خبرگزاری مهر - گروه استانها: نهبندان از جمله شهرستانهای مرزی خراسان جنوبی بوده که از سالیان دور از محرومیتها رنج میبرد.
تراژدی فقر مردمان این دیار کویری در ششم و هفتم شهریور ماه سال ۷۸ توجه مقام معظم رهبری را به خود جلب کرد و معظم له در سفر به نهبندان فرمودند: «به نهبندان آمدم تا نظر مسئولان را به این نقطه و مناطقی مانند آن جلب کنم».
امروز در کمتوجهی دولتمردان نهتنها رونق در این نقطه کور جایی ندارد بلکه برخی از روستاهایش در وضعیتی اسفبار به سر میبرند.
اگرچه موج هفت هزار نفری مهاجرت و تخلیه روستاها خود گواهی بر محرومیت روستاهای نهبندان است اما باز هم راهی یکی از نقاط روستایی این شهرستان میشویم تا صدای خسته مردمان این منطقه را به گوش مسئولان برسانیم.
۱۵۰ کیلومتر تا روستا
هدفمان روستای «چاه شور» در ۱۵۰ کیلومتری نهبندان است. از تل شدن شن و ماسه در مسیر جاده خاکی میتوان فهمید که راه دسترسی مردم روستا به نهبندان در سیل روزهای نخست شهریورماه جان داده و هنوز توجهی به خودش ندیده است.
هرچند گاهی گردبادی میوزد و امکان پیشروی در مسیر جاده را میگیرد اما همچنان میرویم. چراکه خوب میدانیم ۱۵۰ کیلومتر آنسوتر مردمانی فریاد یاری میطلبند اما صدایشان همانند یادشان در لابهلای کوهها گمشده است.
میرویم تا سنگ صبور مردمانی شویم که سالها یعقوب وار به انتظار نشستهاند تا کنعان قحطیزدهشان با نگاه مسئولان رنگی دیگر به خود گیرد.
روستا از دور نمایان است. بهخوبی میتوان صدای فقر را از میان خانههایی کاهگلی با سقفهایی سُرُمی شنید. وزش باد در میان سوسوی آفتاب بوی غربت را اینسو و آنسو میبرد، بهراستیکه اینجا آفتابش هم مهربان نیست و بر چهره محنت کشیده روستاییان تازیانه میزند.
صدای خروس لحظهای قطع نمیشود. از قنات خبری نیست گویی مردمانش با دستوپنجه خودشان آب را از چاه بیرون میکشند. اینجا زنها هم همانند مردها پایکار هستند.
مهاجرت جوانان از روستا
پیرزن با سینی اسپند به استقبالمان میآید. اگرچه آفتاب کویر زیباییهای صورتش را پنهان کرده اما بهخوبی میتوان از نگاههای پر از مهرش به زیباییهای سیرتش پی برد.
به گرمی احوالپرسی میکند و با لهجهای شیرین ما به خانه حقیرانهاش دعوت میکند.
خانهها همه شبیه به هم بوده و در همان چهارستون خاکی و گلی اولیهشان ماندهاند. برخی دیوارها هم دهانگشوده و سستی وجودشان را فریاد میزنند.
از محرومیتها و مشکلات میپرسیم. بیدرنگ عقده دل میگشاید: برق نداریم، گاز نداریم، آب نداریم….
حلقهای از اشک در چشمانش شکل میگیرد. با گوشهای از چارقد آبیرنگش اشکهایش را پاک میکند و ادامه میدهد: آنها که توانستند، رفتند. ما ماندهایم با خودمان و روز و شب در انتظار یک ناجی هستیم.
با دست اشارهای به خانهها میکند و میگوید: منزلبهمنزل پر از انسانهایی بوده که نتوانستند در برابر خشکسالیها و محرومیتها مقاومت کنند و به شهرهای اطراف مهاجرت کردند.
زندگی در شرایط سخت
بیلی در دست دارد و بهطرف کوه میرود. گویی قصد دارد برای طبخ شامشان هیزم جمعآوری کند. میگوید نفتشان تمامشده و گاز ندارد.
در پاسخ به اولین پرسش میگوید: از مشکلات چه بگویم وقتی این روستا تماماً مشکل است.
وی که «حسین» نام دارد، میافزاید: به دلیل نبود آب کافی و هوای گرم، کشاورزی از بین رفته و از دام مردم هم چیزی نمانده است.
