خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: محمد جواد گودینی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استاد حوزه و دانشگاه و نویسنده کتابهایی چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنیامیه»، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضائل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربنعبدالعزیز» است. او در تازهترین گزارش تاریخی ارسالی خود به مهر به مناسبت ایام شهادت حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع) دباره فرزدق و قصیده مشهور او در مدح امام (ع) نوشته است. متن این گزارش را که همراه با اصل برخی از ابیات و ترجمه آنهاست در ذیل بخوانید:
ابوفراس همام بن غالب بن صعصعة از قبیله بنی تمیم که به فرزدق نامور شد، شاعری توانا، پرآوازه و نامدار در عصر اموی به شمار میرود که سرودههایش الهام بخش بسیاری از سرایندگان زمان خود و پس از آن بوده است. وی به سال ۲۰ هجری (۶۴۰ میلادی) در شهر بصره دیده به جهان گشود و در بیابان رشد و دوران کودکی خود را سپری کرد. (۱)
فرزدق که به خاندان بنی تمیم منسوب بود و پدر و تبارش از بزرگان این قبیله محسوب میشدند، به نیکیها و خوبیهای اشراف و بزرگان قبیلهاش افتخار کرده و نزد بزرگان و درباریان، زبان به مدح قبیله و تبارش میگشود.
فرزدق در دوران خلافت معاویة بن أبی سفیان، فرماندار عراق زیاد بن ابیه را در سرودههایش هجو گفت. پس از آن، زیاد از فرزدق آنچنان خشمگین شد که وی را تهدید کرد و فرزدق نیز چارهای ندید جز آنکه از بصره بگریزد. پس از خروج فرزدق از عراق، وی به زبیریان گرایش پیدا کرد و در سرودههایی عبدالله بن زبیر را ستود.
با سخت شدن عرصه بر آل زبیر و قتل مصعب بن زبیر در سرزمین عراق و در ادامه، محاصره مکه و قتل عبدالله بن زبیر، فرزدق با تغییر موضعی آشکار، به ستایش خلفای بنی امیه روی آورد و برخی از خلفای اموی را همچون عبدالملک بن مروان، ولید، سلیمان و عمر بن عبد العزیز، ستایش گفت و از صله و بخشش آنان نیز برخوردار شد.
علاوه بر مدیحه سرایی و ستایش گویی، فرزدق در فن هجا نیز شهرت بسزایی در ادبیات عربی داشته و «نقائض» او با شاعر بنی امیه جریر (شاعری برجسته و نامدار در روزگار امویان) از آوازه بسیاری در ادبیات عصر اموی برخوردار است. (۲)
فرزدق در دوران خلافت معاویة بن أبی سفیان، فرماندار عراق زیاد بن ابیه را در سرودههایش هجو گفت. پس از آن، زیاد از فرزدق آنچنان خشمگین شد که وی را تهدید کرد و فرزدق نیز چارهای ندید جز آنکه از بصره بگریزد فرزدق شاعری تأثیر گذار و برجسته در عصر امویان محسوب میشود و ادیب نامدار یونس بن حبیب به تأثیر گذاری شگرف فرزدق بر ادبیات عربی اشاره کرده و گفته است: «اگر فرزدق نبود، یک سوم زبان عربی از میان میرفت.» (۳)
آنچه از زندگی و سرودههای فرزدق بر میآید، این است که شاعر با وجود آنکه در بسیاری از سرودههایش به ستایش امویان پرداخته و زبان به مدح آنان گشوده است، در باطن به علویان و مذهب اهل بیت (ع) گرایش داشته است؛ اما در روزگار اموی، توان بازگو نمودن باورهای درونی و اندیشههای خود را نداشته و آن را علنی نکرده است.
آنچه این گفته را تأیید میکند، قصیده زیبایی است که فرزدق در مدح امام زین العابدین (ع) سروده که میتوان آن را از برجستهترین سرودههای آئینی در ادبیات عربی دانست که در ستایش اهل بیت رسالت (ع) سروده و ماندگار شده است. در ادامه خواهیم کوشید به شرح ابیاتی از این قصیده زیبا و تأثیر گذار بپردازیم.
چگونه فرزدق قصیده خود را در ستایش امام زین العابدین (ع) سرود؟
جریان سرودن این قصیده، از آنجا آغاز میشود که امام زینالعابدین و سیدالساجدین (ع) در زمان خلافت عبدالملک بن مروان برای ادای مناسک حج، به مکه میرود. هشام بن عبدالملک نیز در همان سال روانه خانه خدا شد. هشام که از فرزندان خلیفه اموی بود و سالها پس از این جریان (پس از مرگ برادرش یزید بن عبدالملک) به خلافت رسید، در آن سفر تلاش کرد خود را به حجرالأسود رسانده و آن را استلام کند؛ اما انبوه جمعیت حاجیان مانع آن شد. از این رو، برای وی جایگاهی قرار داده و بر آن آرمید و در حال نظاره کردن به حاجیان بود. گروهی از بزرگان شام نیز همراه او بودند.
