خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: پانزدهم ذیحجه مصادف با تولد امام هادی (ع) است. در مورد نقش علمی و تمدنی این امام بزرگوار شیعیان با حجت الاسلاموالمسلمین محمدامین نخعی پژوهشگر علوم دینی و مشاور عالی مدیر کل سازمان مدارس صدرا به گفتگو پرداختهایم که مشروح آن تقدیم مخاطبان میشود؛
زمان حیات امام هادی (ع) مصادف با آخرین مرحله قرون وسطی در اروپا است
اگر به لحاظ تاریخی حیات امام هادی (ع) را مطالعه کنیم حیات ایشان در قرن دو هجری و قرن هشتم میلادی سپری شده است. قرن هشتم میلادی دوره اول قرون وسطی است و در این تاریخ غربیها به تدریج تا سال هزار که آخرین مرحله از قرون وسطی است غرب مسیحی را در تقابلی با جهان اسلام قرار میدهند که در سالهای بعدی منجر به جنگهای صلیبی میشود.
قبل از آن هم غربیها در آندلس در تقابلی با اسلام بودند و تقریباً دو تمدن اسلامی و تمدن غربی در آندلس شمالی و جنوبی مماس بر هم بودند. نکته مهم آن است که اگر بخواهیم این دوره را به درستی تحلیل کنیم هم باید به روابط درونی جهان اسلام و تمدن اسلامی که بیشتر پایه سنّی دارد و مربوط به بنیعباس و بنیامیه است، بپردازیم هم به تمدن غرب. همچنین واکاوی کنیم که تکاپوی جریان شیعه و نهاد امامت برای ایجاد خط سومی در جهان اسلام چه بوده است.
همچنین لازم است به وقایع و زمینهسازی امامان قبل از امام هادی (ع) که فضای فعالیت ایشان را متأثر نموده و اتمسفر سیاسی فرهنگی اجتماعی دوره امام هادی (ع) و نه فقط زمان تولد ایشان بپردازیم تا بفهمیم در پس زمینه و عصری که قرار داشتند ایشان چه تدابیر و اقداماتی برای حفظ و پیشبرد اسلام اتخاذ کردند.
قدرت و نفوذ عباسیان در داخل و خارج از جهان اسلام
از دوران هارونالرشید خلیفه مقتدر عباسی تا اواخر دوره بنیعباس، عباسیان وسعت جغرافیایی تمدنی زیادی یافتند و بر سرزمینهای زیادی سیطره داشتن، از نظر فرهنگی هم بنیعباس مخصوصاً در دوران مامون که هم عصر امام رضا (ع) و امام جواد (ع) است به اقتدار علمی بالایی رسیدند. مورخین آن دوران را عصر شکوفایی علم مینامند و نظامیهها و دانشگاههای بزرگی در جهان اسلام شکل میگیرند به طوری گوستاو لوبون مورخ، از این دوران به عنوان دورانی با پیشرفتها و امتیازات بالای علمی و فرهنگی نام میبرد و دوره بنیعباس را با تمجید فراوان دوران شکوفایی تمدن به اصطلاح اسلامی برخاسته از حکومت بنیعباس میداند.
عباسیان به لحاظ سیاسی هم در اقتدار بالایی قرار گرفتند و امنیت را در سراسر امپراطوری بزرگ خودشان ایجاد کردند و شهرهای بزرگی مثل بغداد، نیشابور، شام و سامرا در این دوران شکل گرفتند که از جهت معماری، از جهت علم، اقتدار سیاسی و امنیتی شهرهای حائز اهمیتی هستند و داستانهای هزار و یک شب بخشی از وقایع بغداد بزرگ در دوران بنیعباس است. در واقع با جریانی قوی و پیچیده به عنوان رقیب مقابل جریان امامت و حق در دوران امام هادی (ع) روبهرو هستیم در این زمان متوکل خلیفه عباسی است.
در عین حال تمدن غرب در دوره قرون وسطی بسر میبرد و شهرهای مقتدر جدی در اروپا که بتواند در مقابل شهرهای بزرگ و مقتدر امپراطوری عباسیان قرار بگیرد، وجود ندارد تنها در مناطقی چون منطقه شارلمانی اقتدار مشاهده میشود. اما امپراطوری رم به لحاظ سیاسی، علمی، جغرافیایی و فرهنگی از اقتدار بالایی برخوردار نیست و همین موضوع وجهه تمدنی و سیاسی بالایی به عباسیان بخشیده بود. مطالبی که ذکر شد ناظر به اتمسفر زیستی زمان حیات امام هادی (ع) در داخل و خارج از جغرافیای اسلام است.
