به گزارش خبرنگار مهر، «فصلنامه سیاست متعالیه» توسط انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم و با مدیرمسئولی حجت الاسلام منصور میراحمدی و سردبیری حجت الاسلام نجف لکزایی منتشر میشود که حاوی مقالههایی از اساتید و پژوهشگران علوم سیاسی است.
عناوین مقالات شماره بیست و نهم، تابستان ۹۹ عبارت است از:
منشأ قدرت سیاسی رهبران الهی از منظر قرآن کریم
سید علی عماد ۱
سید ابوالحسن نواب۲
مجید کافی امامی ۳
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تدابیر قدرتهای سیاسی برای حفظ و توسعه خود و تبیین الگوهای اسلام و قرآن کریم در این زمینه بود. در این راستا، تدابیر رهبران الهی در جامعه دینی در قالب قدرت سیاسی و اجتماعی گزارههای قرآنی مربوط به آنها با روش توصیفی - تحلیلی بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که به نظر میرسد کلام وحی و سیره انبیا الهی راهکارهایی از جمله استقامت و پایداری، بهرهگیری از توان علمی، مشورت با صاحبنظران و جامعه و دوری از روشهای غیر اخلاقی و انسانی به جامعه ارائه مینمایند و جامعه و افراد حقیقی و حقوقی تأثیرگذار میتوانند از مستندات و روشهای وحیانی همچون ایجاد جذابیت و گسترش نفوذ مؤثر در قدرت سیاسی بهرهمند شوند. رهبران الهی نیز با توجه به فرمول و نمودار قدرت، از مراتب قدرت بهره لازم را برده و با رفتار سیاسی به عنوان منبع قدرت و تعقل به عنوان ظرفیت قدرت و تدبیر به عنوان تأثیر قدرت مدیریت خود را کامل نموده و در نهایت اقدام به تدبیر و اصلاح جامعه مینمودند. با توجه به ماندگاری قدرت بالای تغییر در محیط پیرامونی، خود را به عنوان بهترین الگو برای بشریت معرفی کردهاند. بنابراین، میتوان از روش رهبران الهی به عنوان الگوی اسلامی و دینی برای مدیریت جامعه خود بهره گرفت.
گزارههای قرآنی مرجع امنیت سیاسی افراد
سیدسجاد آلسیدغفور۱
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی گزارههای قرآنی مرجع امنیت سیاسی افراد بود. روش پژوهش تفسیر موضوعی استخراجی غیرزمانی بوده و نتایج نشان داد، قرآن در گزارههای گوناگونی به اهمیت یکایک انسانها اشاره کرده و بر مصونیت آنان در ایفای حقوق سیاسیشان تاکید مینماید که در آن مردم آزادانه و بدون ترس باورهای خود را بیان کرده و کسی به آنها به دلیل ابراز عقیدهشان تعرض نمیکند و مشارکت آنان توسط حاکمیت یک کشور به منظور تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی تضمین میشود. از نظر آموزههای قرآنی، بدون پذیرش امنیت سیاسی افراد در هیچ جامعهای امید تعالی و ترقی وجود نخواهد داشت و لذا هر نظام سیاسی، به منظور دستیابی به نظامی مطلوب بایستی امنیت سیاسی را برای شهروندانش تأمین کند و از حقوق سیاسی ایشان صیانت نماید. بنابراین، از منظر قرآن کریم، با فهم جایگاه انسان نزد خداوند و نقش او در روی زمین، شناسایی حقوق سیاسی او و نفی هرگونه تهدیدی میتوان به تحقق جامعه مطلوب و آرمانی از منظر قرآن دست یافت.