در آن هنگام که او از رسیدن به حجرالأسود درمانده شده بود، امام زین العابدین علی بن الحسین (ع) آمدند و به طواف خانه خدا مشغول شدند. زمانی که امام سجاد (ع) آهنگ رفتن به سوی حجرالأسود را نمود، مردم که امام (ع) را میشناختند و جایگاه والایش را میدانستند، راه را برای زینت عبادت کنندگان (ع) باز کرده و امام (ع) با شکوه فراوان به سوی حجرالأسود رفته و آن را استلام نمود.
مردی از اهل شام از هشام بن عبدالملک پرسید: او (ع) کیست که مردم وی (ع) را این چنین بزرگ داشته و جایگاهش را ارج مینهند؟ هشام با آنکه امام (ع) را میشناخت، در پاسخ به آن مرد شامی گفت: من او (ع) را نمیشناسم؛ چرا که نمیخواست شامیان به او علاقهمند شوند.
فرزدق شاعری تأثیر گذار و برجسته در عصر امویان محسوب میشود و ادیب نامدار یونس بن حبیب به تأثیر گذاری شگرف فرزدق بر ادبیات عربی اشاره کرده و گفته است: اگر فرزدق نبود، یک سوم زبان عربی از میان میرفت فرزدق که حاضر بود و این دروغ آشکار را از هشام شنید، برخاست و گفت: من او (ع) را میشناسم و در ادامه، ابیاتی از قصیده مشهور خود را بالبداهة در آن مراسم سرود.
قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع) به شهرت بسزایی در ادبیات آئینی دست یافت و زبان به زبان و نسل به نسل نقل شد و به زمان کنونی رسید. پس از آنکه فرزدق ابیاتی از این قصیده را که در همان ساعت سروده بود، در میان جمعیت خواند، هشام بن عبدالملک آنچنان خشمگین شد که دستور داد فرزدق را میان مکه و مدینه حبس کرده و زندانی کنند.
اینک ابیاتی از این سروده زیبا و روح فزا در ستایش امام زین العابدین (ع) را با هم میخوانیم: (۴)
هَذا الذی تَعرِفُ البَطحَاءُ وَطأتَهُ * وَ البَیتُ یَعرِفُهُ وَ الحِلُّ وَ الحَرَمُ
هَذا ابنُ خَیرِ عِبادِ اللهِ کُلِّهِمُ * هَذا التَّقِیُّ النَّقِیُّ الطَّاهِرُ العَلَمُ
هَذا ابنُ فَاطِمةٍ إن کُنتَ جَاهِلَهُ * بِجَدِّهِ أنبِیَاءُ اللهِ قَد خُتِمُوا
هَذا الذی أحمَدُ المُختَارُ وَالِدُه * صَلَّی عَلَیه إلهِی مَا جَرَی القَلَمُ
وَ لَیسَ قَولُکَ مَن هَذا بِضَائِرِه * العُربُ تَعرِفُ مَن أنکَرتَ وَ العَجَمُ
کِلتَا یَدَیه غِیَاثٌ عَمَّ نَفعُهُمَا * یُستَوکَفَانِ وَ لایَعرُوهُمَا عَدَمُ
سَهلُ الخَلیقَةِ لاتُخشَی بَوادِرُهُ * زِینُه اثنَانِ: حُسنُ الخُلقِ وَ الشِّیَمُ
لَو یَعلَمُ الرُّکنُ مَن قَد جَاءَ یَلثِمُه * لَخَرَّ یَلثِمُ مِنهُ مَوطِئ القَدَم
هَذا عَلِیٌّ رَسُولُ اللهِ وَالِدُه * أمسَت بِنُورِ هُداهُ تَهتَدِی الأُمَمُ
هَذا الذی عَمُّه الطَّیَّارُ جَعفَرُ * وَ المَقتُولُ حَمزَةُ لیَثٌ حُبُّه قَسَمُ
هَذا ابنُ سَیِّدَةِ النِّسوانِ فَاطِمَةٍ * وَ ابنُ الوَصِیِّ الذی فِی سَیفِه نِقَمُ
ما قَالَ لا قَطُّ إلا فِی تَشَهُّدِه * لَو لا التَشَهُّدُ کَانَت لاؤُهُ نَعَمُ
عَمَّ البَرِیَّةَ بِالإحسانِ وَ انقَشَعَت * عَنهَا الغَیَاهِبُ وَ الإملاقُ وَ العَدَمُ
إذا رَأتهُ قُرَیشٌ قَالَ قَائِلُهَا * إلی مَکارِمِ هَذا یَنتَهِی الکَرَمُ
یُغضِی حَیاءً وَ یُغضَی مِن مَهابَتِهِ * فَمَا یُکَلَّمُ إلا حِینَ یَبتَسِمُ
بِکَفِّه خَیزُرَانٌ رِیحُهُ عَبِقٌ * مِن کَفِّ أروَعَ فِی عِرنِینِه شَمَمُ
یَکادُ یُمسِکُهُ عِرفَانَ رَاحَتِه * رُکنُ الحَطِیمِ إذا مَا جَاءَ یَستَلِمُ
اللهُ فَضَّلَهُ قِدماً وَ شَرَّفَهُ * جَرَی بِذلِکَ لَهُ فِی لَوحِهِ القَلَمُ (۵)
ترجمه ابیات فرزدق در مدح حضرت سیدالساجدین
او (یعنی امام زین العابدین) کسی است که سرزمین مکه، قدمگاه [جای پا و مکان راه رفتن] او را میشناسد. خانه خدا، منطقه حرم [مکة و اطراف مکة] و حِلّ [جایی که خارج از محدوده حرم باشد؛ حل و حرم یعنی همه دنیا] او را میشناسند.