اما باید بدانیم در جهان اسلام عملکرد نیروهای فعال علمی و سیاسی چه آرایشی داشته و تقابلها و رقابتهای سیاسی علمی جهان اسلام بین عباسیان و جریان امامت چگونه بوده تا بتوانیم نقش اهل بیت (ع) را در ساخت جلوهای از تمدن اسلامی که مطلوب جریان حق است نشان دهیم. لذا از تقابل جهان مسیحیت با جهان اسلام عبور میکنیم و به نحوه رقابت بین جریانهای خیر و شر در درون حاکمیت جهان اسلام میپردازیم.
همه ائمه برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش و مبارزه جدی داشتند
همه اهل بیت (ع) به دنبال این هستند که به هسته مرکزی حاکمیت برسند نه تنها خودشان بلکه طرفدارانشان هم تلاش دارند مدیریت کانون اصلی حکمرانی بر جامعه را در دوره هر یک از امامان معصوم کسب کنند چرا که معتقدند عنان حاکمیت در طول تاریخ باید به دست نیروهای حق بیفتد و در این تلاش هیچ تردیدی ندارند. لذا اگر میبینیم که امامان معصوم برخی از افراد را از حضورهای حاکمیتی منع کردند صرفاً آن افراد ظرفیت حضور در حاکمیت را نداشتند و چه بسا اگر در عرصه حاکمیت حضور پیدا میکردند دچار حیرت و ناتوانی میشدند یا دین خود را از دست میدادند و الا در دوران همه ائمه تلاش بر برگرداندن حکومت به جریان امامت وجود داشته است.
بدون حکومت اسلامی امکان ایجاد قسط و عدالت فراگیر وجود ندارد
همچنین خدای متعال از مؤمنین و در رأس آنها از اهل بیت (ع) خواستار اقامه قسط است که در آیات متعددی از قرآن مطالبه میشود. لازمه اقامه کردن قسط به حکومت رسیدن ائمه (ع) و اهل حق است وگرنه بدون تشکیل حکومت اسلامی امکان اقامه قسط، پیاده کردن شریعت و بندگی خدا در مقیاس تمدنی که هدف خلقت انسان است، وجود ندارد.
نفوذ و نظارت شدید عباسیان در بین شیعیان برای تصاحب خلافت
بعد از بنیامیه خلأ حاکمیتی به وجود آمد و این امکان برای مردم فراهم شد تا به راحتی به سوی اهل بیت (ع) اقبال یابند در این رقابت یک جریان مرموز امنیتی به نام بنیعباس سر برآورد که از قدرت نفوذ و تحلیل فوق العادهای هم برخوردار بود. بنیعباس در بین جریان اهل بیت (ع) ابتدا یک جریان درونی بود و افرادی چون منصور دوانقی در بنیهاشم زندگی میکردند و روابط قدرت درون اهل بیت را میشناختند و از اهداف اهل بیت (ع) اطلاع داشتند.
لذا از درون با توطئههای مخفیانهای وارد صحنه شدند و به علت عدم همراهی درست مردم شیعه با نهاد امامت به خصوص در دوران امام صادق (ع) توانستند حکومت را از آن خود کنند و اهل بیت (ع) را مورد شکنجه و اذیت قرار دادند بطوریکه امام صادق (ع) در دوره دوم حیات خویش مورد سختترین آزارها و شکنجهها توسط منصور دوانقی قرار گرفتند. دورانی که عدم ذکاوت شیعیان در شناسایی درست جریانها و افراد و نفوذ سنگینی که بنیعباس برای منحرف کردن شیعیان از فرامین امام صادق (ع) صورت داده بود، موجب موفقیت بنیعباس در غصب خلافت شد و تمام زمینهسازیهایی که ائمه قبلی صورت داده بودند را با شعارهای دروغین به نفع خود مصادره کردند.
