خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: مزدک پنجهای، صاحب امتیاز و مدیرمسئول دوهفته نامه دوات طی یادداشتی از پایان انتشار این نشریه پرطرفدار و مستقل در استان گیلان، خبر داد. این نشریه که به سردبیری علیرضا پنجهای، شاعر سرشناس معاصر منتشر میشد، با تولید محتوای فرهنگی و هنری، تحرک دوبارهای به جریانهای مختلف فرهنگی در این استان داده بود. پنجهای در این یادداشت ضمن آسیب شناسی جایگاه روزنامهها میان زندگی روزمره مردم، به نقد عملکرد وزارت ارشاد در ایفای نقش حمایتی خود از نشریات نیز پرداخته است. یادداشت مزدک پنجهای را در ادامه بخوانید:
۱- در زمانهای که مفهوم و واژه «اقتصاد» و «سیاست» کارکرد و کاربرد بیشتری دارد، شاید بتوان «فرهنگ» را نخستین قربانی قلمداد کرد. هر روز که میگذرد شرایط اقتصادی بر مردم سختتر و تنگتر میشود به گونهای که صدای بسیاری از زورمندان و نزدیکان به قدرت را نیز در آورده است اما هر صدای اعتراض و نقدی با هجوم و هیاهویی خاموش میشود و گویی عدهای از این اوضاع منفعتی میبرند. به هر تقدیر در جامعهای که فرهنگ نه به عنوان یک ضرورت بلکه به مثابه کالای مصرفی غیرضروری تلقی میشود، اصرار بر انتشار نشریه، ایجادِ گفتمان انتقادی، روشنگری و روشنفکری لجاجتی نافرجام است. در تمام طول چهار سال فعالیت «دوات» که بیش از ۱۰۰ شماره در خدمت شما مخاطبان محترم و فرهنگدوستان بودیم، باور داشتیم که میتوانیم تأثیرگذار باشیم، میتوانیم از نفوذ کلام نویسندگانمان در سطح جامه استفاده کنیم و به گوشهای شنوا گوشزد کنیم که عیب کارشان کجاست. اما زهی خیال باطل!
راستش در این چهار سال سعی کردیم بر آرمانهای اخلاقی پایبند باشیم و موازین حرفهای را به وسع خود رعایت کنیم. در تمام مدت انتشار دوات، نه باج دادیم و نه باج گرفتیم چرا که اعتقاد داشتیم دست و قلمی که برای مردم و به سوی مردم نچرخد، محکوم به شکستن است و ما به جای نان به نرخ روز خوردن، سعی بر آن داشتیم که صورت خود را با سیلی، سرخ نگه داریم. فارغ از هزینههای همیشگی و تورمی عرصه چاپ و نشر که وابسته به قیمت دلار بوده و در تمام این سالها مدام شاهد افزایش آن بودهایم، اما باور کنید بهانه ما برای عدم انتشار دوات، صرفاً مسئله مالی نیست، بلکه احساس میکنیم ما مطبوعات، روشنفکران، روزنامهنگاران و … دیگر به مانند گذشته تأثیرگذار نیستیم.
البته این مسئله میتواند دلایل و آسیبشناسی خاص خود را داشته باشد، شاید بتوان در اینجا به چند مورد از آن اشاره کرد: ۱- جذابیت رسانههای آزاد که اخبار را بدون سانسور و بدون رعایت خطوط قرمز به سمع و نظر مخاطب میرسانند از اثرگذاری مطبوعات کاسته است. ۲- بسیاری از مردم اخبار و تحلیلها را به صورت فیلم و عکسخبر و آنلاین در فضای مجازی مطالعه میکنند. ۳- فرهنگ روزنامهخوانی در شرف نابودی است و این آسیب به زودی به عرصه کتاب در ابعاد گستردهتری نیز خواهد رسید ۴- بیاعتمادی جامعه به واسطه شکستهای متعدد جامعه روشنفکری و بیتوجهی به تِذکارهای آنان موجب سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد عمومی شده است. ۵- بیهویتی جامعه، تغییر الگوها و جذابیت نرم افزارهای دیجیتالی و الکترونیکی برای مخاطبان و...