آهنگ صدایش با لرزش همراه میشود و میافزاید: جوانان یکی پس از دیگری به شهر مهاجرت کرده و عدهای پیر با چند بچه ماندهاند.
این مرد روستایی ادامه میدهد: بیش از ۴۰ کیلومتر از مسیر روستا خاکی بوده و چون در مسیر سیل قرار دارد، در باران اخیر کاملاً تخریبشده است.
وی خواستار احداث سیل بند در بالادست روستا میشود و میگوید: جمعآوری آب باران میتواند تأمینکننده آب موردنیاز برای کشاورزی و دامداری باشد.
دنیای کوچک کودکان روستا
عاطفه، یکی از دختربچههای روستا با نگاهی معصومانه به گفتههایمان گوش میدهد. سنش را سوال میکنیم. سرش را پایین میاندازد و با صدایی بسیار آرام میگوید: کلاس سوم هستم.
از وضعیت مدرسه میپرسیم. گویی کمتر احساس غریبگی میکند و با صدایی رساتر میگوید: هر روز با موتور به روستای دیگری میرویم و برمیگردیم.
این دختر روستایی در پاسخ به سوال در مورد آرزوهایش میگوید: بزرگ که شدم در شهر خانهای میخرم و با خانوادهام در آنجا زندگی میکنیم.
تاریکی چاه شور با غروب آفتاب
آنسوتر خانمی بهظاهر ۴۰ ساله توجهم را به خود جلب میکند. از شرایط زندگی در روستا میپرسم. از مشکلاتی چندساله سخن میگوید: برق نداریم و با غروب آفتاب تاریکی بر روستا حاکم میشود، گوسفند که کشتار میکنیم یا باید گوشتش را برای نگهداری در یخچال بهجایی دیگر بفرستیم و یا خرابشده و دور بریزیم.
با حرکات سر و دست صحبتهایش را همراه میکند و میافزاید: گاز نداریم و زندگی خیلی برایمان سخت است.
اشاره به جاده روستا میکند و میگوید: جاده خاکی در سیل شهریور خرابشده و از چند روز گذشته میگوئیم مرمت کنند اما هیچ خبری نشده است.
سخن مسئولان
«مجید بیکی» فرماندار نهبندان در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به مناطق محروم این شهرستان بیان کرد: تاکنون اقدامات خوبی در راستای ساماندهی زندگی محرومان و مناطق عشایرنشین انجامشده است.
وی ادامه داد: یک منبع اعتباری در اختیار شهرستانها قرارگرفته که در راستای تأمین برق، احیای قنوات و … در مناطق فاقد دهیاری و مناطق عشایری هزینه شود.
فرماندار نهبندان بیان کرد: تلاش میکنیم علیرغم جمعیت پایین روستاهای مناطق محروم نهبندان، بتوانیم با استفاده از اعتبارات بخشی از نیازمندیها را رفع کنیم.
«بیکی» ادامه داد: از ابتدای سال جاری بیش از یک میلیارد تومان در راستای ساماندهی این مناطق هزینه شده و یک میلیارد تومان هم بر اساس اولویت روستاها، هزینه میشود.
وی با اشاره به مشکلات جادهای پیش روی روستای چاه شور بیان کرد: جاده مواصلاتی روستاهای این نقطه از نهبندان اکثراً خاکی بوده و سالی سه نوبت تیغزنی انجام میشود.
وی با اشاره به درخواست مردم نسبت به ایجاد سیل بند بیان کرد: با توجه به اینکه منازل مردم در وسط رودخانه قرارگرفته، احداث سیل بند نیازمند کارشناسی و کار مطالعاتی است.
فرماندار نهبندان ادامه داد: ایمنسازی منازل این روستا را در دستور کار قرار میدهیم.
چاه شور و مردمانش را ترک میکنیم. حال آمدهایم که بنویسیم نه اینکه صرفاً یک گزارش از وضعیت روستا حکایت کنیم بلکه بنویسیم تا آن دسته از مسئولانی که شعارشان خدمت به مردم است، برای یکبار عملکردشان را مرور کنند شاید ساکنان این خانهها را به یادآورند.
بنویسیم تا شاید دست خیری از آنسوی شهرها دراز شود و به یاری مردمان این دیار بشتابد…