به گزارش خبرگزاری مهر، جام جم نوشت: آموزشیاران که میگفتند کلاسها هر طور که بود برگزار شد، لبخندی مینشست کنج لب سوادآموزی، آموزشیاران اما وقتی که میگفتند چه سختیها که نکشیدند، سوادآموزی لب برمیچید. ما رفتهبودیم سراغ آموزشیاران نهضت سوادآموزی در تهران، خراسان، سیستان و حتی چهارمحال و بختیاری. رفتهبودیم تا بپرسیم در این ماههای کرونایی که آموزشیاران و سوادآموزان تقریباً هیچ کجا دیده نشدند، در این ماهها که فشار کاری کادر درمان و سپاس از آنها روی تلاشهای دیگران سایه انداخت، آموزشیاران نهضت چه کردند تا چرخ سوادآموزی از حرکت نایستد و سوادآموزان دلسرد نشوند.
در برخی نقاط پاسخها امیدوارکنندهبود، در برخی نقاط اما حرفهایی زده شد که بوی ناامیدی میداد. کرونا در بههمریختن اوضاع تقریباً در همه جای کشور یک جور رفتار کرد ولی در جاهایی همین کرونای آشوبگر بانی خیر شد، درست برعکس نقاطی که کرونا بهانهای شد برای سنگاندازی پیش پای جویندگان سواد.
دردها تقریباً مشترک است و فرقی ندارد سوژه بزرگسال باشد یا کودک و نوجوان. وقتی که بحث موانع فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی پیش میآید؛ نداری، نداری است و افکار کلیشهای، کلیشهای. خیلی از سوادآموزان در نقاط محروم کشور در این ماههایی که دوش به دوش کرونا گذشت مثل دانشآموزان این مناطق دستشان از ابزارهای ارتباطی هوشمند کوتاه بود، خیلیهای دیگر هم پول خرید اینترنت نداشتند، در نتیجه در نقاطی که فقر فرهنگی و اقتصادی به هم میآمیخت، سوادآموزی بیسوادان سخت پیش رفت.
در مقابل اما بودند سوادآموزانی که با عشق پای کار ماندند و با تلاشهای آموزشیاران هرطور که بود دورههای سوادآموزی و انتقال و تحکیم را با موفقیت پشت سر گذاشتند به این امید که از جرگه بیسوادان جدا شوند و به قول خودشان دیگر کور نباشند.
این گزارش راوی برشی از دشواریهای سوادآموزی در عهد کروناست، درعینحال راوی تلاشهایی که توسط آموزشیاران نهضت سوادآموزی انجام شد تا آمار ناخوشایند دو میلیون بیسواد زیر ۵۰ سال کشور تا میتواند کوچکتر شود.
گوشی نداشتند
از تهران تا سیستانوبلوچستان، از خراسانرضوی تا چهارمحالوبختیاری حرفها تقریباً یکی بود. عجیب بود ولی در تهران، در خیلی از مناطق به گفته خانم کیارستمی، تعداد قابلتوجهی از سوادآموزان خود او گوشی هوشمند نداشتند تا پای درسهای مجازی بنشینند، اگر هم داشتند نمیتوانستند مدام بستههای گرانقیمت اینترنتی بخرند و آنلاین درس بخوانند.
در سیستان هم مشکل همین بود. به گفته خانم ریگی، تعداد افراد فاقد گوشی هوشمند و تعداد افراد ناتوان از خرید اینترنت زیاد بود. در خانهای اگر گوشی هوشمند بود نیز به گفته او یا دست مرد خانه بود که گوشی را میبرد به محل کار و شب برمیگشت یا در اختیار دانشآموز خانه بود تا از کلاسهای مجازیاش جا نماند.
سوادآموزان مجبور بودند مثل دانشآموزان به شبکه شاد وصل شوند ولی نداشتن گوشیهای هوشمند و نبود اینترنت این اتصال را به مشکل انداخت، مثل چند میلیون دانشآموزی که موفق نشدند سرانجام جمال شاد را ببینند.