او فرزند بهترین بندگان خداست [فرزند رسول خدا (ص) بوده و از سلاله پیامبر است] او انسانی پارسا، پاک، آراسته و برجسته است.
او فرزند فاطمة (س) دختر پیامبر (ص) است؛ اگر او را نمیشناسی، [بدان که] با نیای او سلسله پیامبران الهی به فرجام رسیده است. [و جد بزرگوار او خاتم پیامبران (ع) است؛ همان کسی که مجموعه پیامبران با او (ص) ختم شده است.]
او (ع) کسی است که احمدِ برگزیده [پیامبر اسلام] پدر اوست [و از فرزندان پیامبر است]؛ همان کسی که تا قلم در جریان است، درود خداوند بر او باد.
سخن تو [ای هشام] که میگویی او کیست؟ [و من او را نمیشناسم]، زیانی به او نمیرساند و از جایگاهش نمیکاهد؛ چرا که عرب و غیر عرب [کنایه از همه مردم سراسر گیتی] کسی را که تو نمیشناسی، میشناسند.
قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع) به شهرت بسزایی در ادبیات آئینی دست یافت و زبان به زبان و نسل به نسل نقل شد و به زمان کنونی رسید هر دو دست او (ع) دادرس بوده و نیکی و احسان او به همگان میرسد؛ همانند بارانی میبارد [و احسان و کرم او جاری میشود] و نداری و نیستی به دستان او راه ندارد.
او [امام زین العابدین] خوش خو بوده و از خشم او نگرانی وجود ندارد [مردمان از خشم او نمیهراسند؛ چرا که آنچنان بر خشمش تسلط داشته و از صفت بردباری برخوردار است که کسی از خشم امام (ع) نگران نمیشود] و دو چیز او را زینت میبخشد: خوش خلقی و رفتار پسندیده.
اگر رُکن میدانست چه کسی آمده است تا او را استلام نماید، بر زمین افتاده تا قدمگاه او (ع) را بوسه زند. [کنایه از بزرگی و بلندی مقام امام (ع) و این که کعبه معظمه به بزرگی و جایگاه والا و ارجمندش معترف است.]
نامش علی [بن الحسین (ع)] است و پیامبر خدا (ص)، پدر اوست. از روشناییِ هدایت اوست که امتها راه صواب را یافته و رهنمون شدهاند.
او کسی است که عمویش جعفر طیار [فرزند ابو طالب و برادر امیرمومنان (ع) کسی که در نبرد موته به شهادت رسید] بوده و نسبت خویشاوندی نزدیکی با حمزة [بن عبدالمطلب؛ عموی پیامبر «ص»] که شیر کارزار بود، دارد.
او [امام سیدالساجدین علی بن الحسین (ع) ممدوح شاعر] فرزند فاطمه زهرا بانوی زنان است و فرزند وصی پیامبر [امیرمومنان علی بن أبی طالب «ع»] است که در شمشیر او، نقمتها [برای کافران، مشرکان و منافقان] بوده است...
او هرگز به کسی واژه «لا» را نگفته است. [به این معنا که هرگز خواسته کسی را رد نکرده و هیچ کس از نزد او نامید بازنگشته است.] اگر نبود تشهد نماز [أشهد أن لا إله إلا الله] جواب منفی او به مثبت بدل میگشت. [و لای او به نعم تبدیل میشد.]
