به گزارش خبرنگار مهر، به جرأت میتوان گفت تنها افتخاری که وزارت نفت دولت یازدهم و دوازدهم توانسته در حوزه صنعت پالایشی ثبت کند، تکمیل پالایشگاه ستاره خلیجفارس توسط پیمانکاران داخلی است. میزان پیشرفت این پروژه به استناد نامه رسمی وزیر نفت در سال ۹۲ نزدیک ۷۰ درصد بود که سرانجام با تأخیرهای چند ساله وزارت نفت، این پالایشگاه تکمیل شد و به بهرهبرداری رسید.
به گفته کارشناسان گرچه وزارت نفت سعی دارد بهرهبرداری از این پالایشگاه را به نام خود تمام کند و ستاره خلیجفارس را دستاورد خود بداند، اما نگاهی به ۷ سال فعالیت دولت روحانی، موید این ادعاست که نه تنها دولت در حوزه پالایشگاهسازی هیچ دستاوردی از خود نداشته، بلکه با تعریف پروژههای غیر اقتصادی و بی منطق منابع کشور را در این حوزه به باد داده است.
تولید نفتا در سیراف؛ نمادی از شکست
ابتدای سال ۹۳ بود که از طرح خامی با عنوان طرح فراگیر پالایشی سیراف توسط یکی از شاگردان وزیر نفت رونمایی شد. طرحی که میخواست ۸ پالایشگاه ۶۰ هزار بشکهای را در بندر سیراف راهاندازی کند که بخش اعظم تولیدات آن، فرآوردهای با ارزش کم اقتصادی به اسم نفتا بود.
بر اساس اظهارات متخصصین صنعت پتروشیمی، نفتا که یکی از کاربردهایش، استفاده به عنوان خوراک واحدهای پتروشیمی است، در این طرح صادر میشد و عملاً صرفه اقتصادی بالایی برای کشور نداشت بنابراین در محافل کارشناسی، این طرح به عنوان طرح خام فروشی معروف شد.
یکی از منتقدان اصلی این پالایشگاهها، محمد حسن پیوندی، مدیرعامل سابق هلدینگ تاپیکو بود. تاپیکو که صاحب یکی از ۸ پالایشگاههای ۶۰ هزار بشکهای بود، نسبت به اقتصاد پروژه و خامفروشی سیراف انتقادات خود را مطرح کرد.
پیوندی در تاریخ ۴ اردیبهشت ۹۶ به خبرگزاری مهر گفته بود: تلاش میکنیم که سرمایه گذاری در این مجموعه منجر به تولید نفتا نشود و به جای نفتا، محصولات پتروشیمی یا بنزین یورو ۵ تولید شود.
وی با اعلام اینکه با همکاری همسایه خود، ساتنا، در حال مطالعه درباره صرفه اقتصادی این پروژه هستیم، گفته بود: یکی از محورهای مورد بررسی که در حال انجام است ظرفیت این مجموعه است. به این ترتیب که آیا ظرفیت ۶۰ هزار بشکهای برای آن مناسب است یا ۱۲۰ هزار بشکهای. به نظر میرسد ظرفیت ۶۰ هزار بشکهای برای طرحی که مد نظر ماست، ظرفیت کمی باشد بنابراین در فکر ادغام با یکی دیگر از سرمایه گذاران هستیم.
اولویت تولید الفین در سیراف / جایگزینی پتروپالایشگاه به جای پالایشگاه
تاپیکو خواستار تغییرات در این واحدهای پالایشی شده و در طرح خود از تولید الفین بهعنوان محصول نهایی و جایگزینی پتروپالایشگاه در مقابل یک پالایشگاه کوچک گفته بود. الفین یکی از هفت ماده اصلی صنعت پتروشیمی است که نیمی از محصولات پایه محصولات پتروشیمی را تولید میکند ولی نفتا فرآورده خامی است که باید در پتروشیمیها مورد استفاده قرار گیرد. به بیان سادهتر، فصل نوینی از فعالیتهای پاییندست روی پتروپالایشگاهها متمرکز شده است که محصولات خام پالایشگاهها را در قالب یک واحد پتروشیمی به محصولات با ارزش تر تبدیل میکند.
پیوندی که از چهرههای شناختهشده صنایع پاییندستی است در سال ۹۲ به دعوت زنگنه، قائممقام شرکت ملی صنایع پتروشیمی شده بود که همین موضوع، شائبه تخریب سیراف را رد میکند آن هم در سالهایی که وزارت نفت هرگونه نقد کارشناسی را سیاسیکاری مینامد.
