اگر باغچه و گل‌هایش مدتی بحال خود رها شوند خشکیده خواهند شد. وضعیت زبان فارسی و کسانی که در این حوزه زحمت می‌کشند، همین‌گونه است. بنیاد سعدی باید اهتمام بیشتری در حفظ این گل‌ها داشته باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، تاکنون ۱۲ عنوان از یادداشت‌های غیراداری پرویز قاسمی، رایزن فرهنگی ایران در قرقیزستان منتشر شده است. بی‌شک مخاطبان این یادداشت‌ها تاکنون دغدغه او از ضرورت حمایت از آموزش زبان فارسی در کشورهای آسیای میانه را حس کرده‌اند.

قاسمی در عموم این یادداشت‌ها اشاره کرده که حمایت از مدرسان زبان فارسی و کرسی‌ها و مراکز آموزشی این زبان در دانشگاه‌های کشورهای این منطقه، نه تنها دیپلماسی فرهنگی ایران را تقویت می‌کند، بلکه از نظر سیاسی نیز فواید غیرقابل انکاری را بویژه در دوران تحریم‌های ظالمانه آمریکا، برای کشورمان دربر دارد.

قاسمی در سیزدهمین یادداشت نیز به بهانه معرفی یکی از استادان زبان فارسی قرقیزستان یعنی «نورلان بیگ» بر این ضرورت تاکید کرده است. این یادداشت را در ادامه بخوانید با این توضیح که تصویر استفاده شده برای این یادداشت عکس یادگاری دیدار ایرانشناسان، استادان و مدرسان زبان فارسی قرقیزستان است با پرویز قاسمی در محل رایزنی فرهنگی ایران در بیشکک:

«نورلان بیگ تقریباً برای هر ایرانی در قرقیزستان بخصوص از نوع دیپلماتش نامی آشناست. جوان قرقیز تباری که زبان فارسی تحصیل کرده؛ مدتی در سفارت کشورمان در بیشکک به عنوان کارمند محلی مترجمی کرده و پس از شرکت در دوره‌های دانش افزایی و فرصت ۶ ماهه مطالعاتی در ایران و به پشتوانه علاقه و پشتکارش؛ به جایگاه برجسته استاد زبان فارسی در این جمهوری رسیده است.

مواردی از این دست در جمهوری‌های شوروی سابق زیاد داریم. حتی کسانی هستند که به پست‌ها و جایگاه‌های بالاتری نیز دست یافته‌اند: عباسعلی حسن‌اف سفیر اسبق جمهوری آذربایجان در ایران و جوانشیر آخونداف سفیر خلف ایشان هر دو تحصیلکرده زبان فارسی و کارمند محلی سفارتخانه‌های ما در باکو بوده‌اند. حسن‌اف دیپلمات کارکشته‌ای بود به زبان فارسی کاملاً مسلط؛ و ایرانشناسی بود به تمام نقاط ایران کاملاً آشنا؛ از تهران بزرگ و انقلاب و نازی آباد و تجریش و درکه و دارآبادش گرفته تا استان‌ها و شهرها و شهرستان‌های ایران زمین. این آشنایی تنها به جغرافیا ختم نشده و شخصیت‌های بزرگ فرهنگی؛ سیاسی و دینی این دیار و و آثار و تالیفات‌شان، افکار و دیدگاه‌هایشان و حتی اطلاعاتی کافی و بلکه وسیع در علوم مختلف (پزشکی؛ رژیم غذایی و طب سنتی و گیاهی و روانشناسی و…) را نیز دربر می‌گیرد.