نحوه مواجهه با مخالفان در قرآن
نجمه کیخا ۱
میترا کثیری ماهوری۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نحوه مواجهه با مخالفان در قرآن بود. پژوهش بر نگاه قرآن به انسان در قالب دو گروه رشد یافته و رشد نایافته استوار است. در این راستا و با روش توصیفی-تحلیلی حقوق مخالفان از این منظر زیباییشناسانه بررسی شده و شیوه برخورد با انواع مخالفان همراه با شرایط و خصلتهای کسی که با مخالف روبرو میشود، در نگاه دو مفسر بزرگ قرآن، علامه طباطبایی و آیت الله طالقانی تبیین گردید. نتایج نشان داد، تشخیص حقوق متعاملین مقدمه تعامل سنجیده و حکیمانه میان آنها است. لذا، تعاملی خردورزانه مبتنی بر احترام و حکمتآمیزی از جاذبههای زیبایی برخوردار بوده، که غلبه خردگریزی و گاه خردستیزی علت العلل نادیده گرفتن آن حقوق میباشد. نگاه زیبایی شناسانه قرآن، از معبر تقویت خردورزی در این عرصه پرتزاحم به کمک انسان مختار میآید تا به کمک آن حقوق انسانی تضمین شود. احیای حق در هر زمان و مکان، در هر جبهه و جناح و در شرایط صلح و جنگ، موانعی طبیعی چون روحیه استکباری و طغیانگر، خشم و کینه در میان متعاملین دارد. در این طریق بشر به حکم عقل، به عنوان نبی درون به مدد مراقبه و شنیدن صدای وجدان به تربیت و تزکیه نفس پرداخته و موانع استکباری و طغیانگر ظهور و پاسداشت حق را رفع مینماید. این تعقل نمود خود را در تزکیه، انشراح صدر و توانایی درک وجوهی از حقی که مهجور مانده، در صداهای ناشنیده از مردم منتقد و مخالف نیز نشان میدهد. نتیجه این سلوک اجازه ظهور و حفاظت از حقوق انسانهایی با افکار متفاوت، متکثر و گسترش فضای سلم و امان و همزیستی مسالمتآمیز همه اقوام در جامعه دینی است.
تاریخ مفهوم علوم انسانی اسلامی در ایران معاصر
محمد صدرا ۱
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعه تاریخ مفهوم علوم انسانی اسلامی در ایران معاصر بود. در این راستا و با روش توصیفی-تحلیلی نشان داده شد که «مفهوم علوم انسانی اسلامی» توسط سید جمال و با معکوس کردن تلاش نوگرایانه سر سید احمدخان در خلال تماس جهان اسلام با غرب به ویژه در شبه قاره هند و در رابطه با مفاهیم «انحطاط» و «اصلاح» شکل گرفت. این کار با تفکیک هوشمندانه سیدجمال بین مفاهیم «علم و تجدد» از سویی و از سوی دیگر، «دین و سنت» انجام شد. این مفهوم با ورود مارکسیسم خودساخته ارانی در مناقشه بین سنت روحانیت و سنت چپ مارکسیستی مورد توجه و مناقشه و تأکید قرار گرفت. با پیش فرض مادر علوم بودن فلسفه از طرف هر دو سنت فکری، فلسفههای موجود از سوی سنت روحانیت به صورت کلی به دو نوع الحادی و الهی تقسیم و لذا مفهوم علوم انسانی اسلامی ایجاد شده در متون سیدجمال بار دیگر و در مواجه با مارکسیسم، جانی دوباره یافت. این مناقشه که در اصل سیاسی بود، پس از انقلاب یکی از مفاهیم سیاسی اصلی در حوزه علمی مورد توجه قرار گرفت و با مفهوم «انقلاب فرهنگی» وارد مرحلهای جدید گردید. این مفهوم در زمینه سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب در عصر جمهوری اسلامی با مفاهیم دیگری چون «تولید علم»، «نظریهپردازی» در حوزه علوم انسانی و «ایجاد و احیای علوم و تمدن اسلامی» و در نهایت مفهوم «توسعه و پیشرفت» و «ورود به عصر جدید با حفظ هویت اسلامی»، گره خورده و محل مناقشه و بحث قرار گرفت که هنوز ادامه دارد.
انسانشناسی در کلام سیاسی معتزله و اشاعره
کمال اکبری ۱
محمدحسین نادم ۲
محمدحسین رجائیفر۳
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله درباره یکی از مبانی انسانشناختی متکلمین به نام «اختیار» بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که استفاده معتزله از قاعده لطف، عدل الهی و تناسب آن با اختیار، جزاء و عقاب بر مبنای سازگاری با اختیار انسان، لزوم عدم استناد افعال قبیح و زشت به خداوند و اقرار به قدرت و توانایی خداوند در خلق افعال آدمی، گویای نفی اطلاق تفویض بر معتزله میباشد. اما از نظر اشاعره، استناد افعال آدمی به خدا و تابعیت آن از اراده حضرتش، امر مسلم کلامی پنداشته شده است. آنها قائل به این هستند که حتی تقسیم اعمال انسانها به خوب و بد، منشأ الهی دارد. از این حیث، حسن و قبح افعال هم وجه شرعی پیدا کرده و از جهت عقلی، قابل توجیه و پذیرش نخواهد بود.