لذا درگیری و رقابتی که بین اهل بیت (ع) و بنیامیه خیلی علنی و انگیزه طرفین مشخص بود در دوره بنیعباس با هالهای از ابهام و بیشتر در فضاهای امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شد. بنیعباس دقیقاً از داعیه امامت و حکومت ائمه (ع) اطلاع داشتند و برایشان معلوم بود خطی از شیعیان در نهاد امامت به دنبال تحقق هدف اهل بیت (ع) که رسیدن به حکومت و دست گرفتن مرکز اصلی حکمرانی بود هستند لذا به سرعت تلاش کردند به حلقه نهاد امامت نزدیک شوند و با تحلیل برنامههای ائمه فرصت هر گونه عملیاتی را از آنها بستانند. از این رو جریان بنیعباس همیشه انتظار داشت از جریان شیعهای که خودش با ناجوانمردی از آن عبور کرده بود ضربه بخورد لذا مراقبت، نظارت و تحلیل جریان شیعه را به شکل دقیق در دستور کار خود داشت.
امام کاظم (ع) و ساخت سازمان مخفی وکالت شیعیان
منصور آن جور که میخواست نتوانست در برخورد با امام صادق (ع) موفق شود. امام صادق (ع) را محدود میکرد اما در ممانعت از نفوذ جریان امامت در جهان اسلام آن روز، توفیق کامل نداشت. بعد از او در زمان امام کاظم (ع) به علت تدابیر زیرکانه امام صادق (ع)، امام کاظم (ع) در اوایل امامت خود در هالهای از امنیت قرار گرفته بود و توانست یک جریان بسیار مخفی و فوقالعاده مهم و مؤثر در جهان اسلام را بنیانگذاری کند که آن را به نام «سازمان مخفی وکالت» میشناسیم. این سازمان در تار و پود جهان اسلام نفوذ داشت، علت اصلی دستگیری امام کاظم (ع) و زندان انداختن مداوم ایشان هم کشف و شناسایی این جریان مخفی شیعیان در سراسر جهان اسلام بود.
به هارونالرشید خلیفه عباسی در زمان امام موسی کاظم (ع) خبر دادند که دو خلیفه در جهان اسلام حکمرانی میکنند و مردم به آنها خراج میدهند یکی تو و دیگری موسی بن جعفر هستید با این تفاوت که تو امام جسمهای مردم هستی و موسی بن جعفر امام قلبهای مردم است.
در دوره هارون و امام کاظم (ع) شاهد تمدن بنیعباس مبتنی بر نظام تصمیمگیری بنیعباس هستیم این نظام تصمیمگیری امام کاظم (ع) را خطر میدانست و دست به دستگیری و زندانی کردن ایشان میزد. اما امام در زندان هم خط ارتباطی خود با شیعیان و سازمان وکالت را حفظ و آنها را سازماندهی میکرد. به گفته یکی از نویسندگان عرب اهل سنت سازمان وکالت به سان رگها و مویرگهای درون بدن انسان در سراسر جهان اسلام آن روز پخش شده بودند.
کانون وکالت و بسط تفکر ائمه تا دورترین نقاط جهان اسلام
سازمان وکالت که همان شاگردان اهل بیت (ع) هستند و با ائمه ارتباط مخفیانه دارند و امورات شیعیان را در دنیا ثبت و ضبط و جریان تولی و سرپرستی شیعیان را دنبال میکنند دامنه فعالیتشان فقط احکام عبادی و فردی نبود بلکه شامل اقدامات فرهنگی و سیاسی تا بغداد و مدائن، سواد و کوفه، بصره و اهواز (سراسر خوزستان و ایلام و اصفهان)، قم و همدان، حجاز یمن و مصر هم بود. این جغرافیای فعالیت به ما میگوید تمام جهان اسلام در تیر رس جریان وکالت شیعیان بود و وقتی امام شیعه حکمی میراند این حکم از خانه او تا سراسر جهان اسلام نافذ بود.
کانون مخفی تصمیمساز عباسیان طراح برخورد و مبارزه با ائمه
جریان اصلی تصمیمساز و تصمیمگیر در زمان خلفا، بنیامیه و بنیعباس الزاماً خود خلیفه عباسی نیست و کانونهای غیرعلنی تصمیمسازی در پشت صحنه فعالیت داشت که دستیابی به خصوصیات و فعالیتهای آنها به علت مخفی بودن در تاریخ کار مشکلی است اما از وحدت تصمیم در سراسر خلافت دوره عباسیان در امور مهم به این نتیجه میرسیم که روش واحد برخورد خلفا با ائمه معصومین از وجود یک کانون واحد حکایت دارد که حتی با عوض شدن خلفا و کم و زیاد شدن اقتدار آنها که برخی بهره هوشی پایینی هم دارند خدشهای در این اقدامات صورت نمیگیرد و در برخورد با ائمه همان شیوهای را به کار میگیرد که خلفای قدرتمند عباسی بکار میبردند.
