خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: انقلاب مشروطه را به حق پس از مسلمان شدن ایرانیان، دومین اتفاق مهم تاریخ ایران زمین دانستهاند. رخداد بزرگی که ایرانیان را با مصائب و مشکلات حکومتهای استبدادی و همچنین به حقوق حقهشان بر مبنای دین مبین اسلام و همینطور دستاوردهای بشری در علوم سیاسی آشنا کرد و به همین دلیل اکثر ایرانیان از هر عقیده و نژاد و از هر دینی برای به ثمر رسیدن آن یکدل شدند. انقلاب مشروطه برای ایرانیان یک نظام معرفتی نوین را به همراه آورد؛ نظامی که از بازخوانی دینی، مدرنیته به دست آمده بود و بعدها راه را برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران و استقرار حکومت مردم بر مردم فراهم کرد.
تاریخ انقلاب مشروطه ایران بسیار مهم است و بازخوانی آن با رویکردهای مختلف از تمامی زوایا میتواند راه را برای حل مشکلات فعلی جامعه ایران باز کند. متاسفانه هنوز مشروطه به کمال کاویده نشده و تاریخنگاران نیز به خوبی به آن پرداختهاند. یک مشکل مهم در پژوهشها و تاریخنگاریهای جدید رویکرد ایدئولوژیک مورخان و پژوهشگران است که باعث شده هنوز هم ناگفتهها و نادیدههای بسیاری از این جریان وجود داشته باشد. بر مبنای این رویکرد حتی متون آن دوران هم به درستی دیده نشده و حتی بسیاری از متون، اسناد و خاطرات شخصیتهای موثر در این انقلاب منتشر نشده است. این در صورتی است که برای بازخوانی درست این رخداد نیازمند این متون و اسناد هستیم.
مشهورترین منابع مطالعاتی پیرامون مشروطه دو کتاب مهم احمد کسروی به اسامی «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ هجده ساله آذربایجان» است. کسروی هنگام نهضت بیداری ایرانیان، خردسال بود اما بعدها با علقهای که به این جریان داشت اسناد و عکسهای مهمی را گردآوری کرد و انصافاً هم کتاب خوبی نوشت که اکنون مرجع جهانیان برای شناخت انقلاب مشروطه ایران است. شهرت کتاب کسروی باعث شد تا دیگر کتابها مغفول بمانند.
ملامحمد مهدی شریف کاشانی یکی از مهمترین و اثرگذارترین مبارزان انقلابی مشروطه خواه بود که با بسیاری از بزرگان و طیفهای مختلفی از مبارزان ارتباط نزدیک داشت و در جریان مبارزه اسناد، نامهها و تلگرافهای بسیاری به نامش فرستاده میشد یکی از این کتابها «واقعات اتفاقیه در روزگار» به قلم یکی از سرشناسترین مبارزان راه انقلاب مشروطه یعنی ملا محمدمهدی شریف کاشانی است. این کتاب با تصحیح سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه برای نخستین بار سال ۶۲ توسط نشر تاریخ ایران منتشر شد و یکبار دیگر سال ۸۹ با عنوان «تاریخ مشروطیت» به چاپ رسید. اهمیت این کتاب به دو دلیل است نخست به خاطر نویسنده آن یعنی شریف کاشانی و دیگر به دلیل ارائه اسناد بسیار مهمی از مبارزات مشروطه خواهی که در دیگر منابع وجود ندارد. این کتاب سرشار از نامهها، اعلامیهها، شبنامهها و… است که تنها در اختیار شریف کاشانی بود. شریف کاشانی یک همراه عکاس هم داشت و عکسهای مهمی را از رویدادها و شخصیتها تهیه کرد.
