» به تفصیل اوضاع سوریه و اوکراین را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهد و از الگوی جدیدی از جنگ استراتژیک توسط ایالات‌متحده پرده برمی‌دارد.

به منظور بررسی آخرین تحولات خاورمیانه با این نویسنده آمریکایی ساکن روسیه به گفت‌وگو نشستیم. ابعاد اقدام غیرقانونی نیروی هوایی ایالات‌متحده در سوریه، حضور غیر مشروع آمریکا در خاک این کشور، دلایل این اقدام خطرناک، امکان تشکیل ائتلاف هوایی در منطقه، میزان موفقیت راهبرد فشار حداکثری دونالد ترامپ در برابر ایران، چالش‌ها و فرصت‌های تعمیق روابط با شرق و ابعاد مختلف همکاری اقتصادی-امنیتی ایران و چین از محورهای گفت‌وگو با «اندرو کوریبکو» بودند.

مشروح مصاحبه به شرح زیر است:

*پنج شنبه شب، هواپیماهای جنگی ایالات‌متحده که به طور غیرقانونی در سوریه حضور دارند، مانورهای خطرناکی را در نزدیکی هواپیمای مسافربری ماهان انجام دادند. سازمان هواپیمایی کشوری ایران این اقدام را «نقض آشکار قوانین بین‌المللی و استانداردها و مقررات هواپیمایی» خوانده است. دیدگاه شما در خصوص این اقدام چیست؟

آمریکا بسیار بی‌پروا رفتار کرد و می‌توانست فاجعه‌ای را ایجاد کند، هرچند ایجاد فاجعه می‌تواند یکی از دلایلی بوده باشد که آمریکا به این عمل دست زده است. آمریکا در «دفاع» از حضور نظامی غیرقانونی خود در سوریه و در اطراف التنف منافعی دارد و این اقدام توجه جهانی را به آن منافع جلب کرد. اگر هواپیما درنتیجه این فتنه‌انگیزی سقوط می‌کرد، آنگاه ایالات‌متحده تلاش می‌کرد راهی بیابد تا ایران را در اثر آن سرزنش کند. راهی که نمونه کلاسیکی از سناریویی است که متجاوز خود را به عنوان قربانی معرفی می‌کند و قربانی واقعی به عنوان متجاوز معرفی می‌شود. چنانچه به نظر می‌رسد، این حادثه به منظور جلوگیری از پرواز در آن بخش‌هایی از فضای هوایی سوریه است که ایالات‌متحده کنترل می‌کند، هرچند در حال حاضر مشخص نیست که آیا این هدف موفق محقق خواهد شد یا خیر.

*از سال ۲۰۱۴، ایالات‌متحده بدون کسب اجازه از دمشق و به بهانه نبرد با گروه تروریستی داعش در این کشور عربی فعالیت داشته است. درهرحال، آمریکا اشغال خود را حتی بعد از شکست تروریست‌های تکفیری از سوی محور مقاومت در اواخر سال ۲۰۱۷ ادامه داده است. آیا حضور ایالات‌متحده در خاک سوریه مشروع و قانونی است؟

خیر، این حضور مشروع نیست. اما سوریه توانایی این را ندارد تا به حضور نظامی غیر مشروع ایالات‌متحده پایان دهد. روسیه به منظور کمک به سوریه در این راستا مداخله نخواهد کرد، چراکه مأموریت نظامی مسکو فقط مبارزه علیه تروریسم است و این کشور قصد ندارد چنین مسئولیتی را بر عهده بگیرد. چراکه مسکو گمان نمی‌کند که منافع مقابله نظامی با ایالات‌متحده در کشوری ثالث و به نمایندگی از آن کشور، از خطرات یک درگیری بزرگ‌تر که درنتیجه پیش‌بینی نادرست به وجود آمده، بیشتر باشد.

ایران تنها متحد سوریه است که تمایل دارد ایالات‌متحده را با اجبار از خاک سوریه بیرون کند. هرچند هر دو کشور این را می‌دانند که ایالات‌متحده به هرگونه اقدامی در پیشبرد این هدف، به‌صورت بسیار تهاجمی پاسخ خواهد داد. به همین دلیل، آن‌ها صبور بوده‌اند و به جای هرگونه حرکت ناگهانی، دستیابی به این هدف را تدریجی دنبال کرده‌اند.