کانون تصمیمساز عباسی بعد از هارون به این نتیجه میرسد که مامون بر سر کار بیاید که خلیفه هوشمندی است. مامون احساس میکرد که اتفاقاتی اعم از اتفاقات نظامی، علمی مثل نظریه امامت، فرهنگی و سبک زندگی در جهان اسلام در حال رخ دادن است که اقتدار تمدنی بنیعباس را کم میکند و همه از منشایی به نام بیت الامام و امام رضا (ع) سرچشمه میگیرد.
تحلیل او این بود که امام رضا (ع) با دو ویژگی علم زیاد و قداست همه را به خود جذب کرده و اقتدار عباسیان را بهم زده است، لذا اگر به وجه علمی و قداست امام رضا (ع) حمله کند اقتدار عباسیان را حفظ میکند. لذا با پروژه ولایت عهدی دنبال زدودن علم و قداست امام بود. تصورش این بود که اگر همه نخبگان علمی زمان را در مناظره با امام رضا (ع) قرار دهد اقتدار علمی امام را در هم میکوبد و مردم جذب کانون امامت نمیشوند. همچنین با کاخنشین کردن امام، قداست امام در نگاه مردم شکسته میشود.
اما هر دو دسیسه شکست خورد و مناظره علمی امام رضا (ع) با نخبگان علمی زمان نشان داد علم امام رضا (ع) بر علم همه جریانها برتری دارد و نه تنها این موضوع برای نخبگان علمی جهان اسلام بلکه برای یهودیان، مسیحیان، فیلسوفان و هندیها هم آشکار شد که جریان علمی نهاد امامت یک جریان علمی ممتاز است. از طرفی امام با ولیعهدی خوی اشرافی پیدا نکرد لذا مامون هم نهایتاً مثل دیگر خلفا تصمیم به حذف امام گرفت.
همچنین در مسیر سفر امام رضا (ع) از مدینه به مرو مردم شهر به شهر فرصت یافتند با امام شیعیان مستقیم ارتباط بگیرند و با علم و معنویت امام از نزدیک برخورد کنند. هم ورود، هم اسکان و هم شهادت امام رضا (ع) فضا را به نفع جریان شیعه و امامت تغییر داد.
ناکامی عباسیان در مصادره امام جواد (ع) به نفع خود
تصور عباسیان در مورد امام جواد (ع) هم این بود که او را از دوران کودکی وارد کاخ نموده و هر گونه بخواهند تربیت و کنترل میکنند که در ادامه هم به اجبار دختر مامون را به عقد امام جواد (ع) درآوردند هدفشان هم ضربه زدن به تقدس امام جواد (ع) از طریق کاخنشینی و اشرافیگری بود. اما تقوای امام جواد (ع) که ایشان را با صفت تقی میشناسیم، پروژه قداستزدایی را با شکست مواجه ساخت و پرهیزکاری و سادهزیستی امام بر همه مردم آشکار ساخت که جنس ایشان با دیگران در کاخ مامون فرق میکند. لذا مامون خود را شکست خورده یافت و امام را به مدینه بازگرداند و قتی امام در سادگی کامل وارد مدینه شد مردم مطمئن شدند که خوی امام جواد (ع) در کاخ مامون تغییر نکرده است.
تکامل ولایتپذیری جریان وکالت در زمان امام هادی (ع)
شاید عجیب باشد که امام هادی (ع) در هفت سالگی و در سنی کمتر از پدر خود به امامت رسید. این نشان میدهد که جریان وکالت که در دوره امام جواد (ع) در ابتدا امامت یک فرد نه ساله برایش عجیب بود به چنان بلوغی در فهم مسئله امامت رسید که امامت امام هادی (ع) در سن هفت سالگی را به راحتی پذیرفت.