حسن‌اف سال‌ها در کشورمان (به گمانم ۱۰ سال) سفیری کرد؛ سفیری به تمام معنا. مارسل گیبادواللین مترجم نگارنده در نمایندگی فرهنگی کشورمان در قازان نیز نمونه دیگری از این آدم‌ها بود. در زمان مسئولیتم در تاتارستان روسیه؛ برای انتخاب و بکارگیری یک مترجم؛ از چند نفر از دانشجویان زبان فارسی دانشگاه فدرال قازان مصاحبه و امتحان گرفتیم. مارسل را زبل‌تر؛ باهوش‌تر و زبان‌دان‌تر از بقیه یافتیم و در نمایندگی فرهنگی کشورمان در قازان – تاتارستان - او را بکار گرفتیم.کاملاً واضح و مشخص بود که برای زندگی و آینده خود برنامه دارد و همان زمان پیش بینی آینده‌ای درخشان برای او کرده بودم. همینگونه هم شد. یکسال بیشتر با ما کار نکرده بود که جذب وزارت خارجه روسیه شد و کارهای وزارت خارجه‌اش هم خیلی زود روبه‌راه شد و از قازان به کنسولگری روسیه در خجند تاجیکستان رفت. چند سال پیش از یکی از دوستان خبردار شدم مارسل پس از خجند به سرکنسولگری روسیه در اصفهان منتقل شده است. ولی این پایان بلندپروازی‌های او نبود. در سال ۱۳۹۵ و در جریان برگزاری سیزدهمین اجلاس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و روسیه در وزارت ارتباطات و فناوری کشورمان در تهران او را کنار سفیر روسیه دیدم. پس از سال‌ها همدیگر را می‌دیدیم. جویای احوالش شدم. از همه چیز راضی بود. می‌گفت به عنوان نفر دوم در بخش کنسولی سفارت روسیه در تهران مشغول فعالیت است و بزودی به بخش سیاسی سفارت منتقل خواهد شد. (طبق اطلاعات درج شده در سایت سفارت روسیه در ایران؛ او اکنون به عنوان دبیر دوم در بخش سیاسی مشغول به کار شده است).

در همان یکی دو روز اول حضورم در بیشکک مارسلی دیگر را کشف کردم و البته توانایی‌ها و تسلط زبانی این مارسل – چه بصورت کتبی و چه بصورت شفاهی – و نیز کارهای قلمی و گزارش‌ها و تحلیل‌هایش و همچنین انگیزه‌ها و پشتکارش برای یادگیری هرچه بیشتر را می‌توان حتی فراتر از مارسل تاتارستان ذکر کرد. در لابه‌لای برخی یادداشت‌هایم در ماه‌های گذشته نیمچه اشاراتی به این مترجم کارشناس و بلکه ایرانشناس قرقیزستان کرده‌ام. نمی‌دانم شاید در نوشتارها و یادداشت‌های بعدی وقتی را نیز برای نوشتن در خصوص سایر ایرانشناسان و مترجمان و خادمان زبان فارسی قرقیزستان اختصاص دهم. این مارسل جدید - عیسی بایوا- که درباره‌اش صحبت می‌کنم با ترجمه‌هایش خدمات زیادی را برای معرفی فرهنگ و هنر و تاریخ ایران زمین و ایران امروز در حوزه روس زبان ارائه کرده و از این لحاظ شایسته یادکرد و تقدیر است.

نورلان بیگ بالتابایف

از نورلان بیگ مان زیاد دور نشویم که تاکنون چند بار به خاطر این دور شدن او را گم کرده‌ایم. تاکنون در چند نوبت وقتی بحث به ایشان کشیده شده؛ حاشیه بر متن غلبه کرده و سر از ناکجاآباد در آورده‌ایم! اسمش را یکی دو بار پیش از آمدن به محل ماموریت شنیده بودم. اینکه مولف فرهنگ لغت ارزشمند قرقیزی- فارسی است. همین به سرانجام رساندن کار تالیف و انتشار فرهنگ لغت خود گویای جدیت و پشتکار اوست و اینکه چقدر دلسوخته و بلکه عاشق و دوستدار زبان فارسی بوده که چندسال زحمت و سختی این کار را به جان خریده تا این اثرگرانسنگ را به زیورطبع آراسته کند. البته خودش نیز در یکی از صحبت‌هایی که داشتیم مساعی و حمایت صبوری سفیر وقت کشورمان را نیز در تقویت انگیزه و حمایت برای به پایان رساندن و تکمیل این فرهنگ لغت کتمان نمی‌کند. گویا مراحل پایانی تدوین این اثر با ماه‌های پایانی ماموریت سفیر وقت همزمان شده بود و ایشان یعنی جناب سفیر نیز بی‌صبرانه منتظر اتمام کار تالیف فرهنگ لغت و چاپ و انتشار آن در دوره خودشان بودند. به همین خاطر نیز همه امکانات لازم برای تدوین و تکمیل این فرهنگ لغت را برای نورلان بیگ فراهم آورده بود و این نگاه و همیت سفیر هم به نوبه خود ارزشمند است و شایسته قدردانی.

