شاعر چگونه باید شعری آئینی بگوید که نه به سکولارسازی شعر و هیئت‌ها خدمت کند، و در عین حال، به سیاست‌زدگی و جناحی‌بازی نیفتد. این محور پرونده «هیئت و اقتضائات اجتماعی شعر» در محرم ۹۹ است.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: شعر فارسی هیچگاه به‌تمامی از کارکرد معرفتی، اجتماعی و سیاسی خود غافل نبوده است، هر چند در دوره‌هایی این کارکردها به دلیل عواملی بیرون از خود شعر به حاشیه رانده شده‌اند، اما تاریخ ادبیات فارسی عمدتاً گواه نوعی هم‌پیوندی میان شعر شاعران ایرانی و کارکردهای معرفتی، اخلاقی و اجتماعی است؛ بویژه این پیوند زمانی برجسته‌تر جلوه کرده است که ادبیات در راستا و جهت خدمت به نوعی از «آرمان» درآمده و اهدافی را مبتنی بر نظامی از ارزش‌ها پیگیری کرده است؛ در این دوره‌ها شعر فارسی بیشتر از هر زمانی بر نقش و کارکرد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی خویش واقف بوده و همین وقوف بوده که ماهیت شعر فارسی را تعین بخشیده است.

حالا بر مبنای این پس‌زمینه، ادبیات یا شعر «آئینی» که در سال‌های اخیر عنوان‌های مختلفی هم پیدا کرده است، چه کارکرد معرفتی، اخلاقی و اجتماعی‌ای دارد؟ این یک پرسش اساسی است؛ به این معنا، در زمانه و دوره کنونی که جامعه ایرانی و فرهنگ دیرینه آن به اشکال مختلفی با بحران‌های معرفتی، اخلاقی و سیاسی مواجه است، شعر آئینی، نه به عنوان عاملی همه‌کاره، ولی به هر حال به عنوان یکی از حوزه‌های رشدیافته پس از انقلاب اسلامی چه کار می‌کند و چه کارکردی دارد؟! آیا شعر آئینی در این وضعیت می‌تواند ادبیاتی باشد که از اتصاف به آئینی بودن، مذهبی بودن، شیعی بودن و… دم بزند و در عین حال خود را از افق‌های مختلفی که دچار بحران شده‌اند، بحران معرفت، اخلاق و اجتماع و سیاست بر حذر بماند؟!. آیا آئینی / مذهبی / شیعی و… بودن در اینجا بالضروره همبسته با معرفتمندی، اخلاق‌گرایی و سیاسی و اجتماعی بودن نیست؟

روشن است که در اینجا منظور، اصلاً همبستگی شعر آئینی با هر معنای سطحی، سبُک و مبتذل از آداب اخلاقی و کنش‌های سیاسی نیست! برجسته‌سازی عنصر سیاست نه در معنای بازی‌های مبتذل سیاسی و جناحی و منفعت‌طلبی‌ها و شیادی‌هایی که به اشتباه عنوان «سیاسی بودن» گرفته است، بلکه ایستادگی و موضع‌داشتن در برابر ظلم و ستم، واجد عدالت‌طلبی انقلابی بودن، و پرهیز از خنثی‌بودن‌ها و محافظه‌کاری‌ها و سکوت‌هایی است مکتب عاشورا ما را از آن برحذر داشته است؛ آن‌هم در شرایطی که هر نوع خنثی بودن و بی‌موضع بودن، هیچ ربطی به بی‌طرفی ندارد، بلکه درست آب در آسیاب ظالمان و قدرت‌طلبان و منفعت‌گرایان ریختن است. این دقیقاً همان رویکردی است که سیدالشهدا (ع) نمی‌توانستد اتخاذ کنند و برای خودشان حاشیه امنی بجویند.

