شیخ اشراق از نامدارترین متفکران ایرانی است که می‌توان به‌درستی او را از بزرگ‌ترین اندیشمندان دنیای اسلام نیز دانست.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر با عنوان در نقد شیخ اشراق نوشته فرزاد نعمتی که در ادامه از نظر شما می‌گذرد:

شیخ اشراق، شهاب‌الدین یحیی بن حبش سهروردی (۵۸۷ ۵۴۹ ه. ق) اهل سهرورد زنجان، از نامدارترین متفکران ایرانی است که می‌توان به‌درستی او را از بزرگ‌ترین اندیشمندان دنیای اسلام نیز دانست.

دکتر مجدالدین کیوانی در مقدمه‌ای که بر ترجمه‌اش از کتاب «سهروردی و مکتب اشراق» نوشته است درباره عظمت جایگاه شیخ اشراق چنین می‌نگارد: «نبوغ، عمق و وسعت فکر، استقلال اندیشه، خلاقیت و نوآوری، قدرت ترکیب افکار و آرا مختلف، نگرش جهان‌شمول، نیروی بیان و ذوق، و تسلط در زبان‌های عربی و فارسی شیخ اشراق را در تاریخ تفکر جایگاه ویژه و ممتازی بخشیده که از بسیاری جهات قابل قیاس با جایگاه دیگران نیست.» کیوانی در ادامه برجستگی سهروردی را معلول سه عامل دانسته است: «تفکر جهان‌شمول و جامع، ابتکار، و جسارت در بیان.» (امین رضوی، ۱۳۸۲: ۲)

دکتر غلام‌حسین ابراهیمی دینانی نیز که از جمله مشهورترین مروجین و هواداران شیخ اشراق است درباره شیخ اشراق می‌گوید: «من بارها گفته‌ام در میان حکمای اسلامی، هیچ‌کس به اندازه سهروردی با قرآن آشنا نبود، اما متأسفانه قشریون اهل سنّت در حلب از ترس این‌که حکمت اشراق به نوعی احیای آئین مجوسیت باشد، او را منزوی کردند. سهروردی را در سنین جوانی و در اوج شکوفایی به شهادت رساندند و آثارش را در شمار کتب ضالّه قرار دادند.»

به زعم دینانی، سهروردی محل التقای سه جریان فکری است: «۱. از یک سو او مسلمان‌ترین مسلمانان است. یک دین‌دار تمام‌عیار است. آشنا و مأنوس با قرآن و آموزه‌های دینی است. ۲. از سوی دیگر با حکمت یونان آشنایی کامل دارد. شاهد آن آثاری است که در شرح و تبیین حکمت مشّاء تألیف کرده و تسلط شگرف او بر منطق ارسطویی است. ۳. از جهتی دیگر احیاگر حکمت ایران باستان است.» (دینانی ۱۳۹۴: ۲۹ ۲۸)

دکتر نادیا مفتونی عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در کتاب «نگاره‌های اشراقی» که نشر «وایا» آن را به طبع رسانده است، به نقد و بررسی افکار شیخ اشراق می‌پردازد. او در ابتدا توضیح می‌دهد که دو تفسیر از نقد در زبان انگلیسی وجود دارد که برای آن از دو واژه متمایز استفاده می‌شود. منظور از Criticize و Criticism دو امر است: نخست به معنای عیب‌یابی و بیان نقیصه‌ها و بدی‌های یک موضوع است و سپس به معنای ارزیابی و بیان نقاط قوت و ضعف و خوبی‌ها و بدی‌هاست. در مقابل اما واژه Critique تنها در مفهوم ارزیابی و بیان نقاط قوت و ضعف و خوبی‌ها و بدی‌ها استفاده می‌شود.

مفتونی در ادامه توضیح می‌دهد که مرادش از نقد و انتقاد، شامل بیان وجوه قوت و ضعف می‌شود، اما این را نیز اضافه می‌کند که بدون ارائه گزارشی تحلیلی نمی‌توان و نباید (هم از نظر روشی و هم از نظر اخلاقی) دست به نقد زد. در مقام توضیح این نباید اخلاقی، مفتونی به این امر اشاره می‌کند که رعایت ادب در نوشتن و با نرمی با مخالفین سخن گفتن و برخورداری از سعه صدر، اهمیتی اساسی دارد و بنابراین «در مقام نقد، این‌که چگونه سخن می‌گوئیم، مهم‌تر از این است که چه می‌گوییم.» (صص ۱۱ و ۱۲)

ذکر این نکات اخلاقی، لااقل در مقام نقد آثار عالمی چون سهروردی، معنایی مضاعف می‌یابد وقتی می‌دانیم که آن حکیم دانا و برنا چگونه خود گرفتار تنگ‌نظری اهل تعصب و جمود شد و در ۳۸ سالگی و در حالی که بیش از ۲۰ کتاب و رساله بلند و کوتاه در موضوعات پیچیده فلسفی، جهان‌شناختی و روان‌کاوانه نگاشته شد و از این منظر خود به معجزه‌ای می‌ماند، دچار رسم نخبه‌کشی ظاهربینی شد که جز پوسته دین و شریعت، امری را به رسمیت نمی‌شناخت. سهروردی اما بر این روش نبود که دیگران را باطل و خود را حق بداند.