معرفی نویسنده
نویسنده یعنی ملامحمد مهدی شریف کاشانی یکی از مهمترین و اثرگذارترین مبارزان انقلابی مشروطه خواه بود که با بسیاری از بزرگان و طیفهای مختلفی از مبارزان ارتباط نزدیک داشت و در جریان مبارزه اسناد، نامهها و تلگرافهای بسیاری به نامش فرستاده میشد. او ریاست جمعیت مخفی انجمن باغ سلیمان خان میکده را بر عهده داشت که بزرگانی چون ملکالمتکلمین، سیدجمال واعظ، یحیی دولت آبادی، سیداسدالله خرقانی، ذکاءالملک فروغی، سیاح محلاتی، میرزا حسن رشدیه و… در آن فعالیت داشتند. او همچنین با هوشمندی هرچه تمامتر بسیاری از شبنامههای آن دوران را جمع آوری و در کتاب خود منعکس کرد.
اما یک نکته مهم و در عین حال سیاه در زندگی شریف کاشانی وجود دارد. شریف کاشانی فرزند ملا محمد جعفر نراقی است. نراقی از شاگردان سیدکاظم رشتی و از عالمان شیخی مذهب بود، اما در سالهای پایانی دعوت باب به پیوست و نقش مهمی در بابی کردن مردم نراق و کاشان داشت. با کشته شدن باب و زعامت یحیی صبح ازل، نراقی از طرف صبح ازل لقب «اسم الله الرقیب» را گرفت و در زمره شهدای بیان شد. شهدا یا شاهدان بیان (بیان اسم آیین بابی است) کسانی هستند که بابیها باید هنگام عدم حضور زعما (یعنی باب و صبح ازل) برای امور خود بدانها مراجعه کنند.
تلگراف مظفرالدینشاه به محمدعلیمیرزای ولیعهد درباره صدور فرمان مشروطیت
به روایت مقداد نبوی رضوی (هرچند که پژوهشهای رضوی درباره مشروطیت نیز خالی از عقدههای ایدئولوژیک نیست) نراقی به دستور صبح ازل نهانزیست شد به نحوی که منکر امام دوازدهم را لعنت کرد و تدریس فقه شیعی را پیش گرفت. به همین دلیل نیز در سفری که به عتبات داشت، عالم برجستهای چون شیخ مرتضی انصاری به دیدارش رفت. او بعدها در ایران دستگیر شد و در زندان انبار تهران درگذشت. شریف کاشانی نیز ابتدا بر طریق پدرش بود و نهان زیستی را پیشه کرد و به همین دلیل امامت مسجدی در تهران را بر عهده گرفت و با سیدعبدالله بهبهانی ارتباط پیدا کرد و داماد او شد. شریف کاشانی سفری نیز به قبرس داشت و با صبح ازل دیدار کرد و فرزندش نیز خواهرزاده صبح ازل را به همسری برگزید.
شریف کاشانی ریاست جمعیت مخفی انجمن باغ سلیمان خان میکده را بر عهده داشت که مشروطه خواهان بزرگی چون ملکالمتکلمین، سیدجمال واعظ، یحیی دولت آبادی، سیداسدالله خرقانی، ذکاءالملک فروغی، سیاح محلاتی، میرزا حسن رشدیه و… در آن فعالیت داشتند شریف کاشانی میان مشروطه خواهان برجسته جای داشت و همانطور که اشاره شد رییس انجمن مخفی انجمن باغ سلیمان خان میکده شد و همه او را به ریاست قبول داشتند. شریف کاشانی اما هیچگاه علناً به تبلیغ آیین بیان نپرداخت و در کتاب خود «واقعات اتفاقیه در روزگار» نیز هیچ چیزی مبنی بر بابیان و… ننوشت. عدهای بر این باورند که ازلی بودن او صرفاً وجهی سیاسی داشت و به دلیل آنکه آن دوران تنها حزب و دستهای که برخی آزادی خواهان میتوانستند از طریق آن کار سیاسی کنند، همین جریان ازلی بود. درست مثل دورهای که حزب توده در ایران تنها پناهگاه بود و بسیاری بدون آگاهی از ماهیت آن، برای بیان سخنانشان جذبش شده بودند. شریف کاشانی عمری طولانی هم داشت و پس از درگذشت در جایی دفن شد که برای بابیان مقدس بود: یعنی امامزاده معصوم.
