به گزارش خبرنگار مهر، حامد توکل، مدرس دانشگاه و رئیس انجمن سواد رسانهای استان البرز از زندگی در دنیای مجازی و سبک آن میگوید، او معتقد است رسانه ملی و نهادهای فرهنگی باید اقدام به آموزش و مهارت سواد رسانهای کنند. سوادی که منجر به انتشار محتواهای سالم و کاربردی شود. داشتن سواد رسانهای برای هر فرد یک امتیاز و ضرورت است تا بتواند زندگی مجازی خود را مدیریت کند و فرصتها و تهدیدها را بشناسد پژوهشهای کاربردی، ساخت مستندهای جذاب، انیمیشنها و فیلمهای داستانی کوتاه و بلند و برنامههای خلاقانه رادیویی و تلویزیونی میتوانند کمک بهسزایی در جهت مقابله با ترویج سبک زندگی مجازی کند. گفتوگوی خبرگزاری مهر با حامد توکل، مدرس دانشگاه و کارشناس سواد رسانهای در ادامه میآید:
سبک زندگی مجازی چیست؟
با توجه به پیشرفتهای جهان معاصر و گذار از دوران سنت به مدرن و پسامدرن، در سبک زندگی بشر تغییراتی ایجاد کرده و با ورود اینترنت و فضای مجازی به زندگی بشر امروز، شاهد تغییرات و فاصله گرفتن از محیط واقعی به مجازی هستیم. سبکی که هم آثار مثبت دارد مثل رشد اشتغال، اقتصاد و تجارت الکترونیک، شهروند و دولت الکترونیک، خدمات نوین آموزشی و پژوهشی، و هم آثار منفی مثل تبدیل اینترنت به ارزش، افشای اسرار شخصی، قبض و بسط باورهای فرهنگی، سوءاستفاده جنسی و… این سبک زندگی سایهای از زندگی واقعی است که توانایی شبیهسازی نیازها و اطلاعات افراد را دارد که شیوههای نوینی را برای زندگی القا میکنند و انتخابهای تازهای را پیش روی افراد میگذارند و نکته مهم این است که بخاطر انتشار و دسترسی به پیام سبک زندگی مجازی متکثر است و مانند جوامع سنتی دارای یک یا چند سبک زندگی مشخص نیست.
کدام دسته از افراد جامعه به دنبال چنین سبک زندگی هستند؟
دستههای مختلفی با تمایلات متفاوت از سبک زندگی مجازی بهره میبرند همانند افرادی که به دنبال دیده شدن و مشهور شدن هستند. شخصیتهایی که از زندگی واقعی و روابط نزدیک و صمیمی واهمه دارند. افرادی که خواهان توسعه شبکههای اجتماعی واقعی هستند. افرادی که معمولاً جایگاه اقتصادی، اجتماعی بالایی دارند یا خواهان دسترسی به این جایگاه هستند. کسانی که میزان حضور شأن در شبکههای اجتماعی زیاد است و میخواهند از دیگران کم نیاورند. اشخاصی که به دنبال سوءاستفاده و اخاذی از دیگران هستند.
برخی از افراد به دنبال کسب منفعت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند و برخی از افراد به دنبال کشف خود در فضای مجازی و ناراضی از وضعیت موجود خود دسته اول نگاه ابزاری به فضای مجازی دارند.
چرا زندگی بعضی افراد در بستر فضای مجازی شکل میگیرد؟
برخی از افراد به دنبال کسب منفعت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند و برخی از افراد به دنبال کشف خود در فضای مجازی و ناراضی از وضعیت موجود خود دسته اول نگاه ابزاری به فضای مجازی دارند و دسته دوم نگاه پناهندگی به سبک زندگی مجازی.