واکاوی پیشانگاره انسانشناختی دولت تراز انقلاب اسلامی در اندیشه سیاسی امام خامنهای
اسداله کردفیروزجائی۱
چکیده
مسأله مورد بررسی پژوهش حاضر این بود که پیش انگاره انسانشناختی دولت تراز انقلاب اسلامی چیست و چگونه بر وجود دولت اسلامی و تراز انقلاب دلالت دارد؟ پژوهش بر این فرض استوار است که ویژگیها و خواستههای مشروع انسان بر استقرار دولت اسلامی دلالت دارد. در این راستا و با روش توصیفی - تحلیلی پیش انگاره انسانشناختی دولت تراز انقلاب اسلامی در اندیشه سیاسی امام خامنهای بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که دولت در گزاره «دولت تراز انقلاب اسلامی» در حال تحول و حرکت آرمانی به سمت اهداف انقلاب اسلامی است، اما هنوز تراز انقلاب اسلامی نیست. عناصر و مؤلفههای انسانشناسی اسلامی از قبیل کرامت و ارزش انسان به لحاظ هستیشناختی، مدنیت و اجتماعی بودن انسان و مانند آن هر یک بر تشکیل دولت اسلامی و تراز انقلاب دلالت دارند. بدین معنا که تنها دولت مبتنی بر دین اسلام ناب میتواند حافظ کرامت حقیقی انسان باشد و تنها دولت اسلامی است که میتواند عادلانه به اداره جامعه بشری بپردازد.
ظرفیتهای حقوق ملت در قانون اساسی و پیشگیری از چالشهای سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی [۱]
سیدمحمدتقی آلسیدغفور۱
میثم محمدی ۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش و تأثیر تأمین حقوق ملت بر جلوگیری از وقوع چالشهای سیاسی- اجتماعی و حل و رفع آن بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و تلاش شد با بهرهگیری از نظریه حق انسان در اسلام از دیدگاه شهید بهشتی و با روش تحلیل تاریخی انتقادی، ضمن بررسی مبانی قرآنی و نبوی حق انسان و نظریات امام خمینی در انقلاب اسلامی و مباحث نمایندگان مجلس بررسی قانون اساسی پیرامون حقوق ملت، ظرفیتهای آن برای پیشگیری از چالشهای پیش رو نشان داده شود. پژوهش بر این فرض استوار است که حقوق ملت با اتکاء به پشتوانههای اسلامی، اندیشهای و تجربی، ظرفیتهای بالایی برای جلوگیری از چالشهای سیاسی- اجتماعی و تضمین سامان سیاسی و تقویت اقتدار ملی دارد که با افزایش شاخصهای اقتدار حکمرانی، امید به آینده و اعتماد متقابل حکومت و شهروندان به پایداری حکمرانی و سامان اجتماعی منجر شده و وقوع چالشها را به حداقل رسانده یا از آن پیشگیری میکند.
بررسی ابعاد امنیت ملی در الگوی نظری عقلانیت اسلامی
مرتضی علویان۱
مهدی محمدیراد۲
چکیده
در سیر بررسی الگوی نظری مطلوب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر چارچوب نظری امنیت متعالیه و امنیت فراخ نگر، در پژوهش حاضر ابعاد گوناگون امنیت ملی از منظر جریان مکتب عقلانیت اسلامی تبیین گردید. در این راستا، پژوهش بر این سوال اساسی استوار بود که آیا جریان فکری عقلانیت اسلامی همانند رئالیستهای کلاسیک، امنیت را تک بعدی میبینند و یا اینکه نگرش چند بعدی به مقوله امنیت دارند؟ و کدام یک از ابعاد امنیت در این نحله فکری به عنوان زیربنا و دارای اصالت مطرح میشود؟ فرضیه پژوهش این بود که رویکرد عقلانیت اسلامی بر امنیت گسترده تاکید دارد و امنیت ارزشی - فکری را زیربنا و دارای اصالت میداند و مهمترین تفاوت آن با مکتب کپنهاک در نگرش معرفتی به مقوله امنیت است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که علیرغم اهمیت تمامی ابعاد امنیتی در جامعه اسلامی، تهدیدات فکری و فرهنگی که مستقیماً با ارزشها و ایمان مردم سروکار دارد، مهمترین بعد امنیت ملی محسوب میشود.