مشکل خوراکی که نادیده گرفته شد
به گفته متخصصان یکی دیگر از مشکلات اصلی این طرح شکستخورده موضوع خوراک بود. خوراک این پالایشگاهها میعانات گازی است و این در شرایطی است که در همان سال ۹۳، سید محسن قمصری، مدیر امور بینالملل وقت شرکت ملی نفت ایران از عدم تعهد اداره امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران برای فروش ۴۸۰ هزار بشکه میعانات گازی طی سالهای بعدی گفته بود.
البته طراحان سیراف از امضای یک MOU (تفاهمنامه) ساده میان امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران و شرکت پالایشی فراگیر سیراف میگفتند، اما مرور زمان نشان داد این سند قابلیت هیچ ادعایی ندارد.
بر اساس قانون، اداره امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران، فروشنده و صادر کننده میعانات گازی است؛ بنابراین در مرحله نخست باید مشخص شود آیا چنین حجمی از میعانات گازی وجود دارد یا خیر تا در مرحله بعد امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران برای انعقاد قرارداد وارد شود.
همان روزها گفته شد اینکه سرمایه گذاری برای حضور در این پروژه اعلام حضور کند یا نه به خودش بستگی دارد ولی هیچ سرمایه گذاری بر اساس یک تفاهمنامه بسیار ساده در یک طرح پالایشی مشارکت نمیکند زیرا در پالایشگاه سازی٬ عنصر اصلی قراردادهای بلندمدت خرید خوراک است که سیراف فاقد چنین قراردادی بوده و است.
افت فشار مخزن پارس جنوبی
وقتی علیرضا صادق آبادی، معاون وزیر نفت در امور پالایشی در سال ۹۳ وعده داد این پالایشگاهها در سال ۹۶ به بهرهبرداری میرسند، بسیاری از کارشناسان آن را جدی نگرفتند که یکی از استدلالهای آنان، افت فشار مخزن پارس جنوبی طی سالهای آینده و به تبع آن، کاهش تولید میعانات گازی بود.
بررسیها نشان میدهد هم اکنون، میزان تولید میعانات گازی در مخزن پارس جنوبی و مناطق جنوب ایران حدود ۹۰۰ هزار بشکه در روز است که این میزان تولید در سال ۱۴۰۴ به کمتر از ۸۰۰ هزار بشکه میرسد؛ موضوعی که حتی مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفت و گاز پارس به عنوان بهره بردار این مخزن، هم بارها آن را اعلام کردند.
این در حالی است که حدود ۱۵۰ هزار بشکه از تولید میعانات گازی به پتروشیمیها تحویل داده میشود و همچنین سهم ۵۰ هزار بشکهای دو پالایشگاه لاوان و بندرعباس، ۲۰۰ هزار بشکه راهی این چند شرکت میشود.
همچنین با توجه به ظرفیت ۴۲۰ هزار بشکهای پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس، عملاً خوراک زیادی برای پالایشگاههای سیراف باقی نمیماند و این در شرایطی است که قرار است فاز چهارم پالایشگاه ستاره خلیجفارس هم به میزان ۱۲۰ هزار بشکه، ظرفیت این پالایشگاه را به بیش از ۵۰۰ هزار بشکه برساند که در مجموع، میزان مصرف میعانات گازی به بیش از ۷۰۰ هزار بشکه افزایش مییابد.
مخالفتی که منجر به برکناری شد
با این وجود، اصرار شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران برای اجرایی کردن این پروژه تمامی نداشته و ندارد. به عنوان نمونه تکلیف زنگنه به پالایشگاه تهران برای حضور در این پروژه و مخالفت مدیرعامل این پالایشگاه منجر به برکناری مدیرعامل این شرکت پالایشی شد.
چندی پیش بود که محسن قدیری، در نامهای به وزیر نفت نوشت: نکته مهم که اینجانب به عنوان مدیر اسبق برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران و مدیرعامل اسبق پالایشگاه تهران نیاز دانستم تا این نامه را بنویسم این است که دارند پالایشگاه تهران را مجبور میکنند تا در دو واحد مجموعه سیراف سرمایهگذاری کند. همان گونه که گفتم این طرح فاقد توجیه اقتصادی است و مجموعه پالایشگاه تهران نیز با آن مخالفت نموده است زیرا چنانچه منابع مالی پالایشگاه در این طرح هزینه شود موجب ورشکستگی این شرکت میشود.
تمامی پیش بینیهایی که درباره سیراف شده بود به مرور زمان نشان داد که استدلالهای منتقدان کاملاً فنی و درست بود، اما وزارت نفت اصرار بسیاری بر منطقی بودن ایده خود دارد؛ پالایشگاههایی که قرار بود در سال ۹۶ به بهرهبرداری برسند به دلیل اقتصاد پایین طرح و خام فروشی محصولات آن، در مرحله خاکبرداری متوقف شد تا بار دیگر ثابت شود که وزارت نفت فاقد هرگونه دستاورد در حوزه پالایشی است.