به تعبیر مجدالدین کیوانی: «فرزند سهرورد نسبت به خط و شیوه خاصی تعصب نمی‌ورزد، و در عمل تک‌صدایی را جایز نمی‌شمرد …. وی با وجود این‌که مسلمانی مؤمن و کاملاً آشنا با علوم قرآنی بود، از جستجوی حقیقت در سنت‌های فکری یونانی، زرتشتی، هندی، یهودی و مسیحی نه تنها ابایی نداشت، بلکه عناصری از این سنت‌ها را در تار و پود نسج فکری خویش تنید و نظام فلسفی خود را جامعیت بخشید.» (امین رضوی: ۳)

مفتونی نیز اذعان دارد که «اندیشه سهروردی جوهره‌ای انتقادی دارد» و در ضمن «شیخ اشراق در مقام منتقد از یک خصوصیت اخلاقی دیگر نیز برخوردار است. نقدهای شیخ اشراق بر دیگران، در بیشتر موارد و نه همه موارد، همراه با ادب و احترام است. وی تنها در مواجهه با ابوالبرکات بغدادی، لحنی متفاوت و توهین‌آمیز دارد که خودش این لحن را توجیه می‌کند …» (صص ۱۰ و ۱۱)

کتاب «نگاره‌های اشراقی» سه بخش است: نگاره روش، نگاره اخلاق و نگاره حکمت. نویسنده در توضیح چرایی استفاده از واژه «نگاره» می‌نویسد: «نگاره به معنای ایماژ، شکل و تصویر به کار می‌رود. من آن را هم به معنای نقش و نگار و تصویر، هم به معنای اسم مصدر و حاصل مصدر نگاشتن، یعنی نوشته، بر فرض اغماض و قبول درستی این دومی، به کار می‌برم. تلمیح نقش و نگار، از آن روست که شیخ اشراق، اهل مشاهده و در روش فلسفی خود، قائل به شهود و مکاشفه است و مهم‌تر از آن، قائل به عالم مثال شده که جهان صور معلقه و مثل قائمه و به تعبیر دیگر، جهان اشکال، تصاویر و ایماژهاست.» (ص ۱۲)

در بخش نگاره روش، به برخی مسائل روش‌شناختی نظیر رهیافت بین رشته‌ای و روی‌آورد نمادشناختی شیخ اشراق در زبان علم اشاره می‌شود و با استفاده از مفهوم هنر دانشمند، جایگاه سهروردی به عنوان یک هنر دانشمند در مدینه فاضله فارابی مورد بحث قرار می‌گیرد. در بخش دوم برخی دیدگاه‌های اخلاقی و فرااخلاقی شیخ مقتول درباره خیر، شر، کمال، جمال، حسن، سعادت، شقاوت، عشق، محبت، کمال، علم و … و نیز اخلاق پژوهشی او نظیر ادب مناظره و مباحثه، امانتداری و ارجاع و استناد، احترام و تعظیم حکماً و علما، همراه با پرهیز از تقلید و تقسیم علم با ملاک اثربخشی مطرح می‌شوند.

مفتونی در انتهای این بخش به مسائلی درباره فلسفه به مثابه سبک زندگی، اخلاق هنر و فلسفه سیاسی شیخ اشراق اشاره می‌کند. بخش سوم مشتمل بر مسائلی چون نفس‌شناختی، معرفت‌شناختی، جهان‌شناختی و کلام نزد سهروردی است و طی آن نظریه خیال، نظریه ابصار و دیدگاه شیخ اشراق درباره معاد جسمانی و تناسخ مورد بحث قرار می‌گیرد.

منابع:

اوجبی، علی، ژرفای اندیشه (روایتی دیگر از حیات و دلبستگی‌های دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی به همراه پاسخ‌های ایشان به برخی پرسش‌های بنیادین)، نشر وایا، ۱۳۹۴.

امین رضوی، مهدی. سهروردی و حکمت اشراق. ترجمه مجدالدین کیوانی، ۱۳۸۲، نشر مرکز.

مفتونی، نادیا، نگاره‌های اشراقی، نشر وایا، ۱۳۹۴.