نورلان بیگ گویا ادامه این پروژه مهم را نیز در برنامه کاری‌اش دارد: تهیه فرهنگ لغت فارسی- قرقیزی. و امیدواریم این پروژه را نیز با جدیتی که از او سراغ داریم بزودی به سرانجام برساند و ما نیز در رایزنی فرهنگی حامی و پشتیبان ایشان در این زمینه خواهیم بود.

بالتابایف نام فامیلی‌اش است: دکتر نورلان بیگ بالتابایف. ولی بیشتر او را نورلان می‌شناسند و با همین اسم صدا و خطابش می‌کنند. خوش تیپ و همیشه خوش پوش. سعی می‌کند هیبت استاد دانشگاهی را در چهره‌اش نشان دهد ولی بی‌شباهت به دیپلمات‌ها هم نیست. در روزهای اول که به بیشکک آمده بودم بدلیل حجم کارها و درگیرشدن در یک نمایشگاه - نمایشگاه بین‌المللی راه ابریشم- امکان دیدار حضوری میسور نشد ولی از طریق گروه تلگرامی زبان فارسی دو سه بار چت کرده بودیم و گویا از مطالبی که درگروه به زبان های فارسی و روسی گذاشته می‌شد؛ خوشش آمده بود. روزی بنا به اضطرار و پیش از دیدار و آشنایی رسمی و حضوری (که هم او منتظر و مشتاق این دیدار بود و هم من)؛ از تلفن همراه خودم و از اتاق مترجم رایزنی با ایشان تماس گرفتم. خوش و بش گرمی شد انگار که مدتهاست همدیگر را می‌شناسیم و برای دیدار در اسرع وقت قرار گذاشتیم.

در روز قرار در دانشکده شرقشناسی و روابط بین الملل دانشگاه علوم انسانی بیشکک؛ دم در دانشکده به گرمی استقبال کرد و تازه وارد سالن اصلی دانشکده شده بودیم که تالاس بیک مشرب‌اف خوش مشرب رئیس دانشکده نیز به استقبال آمده بود. گفت‌وگوی خوب و مفیدی در دفتر کار مشرب‌اف که نورلان هم بود؛ داشتیم. از مسائل و مشکلات گفته شد و کمبودها و بایدها و نبایدها. بازدیدی از گروه زبان فارسی و دیداری با دانشجویان زبان فارسی صورت گرفت؛ دید و بازدیدی که طولانی‌تر از تصور و پیش بینی ما بود. قبل از رفتن به دانشگاه و این دیدار مترجم همراه ما ناهارش را در رایزنی صرف کرده بود. گویا او خبر داشت و می‌دانست که گفت‌وگو و بازدید خیلی طولانی خواهد بود لذا پیش بینی همه چیز را کرده بود. پس از این دیدار؛ تعاملات و دیدارهایمان با نورلان بیگ بیشتر شد و بیشتر و بیشتر با ایشان و روحیات و فعالیت‌هایش آشنا شدم.

نکته جالب و قابل تحسین در نورلان دینداری‌اش است و پایبندی‌اش به آداب دینی و به‌خصوص روزه و نماز و البته شرکت در فریضه نمازجمعه. در مراسم افطاری رایزنی فرهنگی برای اساتید و معلمان زبان فارسی که به پاس تقدیر از زحمات و فعالیت‌های آنان در پاسداشت روزمعلم برگزارشده بود؛ این را به عینه دیدم.