امنیت حقوق مالکیت و نسبت آن با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
فاطمه سرخهدهی۱
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت امنیت حقوق مالکیت در ایران بین سالهای ۱۳۹۶-۱۳۰۴ بود. در این پژوهش از نظریه توازن دوگانه نورث، والیس و وینگاست استفاده شده و متغیرهای حاکمیت قانون، کنترل فساد، بیطرفی دادگاهها، استقلال دستگاه قضائی، چشمانداز سرمایهگذاری و دسترسی به وام و اعتبارات ارزیابی شد. روش مطالعه تحلیلی- توصیفی، با استفاده از موازین نهادگرایی است. یافتهها حاکی از وضعیت نامطلوب متغیرهای یاد شده و ناامنی حقوق مالکیت بخشهای مولد است که موجب رشد بخشهای نامولد، افزایش رانتجویی، رشد نامطلوب ابداع و کارآفرینی و نظام دسترسی محدود شده است. برای تحقق الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت ایجاد امنیت حقوق مالکیت از طریق دسترسی باز و بهبود و توجه به متغیرهای بررسی شده در این پژوهش لازم و ضروری است.
روحانیت و بافت دولت دینی در ایران پس از انقلاب اسلامی
عبدالوهاب فراتی ۱
چکیده
هدف پژوهش حاضر تبیین تصویر روحانیت از «بافت» در «دولت اسلامی» بود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که روحانیت در ابتدا بدون اینکه تصویر روشنی از بافت «دولت» داشته و مفهوم آن را به خوبی تجزیه کرده باشند، صرفاً آن را به عنوان بخشی از آرمان سیاسی خود به کار میبردند و تنها از «ضرورت» بناء آن سخن میگفتند. انگار دولت نزد آنان مفهومی بدیهی بود که لزومی جهت شکافتن هسته آن نمیدیدند و تنها بناء آن را به منظور اقامه شریعت لازم میدانستند. اما به تدریج که «دولت» به مفهومی کانونی برای آنان مبدل شد و از نزدیک با ابعاد جدید دولت آشنا شدند، کوشیدند در قبال بافت قدیم یا جدید دولت، موضع سلبی یا ایجابی اتخاذ کنند و بدین گونه پای «دولت» را به گفتگوهای درون مذهبی خود باز نمایند. در مجموع، روحانیت شیعه تصویر یک دستی از بافت دولت دینی ندارد. اما در میان آنان جریانی ظهور کرد که با درک تغییرات به وجود آمده در بافت دولت توانست راهی به سوی حقوق مردم باز نماید و همه عرصههای زندگی را به حاکم واگذار ننماید. بیتردید تا در حوزهای از زندگی «حقوق» مردم به رسمیت شناخته نشود، دولت مدرن پا نمیگیرد و دموکراسی به مثابه یک نظام فلسفی تحقق پیدا نمیکند.
شاخصههای کارآمدی سیاسی نظام برآمده از اندیشه ولایت فقیه [۲]
احمد رهدار ۱
سیدجلال موسوی شربیانی ۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین شاخصههای کارآمدی سیاسی در نظام ولایت فقیه بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و با توجه به چارچوب مفهومی با معیار قرار دادن تئوری انجام تکلیف که از نظریات موجود پیرامون سنجش کارآمدی دولتها است، مشخص شد که هرچند شاخصههای کارآمدی سیاسی در نظامهای سیاسی مختلف اعم از دینی و غیردینی از طریق عناوین ثابتی مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرد، اما بهرغم اشتراک لفظی، به دلیل اختلاف ماهویشان با منطقی متفاوت از منطق نظامهای سیاسی یکدیگر، مورد ارزیابی قرار میگیرند. این شاخصهها با توجه به اولویتبندیای است که برگرفته از نصوص اسلامی و اندیشه دینی میباشد. ویژگی بارز این شاخصهها آن است که تابع اصول و ارزشهای دینی باشد و نظام ولایت فقیه براساس اهدافی که دارد کارآمدی خود را بنابر میزان تعهد خود تا حد وسع و توانش براساس انجام تکلیف، پیگیری نماید که قلمرو آن، هم شامل امور دنیوی است و هم اخروی. در نتیجه حکومت تکلیف مدار دینی، تدبیر امر معاش و معاد مردم را، توأمان بر عهده دارد. لذا، کارآمدی بر مبنای خدا باوری و حق محوری روح حاکم بر سیاست، در اندیشه حکومت ولایت فقیه است. براساس این اصل و در چارچوب حقمداری و عدالتورزی، تأمین رفاه مادی، کرامت و آزادی انسان، به صورت تکلیفی و از اهداف میانی حکومت اسلامی است و هدایت و سعادتمندی نهایی انسان، در زمره اهداف نهایی حکومت اسلامی قرار دارد. بنابراین، به مقتضای مبانی جهانشناختی و معرفتشناختی اسلام، نه خدامحوری و آخرتگرایی در تضاد با آبادانی دنیا و تحقق مؤلفههای کارآمدی بوده و نه آبادانی دنیا مانع از سعادتمندی اخروی است. در نتیجه تدبیر درست دنیا میتواند در راستای اهداف اخروی بوده و منافاتی با کارآمدی نظام سیاسی نداشته باشد.
