کتاب تنوع و تمدن در اندیشه اسلامی تألیف حجت الاسلام حبیب الله بابایی به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، آنچه در این پژوهش و در توجه به مسئله تنوع و تکثر در فرآیند تمدنی مسلمانی مورد توجه قرار گرفته، تحلیلی است در باب تضادهای ممکن بین وحدت دینی و کثرت تمدنی. کتاب تنوع و تمدن در اندیشه اسلامی در پاسخی الهیاتی به مسئله تنوع انسانی در تمدن اسلامی شکل گرفته است. پیشنهاد تمدنی مؤلف در این کتاب، تفکیک کثرات انسانی و الهی (در برابر کثرات غیرانسانی و غیراخلاقی) از کثرات عرفی و دنیوی است.

در این نگاه توحید تحقق یافته در تمدن اسلامی، نه از رهگذر حذف کثرت و تکثر، بلکه از مسیر تراکم کثرات الهی و انسانی حاصل می‌شود. اساساً بدون تکثیر کثرات الهی و ایجاد انباشتی از طرق انسانی و سبل الهی، راه‌های بزرگ تمدنی هموار نمی‌شود و بدون راه‌های کلان الهی و انسانی، صراط تمدنی در جامعه مسلمانان تجلی نمی‌یابد.

فهرست این کتاب عبارت است از:

بخش اول: چیستی تمدن (و نسبت آن با تنوع)

فصل اول: خاستگاه بومی تمدن اندیشی در دنیای اسلام

فصل دوم: خاستگاه‌های غیر بومی تمدن اندیشی در جهان اسلام

فصل سوم: ماهیت تمدن در نگرش فلسفی

فصل چهارم: عناصر ماهوی تمدن از منظر جامعه شناسان

فصل پنجم: چیستی تمدن در نگرش تاریخی

فصل ششم: چیستی تمدن؟

فصل هفتم: شاخص‌های تمدن

بخش دوم: اسلامی بودن تمدن

مقدمه (مروری بر نظریات)

فصل اول: ضرورت در عبور از واژه تمدن به واژه‌ای اسلامی

فصل دوم: ضرورت در اسلامی بودن مصادر تمدنی

فصل سوم: عیار اسلام بر اساس ایمان در فرآیند تمدنی

فصل چهارم: اصول اسلامی در فرآیند تمدنی (تعارف و تعامل به معروف)

فصل پنجم: اسلامی بودن فرهنگ (اسلام و فرهنگ)

بخش سوم: وحدت و تنوع در تمدن اسلامی

فصل اول: وحدت و تنوع تمدنی مسلمانان (در رویکرد تاریخی)

فصل دوم: وحدت و تنوع تمدنی در اسلام (رویکرد الهیاتی)

فصل سوم: راهکارهای توسعه وحدت در تمدن اسلامی (ایجاد هویتهای شامل)

بخش چهارم: چالشهای معاصر تمدنی (ریشه‌های تشئت)

فصل اول: تمدن غرب و تمدن اسلامی

فصل دوم: نقطه آشوب تمدنی

فصل سوم: نقطه شکاف تمدنی (تکفیر مذهبی)

فصل چهارم: نقطه ضعف تمدنی (ضعف‌های بنیادین در ایجاد همبستگی تمدنی)

در بخشی از سخن با خوانندگان این اثر آمده است: ادبیات تمدنی در ایران امروز، پیشین‌های در دوران پیش از انقلاب دارد؛ ولی انقلاب اسلامی در سیر مفهومی تمدن در ایران تغییرات بنیادینی پدید آورد و مفاهیم تازه ای را ذیل واژۀ تمدن مطرح کرد. نگاه تمدنی در دوره‌های پیش از انقلاب اسلامی انباشته از مقول های عُرفی و دنیوی بود؛ درحالی که نگرش تمدنی پس از انقلاب از معنای سکولارِ نهفته در تاریخ لفظ «تمدن» تهی شد و به مفهومی دینی، اسلامی و حتی معنوی تغییر یافت؛ بدین سان هر چند در تاریخ، لفظ تمدن (civilization) و در تطورات مفهومی آن در غرب (فرانسه و آلمان) معنای عرفی شدن وجود داشته است؛ لیکن کاربرد این لفظ در تاریخ انقلاب و پس از انقلاب کاربردی دینی و اسلامی و بلکه انقلابی پیدا کرد.