۲- چند روز پیش بیش از ده روزنامهنگار روزنامه شرق از کار بیکار شدند، بسیاری از نشریات از تعداد صفحات خود کاستهاند و به همین تناسب اقدام به تعدیل نیرو کردهاند تا از هزینههای خود بکاهند. در این میان کمکهای اندک دولت به مطبوعات بسیار ناچیز است. به عنوان مثال، دوات در سال گذشته چیزی حدود دو میلیون و پانصد هزار تومان یارانه گرفته است که این مبلغ هزینه دو تا سه شماره دوات بوده، همچنین پس از ثبت نام برای دریافت حواله کاغذ متوجه شدهایم که باید کاغذ رولی را که حدود ۲۵۰ کیلو بوده، در تهران تحویل بگیریم و به چاپخانهای برده و آن را به صورت شیتِ کاغذ در آورده و به دست چاپخانه در رشت برسانیم یا در بازار آزاد به قیمت ۱۶,۰۰۰ تومان بفروشیم. حالا شما هزینه رفت و آمد و سرگردانی و آنچه را که در نهایت دست نشریه را میگیرد، در عدد مورد نظر ضرب کنید، میبینید اصلاً عاقلانه و تحمل این همه مرارت، اقتصادی نیست که تن به چنین کاری داد.
متأسفانه در نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اصلاً کیفیت و محتوای مطبوعات در ارزیابی تخصیص یارانه و … مهم و ملاک نیست، برای ارشاد مهم است که نشریه صرفاً هشت صفحه بیشتر باشد حالا با رپورتاژ پر شده باشدیا با آگهی جذب نیروی کار! در سال جاری نیز به نشریات کمتر از هشت صفحه یارانه تعلق نخواهد گرفت. در واقع وقتی کیفیت جای خود را به کمیت میدهد و هیچ حمایتی نیز از سوی استان به نشریاتی که سویهای تأثیرگذار دارند و تولید محتوا میکنند، نمیشود؛ آیا نباید حق بدهید که از انتشار دست بکشیم. آیا تولید فرهنگ و اعتلای آن باید بر دوش بخش خصوصی باشد. به ما میگویند باید آگهی جذب کنید، یا اگر میخواهید که سهم بیشتری از یارانه داشته باشید در مورد فلان مباحث ابلاغ شده از وزارتخانه مطالبی را درج کنید. خُب، در تمام این سالها، سویه دوات، عدم وابستگی و حفظ روحیه انتقادی و روشنگریاش بوده است. دوری از سفارشنویسی رویکردی بوده که همیشه بر آن اصرار داشتهایم. متأسفانه استان گیلان به لحاظ صنعتی استان فقیری است و اساساً سازمانها و نهادهای خصوصی فرهنگی نیز تابعی از اوضاع اقتصادی جامعه هستند، بنابراین نمیتوان انتظار داشت در تمام شمارهها به لحاظ آگهی فرهنگی ما را حمایت کنند. بنابراین با توجه به جمیع مواردی که بیان شد ناچاراً علی رغم میل باطنی باید از همین جا اعلام کنم، دوات با تیم فعلی، در شماره ۱۰۱ متوقف خواهد شد تا شاید روزی که جامعه، فرهنگ مداری و اعتلای آن را بخواهد و بتوانیم همچنان بر نقش روشنگری خود استوار باشیم، به حیات بازگردد.
در پایان وظیفهی خود میدانم از علیرضا پنجهای سردبیر دوات که در تمام این سالها در کنار او روزنامهنگاری را با حساسیتهای ویژهاش آموختم و نیز از یکایک نویسندگان دوات، پرویز فکرآزاد، کورش جوانروح، سعیده قرشی، ماهان سیارمنش، سحر یحییپور، محمد بشرا، کامل غلامی، صدیقه حسینی، حانیه متحیر، دکتر مختار جباری، دکتر سینا جهاندیده و… که در تمام این سالها به واسطه قلم آنان چهره دوات در نظر مخاطبانش متفاوت بود، تشکر کنم. همچنین از سرکار خانم سید سعیده موسوی که صفحهآرایی نشریه را با صبوری و تعهد بیمثال انجام میداد، مدیریت و کارکنان محترم چاپخانه نگین شمال که یار و یاور ما بودند، قدردانی صمیمانه را داشته باشم.