تلاش سیاسی ائمه برای تغییر ذائقه و فرهنگ مردم
در رقابت بنیعباس با جریان امامت، ائمه معصومین در صدد دو اقدام مهم برای حضور از حاشیه به متن تصمیمگیری تمدنی برای در اختیار درآوردن دارایی بنیعباس در خدمت اسلام و امامت بودند. یکی تغییر فرهنگ عمومی که از امام صادق (ع) به بعد به جدیت دنبال شد، به عبارتی برای رسیدن به کانون حکمرانی نیاز به نیروی انسانی هست که نسبت به عملکرد امام توجیه باشد لذا تغییر ذائقه عمومی از اقدامات اهل بیت (ع) است.
اهمیت این موضوع از جایی آشکارتر میشود که مصادف رسیدن به عصر رنسانس در دلخواه مردم تغییراتی رخ میدهد، مردم دیگر زهد و خانههای ساده نمیخواهند و طالب زندگی مجلل و بدون محدودیتهای دینی میشوند این تغییر ذائقه توسط هنر، ادبیات، شعر، نقاشی، موسیقی و مجسمهسازی انجام شد.
در جهان اسلام هم اهل بیت (ع) در گام اول به دنبال این هستند که ذائقه مردم را عوض و مردم را متوجه فطرت انسانی خود کنند تا خواهشهای مردم را از سطح پایین به سمت خواهشهای والا سوق دهند. این کار فقط یک کار اخلاقی فرهنگی نیست بلکه یک اقدام سیاسی است چرا که تغییر دلخواههای مردم منتج به تحول تمدنی در مردم میشود لذا خلفابا آگاهی از نیت اهل بیت (ع) آنها را محدود، محصور و شهید میکردند.
عرصه فعالیت مخفی ائمه و بسط زیر زمینی معارف اسلام و اهل بیت (ع)
دومین اقدامی که اهل بیت در صدد انجام آن بودند این است که وقتی عرصه فعالیت علنی و حضوری بر ائمه توسط یک قوم نفوذی و منافق به نام بنیعباس تنگ شد دست به انجام فعالیتهای مخفی زدند چرا که امکان فعالیت آشکاری وجود نداشت در دوران امام هادی (ع) این دو اقدام دنبال میشد.
میراث علمی اهل بیت (ع) که به وسیله اصحابالرضا (ع) (بزنطی، سفان بن یحیی بجلی و ابن ابی عمیر) جمع شده بود و فوقالعاده افراد مهمی در تاریخ شیعه هستند و مکتوبات فراوانی دارند و مخزن عظیمی از علوم ائمه توسط آنها شکل گرفت، در زمان امام جواد (ع) که به فخر ائمه مشهور هستند این میراث علمی گران سنگ توسط نهاد امامت منتشر شد و در دسترس دیگران قرار گرفت.
تلاش عباسیان برای نابودی جریان متنفذ وکالت در زمان امام هادی (ع)
متوکل خلیفه عباسی هم عصر امام هادی (ع) است و در مواجه با امام هادی (ع) دچار حیرت در تصمیم گیری بود. متوکل به علت نفوذ سنگین شیعیان در ارتش بنیعباس دست به تغییر ترکیب ارتش زده و ارتش جدیدی به نام ارتش شاکریه به وجود آورد.
اقدام دیگر استخدام دو نخبه خبیث ضد شیعی با نام جرجرایی و عبیدالله بن یحیی ابن خاقان به عنوان وزیر بود که دستگاه تصمیمساز خلافت عباسیان در این تصمیم نقش مؤثری داشتند. عملیات نظامی جهت دستگیری و بازداشت نهاد وکالت شیعی در این دوران آغاز شد و سران وکلا دستگیر شدند و حاکم مدینه که فرد امنیتی اطلاعاتی بود با کشف ارتباطات وکلا با امام هادی (ع) در نامهای به متوکل بهانه کافی را برای دستگیری امام هادی (ع) و انتقال ایشان به سامرا را به دست عباسیان داد.
دو سال بعد متوکل متوجه قویترین مرکز ارتباط مخفی علویان در کربلا و بقعه مبارک اباعبدالله شد و برای قطع این شاهرگ ارتباطی چند سال مزار امام حسین (ع) را شخم زده وبه آب بست و تلاش کرد با اقدامات وحشیانه چون قطع دست و پا افرادی را که میخواستند به زیارت امام حسین (ع) بروند منصرف کند.
همچنین سعی کرد علویان را در مدینه بایکوت کنند فدک را از شیعیان بستانند و آنها را تحریم اقتصادی کنند تا گردش مالی نهاد وکالت را قطع کند و تمام استانداران را موظف به اجرای تبعیض علنی و ظلم علیه شیعیان در دادگاهها و … نمود.