وقتی نورلان را می‌بینم یاد رامیل یوزمحمداف تاتار می‌افتم؛ استاد زبان فارسی دانشگاه فدرال قازان. هموکه مترجم مورد اعتماد رئیس جمهور تاتارستان نیز هست و معمولاً در تمام سفرهای ایرانش و یا در دیدارهایش با هیات‌ها و مقامات عالیرتبه ایرانی این مترجم را در کنارش و در ترکیب هیات‌هایش دارد. نورلان بیگ نیز در قرقیزستان تقریباً همین نقش و جایگاه را دارد هرچند به‌نظر من مترجمان زبده و زبردست دیگری همتراز او را در قرقیزستان می‌توان یافت؛ ولی گویا فعلاً شرایط بر وفق مراد نورلان است و ملاک‌ها و معیارهایی که برای این کار لازم است همه فعلاً در این استاد و ایرانشناس مترجم جمع شده است مثل رامیل در تاتارستان! (البته وزارت خارجه قرقیزستان در سال‌های اخیر تلاش‌هایی را برای تربیت و جذب مترجم به زبان فارسی کرده است.)

تا اینجا هرچه گفتیم و نوشتیم تعریف و توصیف بود از گلی در گلستان زبان فارسی قرقیزستان. گل؛ گل است هر جا که باشد. خاصیتش هم همه جا یکیست: گل نیازمند توجه است و رسیدگی. گو اینکه اگر باغچه و گل‌هایش مدتی بحال خود رها شوند خشکیده و پژمرده خواهند شد. وضعیت زبان فارسی و کسانی که در این حوزه زحمت می‌کشند و خون دل می‌خورند نیز همین‌گونه است. ما در سازمان فرهنگ و بویژه بنیاد سعدی باید اهتمام بیشتری برای حمایت از گل‌های زبان فارسی داشته باشیم. فرق نمی‌کند این گل در گلستان و باغچه کدام کشور روئیده باشد: در لهستان و یا در قرقیزستان؟!

مهم این است که اینها هستند و با درک شرایط و اندک حمایت و توقعات چراغ زبان فارسی را در دست گرفته و آن را روشن نگهداشته‌اند. وقتی این مسئله مهم بنا به هر دلیلی و یا شاید ناخواسته مورد غفلت قرار گیرد طبیعتاً بعضی جاها صداهای ناخوشایندی به گوش خواهد رسید. در این صورت است که زبان شکوه باز می‌شود. آنچه در دیدارها و بازدیدها و جلسات و نشست‌ها و آسیب شناسی‌ها نیز مطرح می‌شود بیشتر گله است و ناخرسندی.

در چنین شرایطی انگیزه‌ها نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرند و کلیت مسئله یعنی زبان فارسی دچار افت و آسیب می‌شود. البته باید شرایط را نیز درک کرد؛ بیشتر از گذشته و مطمئن هستم که اساتید زبان فارسی به‌خاطر تسلط‌شان به زبان فارسی و علاقه‌ای که به حفظ و گسترش روابط کشورشان با ایران دارند تحولات این کشور و روابطش با جهان خارج و تحریم‌ها و فشارها و ایستادگی ملت ایران در مقابل تحمیل و زورگویی را رصد و درک می‌کنند و لابد در جریان مشکلات و محدودیت‌ها در حوزه‌های مختلف که زبان فارسی نیز در زمره آنها قرار می‌گیرد؛ هستند. این نورلان قرقیز ما که درموردش قلم فرسایی کرده و به وجودش در باغچه زبان فارسی قرقیزستان افتخار کردیم و به او بالیدیم نیز؛ گاهی دلسوزانه از این بابت ناراحتی و دلخوری نشان می‌دهد و درد دل‌های انتقادی‌اش به قولی تمامی ندارد؛ بخصوص وقتی که امکانات سایر گروه‌های زبانی شرقی و حمایت‌هایی که از دانشجویان و استادان این رشته ها می‌شود با امکانات و منابع آمورشی زبان فارسی و میزان و کیفیت حمایت ها از استادان و دانشجویان این رشته مورد مقایسه قرار می گیرد.

اعتقاد دارم در عین مشکلات موجود بایستی بیشتر از گذشته مراکز و گروه های آموزشی زبان فارسی در خارج از کشور را مورد توجه و حمایت قرار داد و بنظرم این توجه و اهتمام در این شرایط سخت تحریم های ظالمانه حداکثری قابل ملموس است.

قطع یقین دارم که با درک شرایط موجود و در سایه توکل و صبر و تدبیر در امور از این مشکل هم عبور خواهیم کرد انشاالله.

پرویز قاسمی

تیر ۱۳۹۸»