دانش و آگاهی گروههای سوئیت هوم تا چه میزان است و آیا این گروهها میتوانند توصیههای کاربردی به عموم مردم داشته باشند؟
عموماً این دسته از افراد از دانش و تحصیلات بالایی برخوردار نیستند و حتی گاهی نمیدانند که این نوع زندگی پر زرق و برق و رنگ شأن چه اثرات منفی بر خانوادهها و جامعه دارد. البته در این میان افرادی هم هستند که مقاصد تجاری و بازرگانی دارند. متأسفانه در این چند سال اخیر حتی برندهای مشهور هم، تبلیغاتشان را از این نوع صفحات پخش میکنند زیرا هم قیمت پایینتری دارد و هم مخاطبان مؤثری دارند. این گروه میتوانند نقش میکرو اینفلوئنسر را بازی کنند ولی در کشور ما معمولاً این نقش به درستی ایفا نمیشود. چون معمولاً میکرواینفلوئنسرها رابطهای خاص با دنبال کنندگان دارند و دوست ندارند که هوادارانشان آنها را در حال تبلیغ چیزهای بیارزش ببیند. گروههای سوئیت هم بخاطر عدم دانش و سواد لازم بهویژه سواد تعلیم و تربیت و رسانهای نمیتوانند توصیههای مناسب برای دنبالکنندگان داشته باشند.
چند درصد زندگیها در قالب سوئیت هوم واقعی است؟
به نظر بنده اغلب این نوع زندگیها نمایش شیرینیهای فانتزی است نه شیرینیهای واقعی و با اصالت. این دسته از افراد گاهی خودشان هم مثل برخی بازیگران در دنیای ساختگیشان غرق میشوند و جدایی از زندگی واقعی برایش ناممکن میشود.
مهمترین راهکار این است که سطح دانش و سواد خود را افزایش دهند و ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنند. چنانچه فرد قدرت تحلیل و تفکر انتقادی داشته باشد، میتواند پیامهای مناسب رسانهای را تشخیص دهد
آسیبهای روحی و روانی این سبک زندگی چیست؟
افسردگی و چشم وهم چشمی و مقایسه دائمی با دیگران، پایین آمدن اعتماد و عزت نفس، از بزرگترین عوارض این نوع از سبک زندگی است. دنبال کنندههایی که ظاهر زندگی سوئیت هومها را میبینند حسرت این نوع زندگی را میخورند و مدام در حال مقایسه زندگی خود با آنان هستند و همین مساله باعث پایین آمدن اعتماد به نفس میشود و شخص به جای اینکه روی مسیر خود متمرکز شود، نگاهش به زندگی دیگران است و سعی دارد تقصیرات را به گردن دیگران بیاندازد. یکی دیگر از عوارض، نا امیدی وسرخوردگی از کسب دانش و تخصص است که نوجوانان و جوانان وقتی درآمدهای سوئیت هومها را میبینند، دیگر رغبت آنچنانی برای تلاش و همت مضاعف ندارند. حتی این مساله بر روی مردان هم تأثیر گذار است و آنها تبدیل به ابزار میشوند برای این نمایش فانتزی و غیرواقعی.
چه راهکارهایی برای سامان دادن به این افراد وجود دارد؟
به نظر بنده مهمترین راهکار این است که سطح دانش و سواد خود را افزایش دهند و ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنند. چنانچه فرد قدرت تحلیل و تفکر انتقادی داشته باشد، میتواند پیامهای مناسب رسانهای را تشخیص دهد و مخاطب فعال شود و از پیامها دروازه بانی کند.
راهکار مقابله با ترویج چنین سبکی چیست؟
رسانه ملی و نهادهای فرهنگی باید اقدام به آموزش و مهارت سواد رسانهای کنند. سوادی که منجر به انتشار محتواهای سالم و کاربردی شود. داشتن سواد رسانهای برای هر فرد یک امتیاز و ضرورت است تا بتواند زندگی مجازی خود را مدیریت کند و فرصتها و تهدیدها را بشناسد پژوهشهای کاربردی، ساخت مستندهای جذاب، انیمیشنها و فیلمهای داستانی کوتاه و بلند و برنامههای خلاقانه رادیویی و تلویزیونی میتوانند کمک بهسزایی در جهت مقابله با ترویج سبک زندگی مجازی کند. مخاطبی که به کلیدهای سواد رسانهای مجهز باشد، در دام سودجویان مجازی نخواهد افتاد.