واقعیت این است که ذهنیت توده‌ای و گله‌وار در دوران جولان ابتذال، عموماً مفاهیم اصیل را در قوالبی سطحی، کاذب و مبتذل فهم می‌کند؛ و خود این پدیده عمدتاً ناشی از تسلط ایدئولوژی‌های مبتذلی است که محافظه‌کاری را ترویج می‌کنند و منفعت‌طلبانه در پی نفی همه انواع «جدیت‌» و رویکرد موضع‌مند اصیل و انقلابی است که می‌توانند دست‌های پنهان منفعت‌جویی را رو کند. این جدیت‌زدایی و سیاست‌زدایی در دوران کنونی (دوران تسلط ایدئولوژی بورژوایی) به‌میانجی مبتذل‌سازی، سطحی و توده‌ای کردن همه مسائل جدی، از جمله رویکردهای انقلابی و سیاسی، صورت می‌گیرد و مع الاسف باید اعتراف کرد که بسیاری از حوزه‌های دینی، اعتقادی و از این نظر آرمانی و اسلامی را هم درنوردیده و با ذکر نمونه‌هایی می‌توان نشان داد که متاسفانه موقف و ساحتی جدی با عنوان «هیئت» هم از این آفت برکنار نمانده است؛ موقف و جایگاهی که ادبیات و شعر آئینی در آن کاربرد و نقش چشمگیر و تعیین‌کننده‌ای دارد، ولی به دلایلی چند، امروزه این کارکردها و سویه‌ها، به شیوه‌ای تقلیل‌یافته مسیرهایی را تجربه می‌کند که در نوع خودش جالب توجه، و البته نیازمند نوعی بازخوانی نقادانه است.

نگاه نقادانه (نفی‌گرایانه) به شعر هیئت – و نه خودِ هیئت – سال گذشته در قالب پرونده «شعر هیئت؛ با یا بدون سیاست؟» در خبرگزاری مهر مورد تاکید قرار گرفت و حالا در دهه اول ماه محرم امسال در قالب پرونده جدیدی که می‌تواند دنباله پرونده سال پیش تلقی شود، تلاش شده به شکلی ایجابی‌تر به اقتضائات، محدودیت‌ها و چگونگی ورود شعر هیئت به مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی نگاه شود. این پرونده بر مبنای گفت‌وگوهایی با شاعران شعر عاشورایی و شعر هیئت پیش خواهد رفت و تلاش خواهد کرد نسبت «شعر عاشورایی» در هیئت‌ها را با مولفه‌هایی که ورود شاعران را به مسائل اجتماعی محدود کرده است، تا حدی روشن کرده و مورد بازاندیشی قرار دهد.

در این راستا شاید یک چالش درونی برای شاعران، وضعیت را دشوار کند؛ اگر قرار است شعر به سمت سیاسی و اجتماعی بودن، آرمانگرا بودن، موضع داشتن و بی‌طرف نبودن در وضعیت زمانمند امروزی پیش برود، باید چه ویژگی‌ها و مولفه‌هایی داشته باشد که اولاً سیاست‌زده و مبتذل نشود و ثانیاً با فروغلتیدن به جدال‌های سطحی و منفعت‌طلبانه سیاست‌مداران و جناح‌بازان، آرمان حق‌گرایی ناب خود را - فارغ از شخصیت‌پرستی‌ها و طیف‌گرایی‌ها و جناحی‌بازی‌ها و… - به فراموشی نسپرده و به محاق نبرد؟ به عبارتی، شاعر چگونه باید شعری آئینی-سیاسی بگوید که نه از این سوی بام سقوط کرده و به سکولارسازی شعر و آئین و هیئت‌ها خدمت کند، و در عین حال، از سوی دیگر بام نیفتد و به سیاست‌زدگی و جناحی‌بازی که آسیبش کم‌وبیش به اندازه همان سکولاریزاسیون است، دچار نگردد؟ مولفه‌های چنین شعری که هم بتواند به معنایی اجتماعی، امروزی باشد و به مناسبت تاریخی که به آن تعلق دارد آرمانخواهانه و موضع‌مند باشد و در عین حال به عنوان یک اثر هنری و زیباشناسانه خود را با جاودانگی پیوند بزند، چیست؟ چنین شعری چه اقتضائاتی باید داشته باشد و اساساً برای سرودن آنچه محدودیت‌ها و موانع درونی و بیرونی‌ای در راه وجود دارد؟ این مسائل و پاره‌ای دیگر از موضوعات را با برخی از شاعران آئینی و عمدتاً جوان امروز که هم خودشان و هم آثارشان نقش فعال‌تری در هیئت‌های امروزی دارند، در پرونده «هیئت و اقتضائات اجتماعی در شعر» به بحث گذاشته‌ایم.