خانم باقری، آموزشیار سابق نهضت و مدیر فعلی مرکز یادگیری محلی در شهر بردسکن نیز این مشکل را با همه وجود درک کردهاست. او تخمین میزند و آمار میدهد که تقریباً ۹۰ درصد فعالیتهای سوادآموزی در این منطقه از طریق فضای مجازی نبوده و ابزارهای دیگری همچون تلویزیون و برنامه لوحوقلم اگر نبود یا اگر خطوط تلفن ثابت به کمک نمیآمد، چرخ سوادآموزی لنگ میزد.
او و دیگر آموزشیاران اما معتقدند گرچه خیلیها نتوانستند آموزش مجازی را تجربه کنند ولی همین که عدهای جسارت حضور در این فضا را پیدا کردند و با دنیای جدید آشنا شدند دستاورد خوبی بود. خانم کیارستمی حتی گفت برخی از سوادآموزان آنچنان به حضور در این فضا علاقه نشان میدادند که او و بقیه همکارانش برای چند نفری بستههای اینترنتی خریدند تا بدون نگرانی از هزینهها مشق مجازی کنند.
قرارمان کارگاه و حیاط
برای زنی که ۴۰ سال در باغ و صحرا کار کرده و بیشتر عمرش را مشغول عرقریختن بوده آشناشدن با فضای مجازی کار آسانی نیست. خانم باقری که این جمله را گفت سعی داشت توضیح دهد که سوادآموزان نهضت اغلب از چه قشری هستند و با دنیای مجازی تا چه اندازه غریبهاند و در نتیجه نشاندن آنها پای فضای مجازی و ربط دادن دنیای آنها با این دنیا تا چه حد دشوار است. او میگوید آموزشهای مجازی بههیچوجه به اندازه کلاسهای حضوری مؤثر نیست و حرفهای او را آموزشیاران تهرانی و سیستانی و چهارمحالی نیز تکرار میکنند.
خانم مهماندوست میگوید به واسطه کمبود امکانات و گستره محرومیتها در این دیار، برگزاری کلاسهای مجازی چندان مورد توجه نبود، در ازایش برگزاری کلاسهای حضوری در اولویت بود ولی نه کلاسهای حضوری به شکل همیشگی، که کلاسهایی عمدتاً در فضاهای بزرگ و باز.
او میگوید البته اوایل کار، عمده سوادآموزان از ترس کرونا به کلاسها نمیآمدند اما بعد از صحبتهای زیاد، تلاشهای فراوان برای قانعکردن افراد، کمکردن جمعیت کلاسها و شیفتبندی، حتی توزیع بستههای بهداشتی میان آنها خیلیها به کلاسها برگشتند.
خانم حسنزاده در لاران چهارمحال و بختیاری اما عصای دستش برای آموزش، بیشتر همین خطوط ساده تلفن ثابت بود. او میگوید در شرایطی که برگزاری کلاسهای حضوری تقریباً غیرممکن بود در مرکز یادگیری محلی، مرکز برخطی راهاندازی و در آن از طریق تماس تلفنی به سوادآموزان تدریس شد ولی در درسهایی که تلفن کفایت نمیکرد- مثل ریاضی- باز متوسل به تدریس حضوری شدیم البته با رعایت سفت و سخت پروتکلهای بهداشتی و حضور با ماسک و دستکش و محلول ضدعفونیکننده.
در زابل سیستان و بلوچستان اما کار حتی از تماسهای تلفنی برای عدهای از سوادآموزان گذشت چرا که به روایت خانم مهماندوست برخی از اینها مخصوصاً زنهای سوادآموز فرصت حضور در کنار گوشیهای تلفن ثابت را هم نداشتند. او و همکارانش به دفعات به کارگاههای قالیبافی، جایی که زنهای زابل گره روی گره میبافتند، سر زدند و در همان حال که آنها میبافتند اینها نیز تدریس میکردند.