*به نظر شما دلایل این اقدام خطرناک از سوی نیروی هوایی آمریکا چیست؟

ایالات‌متحده قصد داشت تا حضور نظامی غیرمشروع خود را در سوریه به جهانیان یادآوری کند و هر کسی -از جمله هواپیماهای غیرنظامی- را از «نقض» فضای هوایی که کنترل می‌کند، باز دارد. اگر این کار را دوباره انجام دهد و یک فاجعه رخ دهد، در این صورت می‌تواند یک جنگ اطلاعاتی شدید را آغاز کند که ایران را برای آنچه اتفاق افتاده، مقصر جلوه دهند؛ حتی اگر این موضوع برای فردی - غیر از کسانی که تلقین شده‌اند که روایت‌های آمریکایی را بدون سؤالی باور کنند- به صورت عینی اشتباه و غیرباور باشد. توجه برجسته‌ای که به چنین سناریویی داده می‌شود، به عنوان اصلی بازدارنده در برابر هرگونه «نقض» فضای هوایی سوریه در اطراف التنف که تحت کنترل آمریکا است، هدف اصلی را برآورده می‌سازد.

*برخی کارشناسان معتقدند که ایران می‌تواند این چالش را به فرصت تبدیل کرده و ائتلاف نیروی هوایی منطقه‌ای را که متشکل از اعضای محور مقاومت است، به منظور اسکورت هواپیماها و حفظ امنیت خطوط هوایی منطقه در برابر تجاوز و حفظ امنیت ایجاد کند. نظر شما چیست؟

آن‌ها این حق مشروع را دارند تا این ائتلاف را ایجاد کنند، اما این اقدام بسیار خطرناک است؛ چراکه بعید است اسرائیل بپذیرد که نیروی هوایی ایران، به صورت منظم هواپیماهای غیرنظامی بسیار نزدیک به «مرزهایش» را اسکورت کند. به احتمال زیاد، تل‌آویو مایل است از طریق پرواز خطرناک جت‌هایش نزدیک به جت‌ها و هواپیماهای مسافربری ایران-دقیقا مانند آنچه اخیراً ایالات‌متحده انجام داد- به سیاست رفتن تا مرز جنگ متوسل شود؛ به این امید که حادثه‌ای را موجب شود که می‌تواند منجر به سقوط هواپیما و یا جنگ سختی میان دو نیروی هوایی شود. اسرائیل قبلاً ثابت کرده است که برای مداخله در کمک نظامی مشروع ایران به سوریه در جنگ با تروریسم، با بمباران آنچه مدعی است محموله‌های اسلحه به سپاه و حزب‌الله است، قاطعانه عمل خواهد کرد؛ بنابراین پیش‌بینی می‌شود که آن‌ها به این سناریو مبنی بر اسکورت منظم هواپیماهای غیرنظامی از سوی نیروی هوایی ایران، واکنش مشابهی نشان دهند.

*به عنوان یک کارشناس در مورد مسائل «جنگ ترکیبی»، آیا کمپین فشار حداکثری دونالد ترامپ در برابر ایران موفق بوده است؟

خیر، موفق نبوده است. هرچند نباید آسیب اقتصادی ناشی از آن و ظرفیتی که این سیاست برای تحریک ناآرامی‌های اجتماعی داشته -اگر ایالات‌متحده و متحدانش یک‌بار دیگر تلاش کنند تا از آن برای اهداف انقلاب رنگی استفاده کنند- انکار کرد. ایالات‌متحده تاکنون به دلیل انسجام ایدئولوژیک مردم ایران و اقتصاد مقاومتی آن‌ها ناکام بوده است؛ دو عاملی که این کشور را در برابر ویروس تغییر نظام واکسینه کرده‌اند. استراتژیست‌های آمریکا، عزم مردم ایران، وحدت قوی وطن‌پرستی و تمایل برای مقابله با مشکلات اقتصادی به منظور حفظ حاکمیت ملی را دست‌کم گرفته‌اند. آن‌ها امیدوارند با گذشت زمان، مقاومت سیاسی-اقتصادی ایران تضعیف شود، اما با وجود بیش از چهار دهه فشار و همچنین اقدامات بی‌سابقه ترامپ طی چند سال گذشته این اتفاق نیفتاده است.