فلسفۀ تمدن و فرایند تمدن شدن در غرب و همین طور در ایران پیش از انقلاب، در مسیر تفکیک دین از زندگی بوده است؛ درحالی که فلسفۀ تمدن و تمدن پژوهی در ایرانِ پس از انقلاب ارائۀ الگویی نظری و عملی از زیست تمدنی بر پایۀ آموزه‌های اسلام بود. با همین رویکرد، تمدن شناسی و تمدن سازی در ایرانِ پس از انقلاب ضرورت دینی به خود گرفت و مورد توجه سیاستمداران در نظام جمهوری اسلامی و جریان‌های انقلابی از پژوهشگران حوزه و دانشگاه قرار گرفت. بدین سان در دوران پس از انقلاب اسلامی، گونه‌های گوناگونی از رویکردهای نظری به مقولۀ تمدن آغاز شد که ریشۀ آن بیش از آنکه در تاریخ باشد، در فلسفه و جهان بینی بود؛ بیش از آنکه ترجمه محور باشد، تألیف محور بود و بیشتر از آنکه جامعه شناختی باشد، الهیاتی و دین شناسانه بود. نمونۀ این قبیل از مطالعات را می‌توان در محصولات و آثاری که در دهۀ هشتاد در جمهوری اسلامی رخ نمود، مشاهده کرد. نقطۀ آغازین این مطالعات در دفتر تبلیغات اسلامی در هستۀ علمی غرب شناسی و سپس گروه مطالعات تمدنی بود که از سال ۱۳۸۲ به پیشنهاد محمدتقی سبحانی ریاست وقت پژوهشگاه و پیگیری حبیب الله بابائی در قالب مطالعات تطبیقی و تمدنی ظاهر شد و نخستین کتاب آن با عنوان جستاری نظری در باب تمدن به چاپ رسید. کتاب جستاری نظری در باب تمدن عملاً در تعمیق مطالعات مربوط به تمدن و در توسعۀ رویکرد تمدنی در مطالعات انسانی و اسلامی مؤثر واقع شد و در برخی مقاطع تحصیلات تکمیلی، توجه محققان، استادان و دانشجویان را به خود جلب کرد.

این اندیشه بعدها در کتاب کاوش‌های نظری در الهیات و تمدن توسعه و تعمیق یافت. آنگاه چهار شمارۀ مجلۀ کلامی و فلسفی نقد و نظر در موضوع تمدن به اهتمام گروه مطالعات تمدنی، گامی نو و متفاوت در توسعۀ مرزهای دانش تمدن با رویکرد الهیاتی بود و عملاً لایه‌های عمیق‌تری از مطالعات نظری تمدن را به نمایش گذاشت. سیر پژوهشی تمدن در این مرکز همچنان ادامه یافت تا در یکی از شاخه‌های مطالعاتی آن به کتاب کنونی رسید.

پژوهش کنونی در راستای همان پیشینه و مطالعات تمدنیِ انجام گرفته است. آنچه حبیب الله بابائی در این کتاب به انجام رسانده، گامی جلوتر از آثار پیشین او در گروه مطالعات تمدنی و در رویکرد الهیاتی به موضوع تمدن است. جلو بودن این کار، نه فقط در سطح و دامنۀ نوشته و نه در عرضۀ یک الگوی جامع از تمدن اسلامی، بلکه در تمرکز بر یک مسئلۀ مهم تمدنی، یعنی تنوع در تمدن اسلامی است. رویکرد مسئله محوری در تمدن پژوهی یک خَرق عادت در مطالعات تمدنی است که به ساحت‌های عینی و انضمامی در رویکرد تمدنی توجه کند. چنین رویکردی می‌تواند هم مسئله‌ها و ساحت‌های دانشی جدیدی خلق کند و هم بحث‌های نظری تمدن را به سمت حل مسائل کلان جهان اسلام سوق دهد.

وی در معرفی این اثر نوشته است: این کتاب که حاصل پژوهش‌ها و تأملات نویسنده در ۱۰ سال گذشته است، در پی یافتن راهی الهیاتی برای فهم مسئله «تنوع» (خاصا تنوع فرهنگی) در صورت‌بندی تمدن توحیدی است. مسئله «تنوع و تکثر» از مسئله‌های مهجور در ادبیات مسلمانان است. این مهجوریت بدان سبب است که اساساً سخن از تکثر همواره در تقابل با وحدت و نظام توحیدی تلقی شده، همان‌طورکه صحبت از کثرت و تنوع همواره با نوعی از تکثرگرایی و پلورالیسم خلط گردیده است. آنچه در این کتاب آمده است، تلاشی است الهیاتی تمدنی در جهت حل این تضاد، تا بلکه راهی را برای تنوعات انسانی در بستر توحیدی فراهم کند و مشکل «یکی و چند» را در اندیشه تمدنی اسلام حل نماید. ادبیات گردآمده در این کتاب در چیستی تمدن، در اسلامی بودن تمدن، و در چالش‌های معاصر تمدن، نوعاً ادبیاتی جدید در تمدن‌پژوهی است و می‌تواند افق‌های جدیدی را برای تمدن‌پژوهان در ایران و در جهان اسلام بگشاید و ذهن تمدن پژوه ایرانی را با مسئله‌های بزرگ جهان اسلام پیوند دهد.