بررسی وضعیت مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دهم
حسین احمدی سفیدان ۱
زهرا نصیرزاده ۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران در انتخابات دوره نهم و دهم ریاست جمهوری بود. پژوهش بر این فرضیه استوار است که مشارکت سیاسی در دولتهای نهم و دهم در عین وجود تفاوتهایی نسبت به یکدیگر متأثر از ایدئولوژی و باورهای مذهبی، عملکرد دولتهای پیشین، فعالیتهای تبلیغاتی و مناظراتی و سیاستهای پوپولیستی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از الگوی پیپانوریس به مثابه چارچوب نظری استفاده شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مشارکت سیاسی عامل کاهنده اضطراب اجتماعی و فشارهای روانی محسوب میشود، زیرا شهروندان به صورت مستقیم و غیرمستقیم میتوانند در گزینش دولتمردان و حکومت یا قوانین نقش داشته باشند. در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم تکیه بر ارزشهای مذهبی، فعالیتهای گسترده تبلیغاتی و مناظرات رسانهای و رفتار عامه پسندانه از مؤلفههای تأثیرگذار در افزایش مشارکت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم بود. بنابراین، براساس نظریه نوریس ایدئولوژی و باورهای مذهبی در سطح خرد (منابع و انگیزه)، عملکرد دولت خاتمی در سطح کلان و خرد (ساختار دولت و انگیزه)، فعالیتهای تبلیغاتی و مناظرهای در سطح میانی (قوانین انتخاباتی) و عملکرد پوپولیستی احمدینژاد در سطح خرد (منابع و انگیزه) در وضعیت مشارکت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم و دهم قابل تبیین است.
تحلیل انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اسلامی ایران از منظر ساختار و کارگزار [۳]
احمد اسلامی ۱
غلامرضا خواجهسروی۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر در چرخش رفتار انتخاباتی مردم در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری اسلامی ایران از منظر ساختار و کارگزار بود. در این پژوهش با بهرهگیری از چارچوب نظری ساختار و کارگزار با رویکرد تفسیری و روش کیفی، ضمن شناسایی ساختارها و کارگزاران مؤثر در انتخابات، به نقش هر کدام از آنها پرداخته شد. نتایج نشان داد که رفتار انتخاباتی مردم ایران متأثر از عوامل ساختاری چون بستر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و کارگزارانهای چون ویژگیهای شخصیتی منتخبین، فضای تبلیغاتی انتخابات و رویکرد کاندیداها به کارکرد دولتهای قبلی است. هر یک از عوامل ساختاری یا کارگزارانه به تنهایی در انتخاب کاندیداهای ریاست جمهوری مؤثر نبوده و در صورت فراهم بودن شرایط ساختاری، کارگزار تبلیغاتی (مخصوصاً نوع منفی آن) نقش پررنگی را در موفقیت و شکست کاندیداها بر عهده داشته است. با توجه به جایگاه متزلزل احزاب در ایران، حمایت حزبی و جناحی از کاندیدای خاص نیز پیروزی ایشان را به ارمغان نیاورده است. از سوی دیگر، شکلگیری مشارکت انفعالی از مواردی است که نیازمند سیاستگذاری مسئولان میباشد تا از کژکارکردهای آن آسیبی به جامعه اسلامی وارد نشود و زمینههای حرکت هدفمند را برای مشارکتکنندههای عرصه سیاست فراهم آورد.