*ایران و چین طرح همکاری اقتصادی و امنیتی را ترسیم کرده‌اند که میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری چین را در بخش انرژی و بخش‌های دیگر فراهم می‌کند. نظر شما در خصوص این توافق چیست؟ به نظر شما، تعمیق روابط دو کشور، هژمونی آمریکا را به چالش می‌کشد؟

جزییات دقیق این توافق هنوز بیرون نیامده، اما بنا بر آنچه گزارش شده است؛ دلایل بسیاری وجود دارد که این همکاری را تحولی بسیار مثبت نشان می‌دهد که برای ایران و چین به صورت دوجانبه سودمند است. ایران به سرمایه‌گذاری گسترده خارجی نیاز فوری دارد؛ چراکه کشورهای غربی در طول سال‌های اخیر علی‌رغم عدم وجود مانع قانونی بین‌المللی برای سرمایه‌گذاری از زمان توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، به دلیل ترس از «تحریم‌های ثانویه» آمریکا از سرمایه‌گذاری امتناع کردند. این در حالی است که چین به یک شریک قابل‌اعتماد برای کمک به احیای ابتکار یک کمربند یک جاده -که به علت بیماری همه‌گیر کرونا تا اندازه‌ای به حالت تعویق در آمده است- نیاز دارد.

بنابراین هر دو کشور با کمک به شریکشان در دستیابی به برخی از اهداف بزرگ استراتژیک خود، یکدیگر را تکمیل می‌کنند: سرمایه‌گذاری برای ایران و احیای یک کمربند یک جاده برای چین. نتیجه مورد انتظار این است که هر دو قوی‌تر می‌شوند که به‌خودی‌خود هژمونی ایالات‌متحده را به چالش می‌کشد؛ حتی اگر قصد مشارکت آن‌ها به‌صراحت انجام این کار نباشد و تنها رسماً در مورد بهبود روابط دوجانبه باشد.

*آیا تعمیق روابط ایران با شرق، به صورت ویژه با چین و روسیه، هژمونی آمریکا را به چالش می‌کشد؟

تا اندازه‌ای بله و همچنین نه. در توضیح باید بگویم که اگرچه آن‌ها این پیام را ارسال می‌کنند که ایران در برابر هژمونی تک‌قطبی آمریکا تسلیم نخواهد شد، اما هیچ‌یک از شرکای چندقطبی چینی و روسی، حاضر نیستند مستقیماً خود را در دفاع از ایران درگیر کنند. درهرصورت، آن‌ها به منظور تقویت قابلیت‌های دفاعی کلی ایران، به آن تجهیزات نظامی می‌فروشند و سرمایه‌گذاری‌های استراتژیکی را در قالب مگاپروژه های متعدد صورت می‌دهند. این حمایت باعث می‌شود احتمال موفقیت طرح‌های آمریکا کمتر شود، اما هر دو کشور این کار را -نه آن‌گونه که برخی تصور کرده‌اند- در راستای تمایل ایدئولوژیک برای به چالش کشیدن آمریکا، بلکه صرفاً در پیشبرد منافع خودشان انجام می‌دهند.

درک این مسئله بسیار مهم است تا انتظارات نادرستی از این دو همکاری استراتژیک نداشته باشید. ایران بازار بسیار نویدبخش در حال ظهور است که برای سرمایه‌گذاران چینی و روسی جذاب است و همچنین دارای منابع طبیعی غنی است. هر دو کشور امیدوارند با حمایت از دولت ایران در حوزه‌های نظامی و اقتصادی در لحظه‌ای که بیشترین نیاز به چنین کمکی را دارند، به آن‌ها دسترسی داشته باشند.