در نقاطی که ما موفق شدیم با آموزشیارانشان صحبت کنیم اما به غیر از این روشها، شیوههای ابداعی دیگری نیز به کار برده شد تا قافله سوادآموزی مسافرانش را از دست ندهد. آموزشیاران به ما میگویند بارها با سوادآموزان در پارکهای محل قرار گذاشتند و آنجا تدریس کردند، اگر هم با فشار خانوادهها حضور در پارک ممنوعیت داشت به خانه سوادآموزان رفتند و در حیاط خانهها نشستند و درس خواندند.
به این ترتیب سوادآموزی در عصر کرونا پیشرفت، پیشرفت و عدهای بیسواد، باسواد شدند و نور به چشمهایشان برگشت و لبخند زدند وقتی یاد گرفتند که چطور قبض آب و برق را بخوانند و پای دستگاههای خودپرداز مبلغی را کارتبهکارت کردند.
لازم نیست امتحان بدهید
افکار کلیشهای که قبلاً حرفش را زدیم یا موانع فرهنگی که پیشتر از آن یاد کردیم در روزهای کرونایی، وقتی همه هم و غم سوادآموزان، درسخواندن و آمادهشدن برای امتحانات بود بیشتر از هر زمان دیگری خودش را نشان داد. وحشت از ابتلاء به کرونا، بزرگنمایی این ویروس و بدبینی بیش از اندازه به حوزههای آزمون باعث شد جمعی از سوادآموزان که عمدتاً زن بودند در جلسات امتحان حاضر نشوند و در ایستگاه پایانی از قطار سوادآموزی پیاده شوند.
با این که آموزشیاران نهضت میگویند امتحان ندادن همیشه میان سوادآموزان وجود داشته و این استدلال که ما باسواد شدیم و نیاز به مدرک نداریم همواره در بین عدهایشان طرفدار داشته ولی پس از شیوع کرونا غیبت از جلسه امتحان رنگ و بویی دیگر گرفت. خانم ریگی، آموزشیار سیستانی میگوید زنانی بودند که امسال با فشار همسران یا پسران خود به جلسه آزمون نیامدند چون فکر میکردند امتحاندادن مساوی است با بیمارشدن. خانم مهماندوست هم میگوید یکی از سوادآموزان و یکی از شاگردانش در دوره انتقال به خاطر کرونا امتحان ندادند.
خانم کیارستمی، آموزشیار تهرانی نیز به ما گفت تعدادی از شاگردانش به کرونا مبتلا شدند و چند تایی نیز اعضای خانوادهشان بیمار شدند که باعث غیبت آنها از جلسه امتحان شد. او اینها را دلیلی میداند بر این که از این به بعد امتحان پایان دوره سوادآموزان نیز مثل دانشآموزان مدرسه، آنلاین برگزار شود تا سوادآموزان مجبور به رفتوآمد و در نتیجه مجبور به انصراف از امتحان پایانی نشوند.
البته این پیشنهاد گرچه خوب است ولی محدودیت دسترسی سوادآموزان به ابزارهای هوشمند که لازمه آزمونهای مجازی است، مانع پیادهشدن این پیشنهاد است. وقتی هم که آزمون حضوری برگزار میشود، لاجرم به دلیل همه محدودیتهایی که ذکر شد عدهای در جلسات حاضر نمیشوند که این، هم به معنی ناتمام ماندن فرآیند تحصیل و هم به معنی متضررشدن آموزشیاران
نهضت است.
آموزشیارن به ازای هر فردی که باسواد کنند و این فرد در امتحان نمره قبولی بگیرد، دستمزد میگیرند. پس مهم نیست آنها چقدر برای باسواد شدن و تحکیم سواد در افراد مختلف تلاش میکنند چون همین که سوادآموزان در جلسه امتحان حاضر نشوند همه چیز نقش بر آب میشود. آموزشیاران نهضت که ما با آنها حرف زدیم به اتفاق از این وضع ناراضی بودند و یکیشان یادی کرد از مشوقهایی که درگذشته به افراد داده میشد و بهانهای بود تا آنها با تمام وجود برای گرفتن مدرک سوادآموزی تلاش کنند. به نظر میرسد جای این مشوقها در فرآیند سوادآموزی خالی است، بهویژه در این روزهای کرونایی که بهانه برای رهاکردن تحصیل زیاد است.