در هر صورت حتی اگر او را ازلی هم بدانیم، رفتار و کنش او برای دین مبین اسلام بدتر از احمد کسروی نبود. او بر خلاف کسروی هیچگاه علیه مذهب حقه شیعه حرفی نزد و ضمن اینکه در جریان اصلی اتفاقات مشروطه خواهی بود. هرچند که پدرش در ضلالت و گمراهی مردم نقش داشت اما هیچ سندی مبنی بر تبلیغ ازلیت توسط خود شریف کاشانی وجود ندارد. چطور است که کتاب کسروی با آن همه ضدیتش با شیعه خوانده میشود اما کتاب شریف کاشانی خیر؟ ما برای رسیدن به یک دیدگاه درست درباره مشروطیت ناچار هستیم روایت شریف کاشانی را هم بدانیم و بخوانیم. همانطور که اشاره شد شریف کاشانی عقاید ایدئولوژیک خود را وارد در این کتاب نکرده و البته انتشار اسنادش با هوشمندی خاصی صورت گرفته است. تو گویی که تاریخنگاری با دانش امروز آن دوران به تاریخنگاری و ارائه اسناد اقدام کرده است. کنار همه این موارد فراموش نکنیم که نویسنده دیگر منبع مهم درباره مشروطه یعنی «تاریخ بیداری ایرانیان» یعنی ناظم الاسلام کرمانی هم خاستگاه ازلی دارد.
محتوای کتاب «واقعات اتفاقیه در روزگار»
مطالب این کتاب حجیم در اصل توسط نویسنده در سه کتاب تنظیم شده بود. مباحث کتاب با چهار تذکره در شرح رخدادهای مشروطهخواهی آغاز شده و در ادامه در پنج فصل از به توپ بستن مجلس تا تاجگذاری احمدشاه را روایت میکند. در تذکره اول وضعیت ایران از زمان تاجگذاری ناصرالدین شاه قاجار تا زمان ورود موسیو نوز بلژیکی به ایران در زمان مظفرالدین شاه برای در دست گرفتن امور گمرکات ایران، روایت میشود.
تذکره دوم به انتقاد از وضعیت اداره کشور توسط مظفرالدین شاه و درگیری علما با هیات حاکمه بر سر مساله موسیو نوز و آغاز مهاجرت صغری اختصاص دارد. تذکره سوم شرح وقایع مهاجر صغری به حرم عبدالعظیم است و تذکره چهارم به شرح تحصن در سفارت انگلیس، مهاجرت کبری به قم و در نهایت صدور فرمان مشروطیت اختصاص دارد.
فصل اول به روایت رویداد افتتاح مجلس اول مشروطه تا بمباران آن و شروع استبداد صغیر اختصاص پیدا کرده، فصل دوم به مجاهدت کل ایران برای پاسداشت از مشروطه تا فتح تهران توسط انقلابیون میپردازد. نویسنده در فصل سوم به بیان حوادث رخداده در فتح تهران و همچنین به درج سواد خاطرات سپهدار اعظم پرداخته است. فصل چهارم مشتمل است بر شرح ورود علما به تهران تا آمدن ناصرالملک به ایران و در نهایت فصل پنجم به ورود ناصر الملک به ایران و عهدهداری مقام نیابت سلطنت احمد شاه تا جریان تاجگذاری احمد شاه قاجار پس از رسیدنش به سن بلوغ، اختصاص پیدا کرده است.
نسخه خطی این کتاب در گنجینه نسخههای خطی کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. این سند ارزشمند تاریخی، بیش از ۶۰۰ قطعه عکس تاریخی و دست اول از رخدادهای جنبش مشروطیت ایران را در کنار روایتهای تاریخی دربرگرفته است. شریف کاشانی، نسخه خطی «واقعات اتفاقیه در روزگار» را در ۳۵۹ برگ کتابت کرده و نگاشته است. این کتاب همچنین منبعی مهم در بازشناسی چهره و تصویر رجال و سران قاجاری به ویژه در دوران مشروطیت و پس از آن است. عکاسی به نام غلامرضا همراه شریف کاشانی بوده که ۶۱۸ تصویر دست اول از رخدادها و شخصیتهای درگیر جنبش گرفته و نویسنده آنها را در هر بخش از کتاب ارائه کرده است.