سامرا دومین پایتخت تمدن بنیعباس است که در قرائت رسمی ما شیعیان بدترین و سختترین مکان برای اهل بیت (ع) و یک شهر نظامی با فضای بسیار سنگین بود.
علت بردن امام هادی (ع) به سامرا دو موضوع است یکی قطع کردن خط ارتباطی میان امام و طرفداران او که این استراتژی علیه ائمه از زمان هارون اتخاذ شد و تا حد زیادی هم دست مردم و شیعیان را از امام کوتاه میکرد. از طرفی هم باعث پیچیدهتر شدن ساختار گردش اطلاعات و تصمیمگیری در نهاد وکالت و امامت میشد و هر چه به زمان امام حسن عسکری (ع) نزدیکتر میشویم این پیچیدگی بیشتر میشود.
قداست امام هادی (ع) تهدیدی برای عباسیان بود
اما دلیل دوم انتقال امام به سامرا این بود که متوکل هم مثل دیگر خلفای عباسی حس کرد وجود تقدس معنوی امام هادی (ع) در میان مردم برای عباسیان خطر است و با تبعید امام به سامرا این تقدس شکسته میشود به خصوص اگر با کار رسانهای سنگین به امام هادی (ع) حمله شود.
لذا در تاریخ داریم که متوکل مدام سعی داشت امام هادی ع را به جلسات لهوو لعب بکشاند اما موفق نشد و میگفت"کار ابنالرضا جانم را به لب رسانده، خیلی تلاش کردم که با من شراب بخورد و ندیم من باشد اما او استماع نکرد و امتناع کرد".
اقتدار نظامی امام هادی (ع) متوکل عباسی را مرعوب ساخت
اما در هر دو استراتژی یعنی نابودی سیستم وکالت و تقدسزدایی از امام هادی (ع) ناکام ماند. در نهایت سعی کرد اقتدار نظامی خود را به رخ امام هادی (ع) بکشاند تا امام را از هر اقدامی علیه خود باز دارد از همه توان نظامی خود را جمع آوری کرد تا جلوی امام تفاخر نظامی کند و امام را مرعوب خود سازد.
امام وقتی صحنه را مشاهده کرد فرمودند "میخواهی تو هم سپاهیان مرا ببینی؟ " دست خویش را به چشمان متوکل کشیدند و متوکل متوجه شد همه ملائکه نیزه به دست در خدمت امام هادی (ع) قرار دارند و چنان مرعوب شد که با صدای بلندی از هوش رفت و کم کم به این نتیجه رسیدکه چارهای جز حذف امام ندارد چراکه در برخورد با نهاد امامت و سیستم وکالت قالب تهی کردند و نتوانستند به همه خط و ربطها دست پیدا کنند و خط علمی شاگردان امام را حذف کنند.
بسط و شرح مفهوم امامت توسط امام هادی (ع) به عنوان ستون خیمه تمدن شیعی
از دیگر اقدامات مهم امام هادی (ع) برای زنده کردن جریان تمدنی اسلام و تشیع، توجه ویژه مفهوم امامت به عنوان مهمترین مفهوم تشکیل دهنده تمدن شیعی است. در تمدنی که بنا است در عصر ظهور محقق شود، امامت به مثابه ستون خیمه تمدن شیعی باید به شکل واضح برای شیعیان شرح داده میشد.
در دوران قبلی امکان آن وجود نداشت و به عنوان یک امر سیاسی تلقی و با آن برخورد جدی میشد اما در دوران امام هادی (ع) این امکان فراهم شد و امام در ساختار زیاراتی چون زیارت جامعه کبیره و ائمهالمومنین توانستند شرح صدر عینی طرفداران و متولیان نهاد امامت را به عنوان کانونیترین عنصر تشیع بالا ببرند و اگر این آموزه نبود درک و تصور ما از امامت یک درک سطحی میبود.
به واسطه این زیارات و متون دیگری چون خطبه غدیر که از امام هادی (ع) به ما رسیده اصلیترین کانون علمی مربوط به تشیع یعنی امامت تشریح شد و مصونیتی برای نهاد امامت طرفدار امام هادی (ع) ایجاد شد که از جهت علمی هیچ شائبهای نسبت به آن تا عصر ظهور نباشد.