او (ع) کسی است که نیکیاش را به همه مردم ارزانی میکند و از مردم، فقر، نداری، تنگدستی، نیستی و نابودی را دور میگرداند. [به برکت مهربانی، بزرگواری و کرم امام (ع) مردم تنگدست از تهیدستی و مرگ نجات پیدا میکنند.]
هنگامی که قریش او را بیند، گویندهای خواهد گفت: کرامت، بزرگی و شرافت با نیکیهای اخلاقی او به سرانجام خواهد رسید [او در مکارم اخلاق، گوی سبقت را از دیگر قرشیها ربوده و در قله آراستگی اخلاقی جای دارد و قریش، به سروری و کرم او گواه است.]
او انسانی محجوب است و از روی حیا، چشمان خود را فرو میبرد [و به مردمان خیره نمینگرد]؛ اما دارای هیبت والایی است و چشمان افراد در برابرش فرو میافتد. کسی با او هم سخن نمیشود، مگر آن که لبخند بر لب دارد.
او خیزران [چوب خوش بویی] را در دست دارد که بوی خوش آن، به دیگران میرسد. [او همواره عطر آگین بوده و بوی خوشش، بینی رهگذران را مینوازد] و در بینیاش، بلندی، بزرگی و شموخ دیده میشود [یعنی فردی بزرگوار و والاتبار است.]
دستان امام زین العابدین (ع) را آن هنگام که امام (ع) میخواهد آن را استلام نماید، میشناسد و نزدیک است از شدت علاقه و شیفتگی، دست امام (ع) را نگاه دارد. [کعبه از امام دوری نمیکند؛ چرا که میداند او از سلاله پیامبر (ص) است.]
خداوند از گذشته به او (ع) شرافت و بزرگی بخشیده است و او (ع) را بزرگ و والامقام آفریده است و این مساله در علم خدا و قضا و قدر الهی ثبت شده است...
همانگونه که خواندیم، فرزدق در این سروده زیبا (که ابیاتی از آن را در این مختصر آوردیم و علاقهمندان میتوانند برای مطالعه کامل آن به دیوان فرزدق و شروح آن مراجعه کنند) امام زین العابدین (ع) را به فضیلتهای والای اخلاقی و انسانی همانند هدایت یافتگی و هدایت گری، خوش خویی و رفتار نیک با همگان (بویژه نیازمندان و تهی دستان)، حلم و بردباری، کمک به دیگران، شرافت نسب و والایی تبار، حیا و پارسایی، طهارت و آراستگی و… میستاید. چنان که پیشتر گفته شد، این سروده از جایگاه بالایی در ادبیات آئینی برخوردار بوده و الهام بخش بسیاری از سرایندگان آئینی و دوستداران اهل بیت رسالت (ع) بوده است.
فرزدق شاعر توانا و بزرگ عصر اموی، در سال ۱۱۴ هجری در سن ۹۶ سالگی دار فانی را وداع گفت و او را در شهر بصره در گورستان بنی تمیم به خاک سپردند. (۶)
پینوشتها
۱. موسوعة الحضارة العربیة، ج ۴ ص ۴۶۳
۲. صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنی امیه، ص ۶۷- ۶۱
۳. معجم الأدباء، ج ۱۹ ص ۲۹۹- ۲۹۸
۴. حاوی، شرح دیوان الفرزدق، ج ۲ ص ۳۵۶- ۳۵۳؛ فاعور، شرح دیوان الفرزدق ص ۵۱۴- ۵۱۱
۵. بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)، ص ۶۹- ۵۸
۶. موسوعة الحضارة العربیة، ج ۴ ص ۴۶۵؛ أدباء العرب فی الجاهلیة و صدر الاسلام، ج ۱ ص ۳۵۱
منابع و مآخذ
۱- بستانی، بطرس، أدباء العرب فی الجاهلیة و صدر الاسلام، دار نظیر عبود ۱۹۸۹
۲- بستانی، بطرس، موسوعة الحضارة العربیة، بیروت، دار کلمات ۱۹۹۷
۳- حاوی، ایلیا، شرح دیوان الفرزدق، بیروت، دار الکتاب اللبنانی ۱۹۸۳
۴- زارعی، مجتبی، محمد جواد گودینی، صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنی امیه، قم، نشر معارف ۱۳۹۷
۵- فاعور، علی، شرح دیوان الفرزدق، بیروت، دار الکتب العلمیة ۱۹۸۷
۶- گودینی، محمد جواد، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)، تهران، نشر نظری ۱۳۹۶
۷- یاقوت حموی، معجم الأدباء، بیروت، دار احیا التراث العربی ۱۹۸۸