نقش خودسازی در تحقق صلح عادلانه با تأکید بر بیانیه گام دوم انقلاب
مهدی جعفریپناه۱
محمدعلی میرعلی ۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه خودسازی و صلح عادلانه با روش تحلیلی - توصیفی بود. یافتهها نشان داد حل اختلافات و منازعات در جوامع بشری و تحقق صلح عادلانه در گرو خودسازی انسان در لایهها و سطوح مختلف فردی، اجتماعی و به ویژه در سطح کارگزاران و دولتمردان تحقق خواهد یافت. خودسازی به عنوان مهمترین گام و مقدم بر جامعهپردازی و تمدنسازی است، خودسازی در دو عرصهی توجه به فطرت پاک انسانی و پا نهادن بر غرائز و تمایلات نفسانی میتواند به عینیت بخشی صلح جهانی کمک نموده و به عنوان یک نیروی کنترل درونی، میتواند دو کارویژه مهم داشته باشد که یکی معطوف به برجستهسازی فضائل انسانی مانند عدالتجویی و اخلاقگرایی است. کارویژه دیگر خودسازی ناظر به کنترل غرایز در راستای جلوگیری از طغیان، سلطهگری و ظلم به دیگران است. بدون تردید این دو کارویژه پس از اصلاح انسان، موجب آرامش و صلح در جامعه میگردد، زیرا خودسازی فردی سبب پاکسازی روح و تسکین دهنده و آرام بخشی خواهد شد، در نتیجه همه کسانی که در جامعه هستند احساس آرامش و صلح عادلانه مینمایند.
فمینیسم لیبرال و حقوق دینی زنان مسلمان: مناسبات سیاست، جنسیت و دین
زهرا داورپناه۱
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعه چالشها و تعارضات نظریه سیاسی فمینیسم، به ویژه گرایش لیبرالی درباره حق دینداری زنان بود و نشان داده شد که چگونه بنیادهای فلسفه سیاسی معاصر غرب مثل آزادی، برابری، عدالت، قدرت و غیره به ایجاد چالشهایی در این زمینه منجر شده است. در این راستا و با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی اجمالی نسبت دین و فمینیسم، به دو مواجهه واقعی این مکتب با مسائل مسلمانان اشاره گردیده و بخشی از دشواریهای مناسبات دین، سیاست و جنسیت در غرب تشریح شد. همچنین با روش تحلیل فلسفی ابعاد و عوامل چالشهای فمینیسم لیبرال در مدیریت این سه گانه (دین، سیاست و جنسیت) بررسی شد. تلاشهای آشتیجویانه فمینیسم لیبرال با دین و نیز ارزیابی آرای مذکور و نقاط قوت و ضعف این آرای سیاسی در نسبت با دین و جنسیت از دیگر مباحث مورد بررسی در این پژوهش بود. نتایج حاکی از آن است که غالب فمینیستهای لیبرال به طور سنتی زندگی زنان دیندار را خالی از آزادی، عاملیت، خودآیینی، عدالت، حقوق اساسی و برابری تلقی میکنند. تنها در سالهای اخیر است که با افزایش فعالیت زنان مسلمان در بازنمایی خود و تجاربشان، این قرائت مورد تردید قرار گرفته است و نظریاتی چون چندفرهنگیگرایی در راستای آشتی لیبرالیسم و گروههای دیندار گام برداشتهاند. به نظر میرسد هر دو گرایش لیبرالی و فمینیستی به سبب گرانباری از میراث فلسفه سیاسی مدرن در حل اساسی این تعارضات ناتوان باشند.
جایگاه شاخص رفاه مادی در توسعه کشورهای اسلامی؛ مطالعه موردی ایران و ترکیه
امیرحسین نعمتی ۱
علینقی لزگی ۲
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رویکرد انسان محور اسلام در توسعه، نقش و جایگاه رفاه مادی در بهبود شاخصهای توسعه اسلامی در میان کشورهای اسلامی با تاکید بر کشورهای ترکیه و ایران بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و یافتهها نشان داد که شاخصهای ارائه شده از سوی اسلام با شاخصهای مرسوم جهانی مورد تأیید تفاوتهای چندانی ندارد و در واقع شاخص توسعه انسانی و شاخص توسعه انسانی اسلامی هر دو با رویکردی انسان محور با تفاوتهای مختص به خود یک نتیجه نزدیک به هم را به همراه دارد. ایران در دهه اخیر به جهت برخی مسائل داخلی و خارجی از جمله اعمال تحریمهای بینالمللی از وضعیت اقتصادی مطلوب و قابل قبول برخوردار نبوده و این فشارها بیثباتی در سیاست و اقتصاد را در مقاطعی فراهم نموده است. این در صورتی است که ترکیه با حزب عدالت و توسعه با گرایشات اسلامگرایانه در دو دهه اخیر با شکوفایی و تحرک در حوزههای مختلف داخلی و خارجی مواجه بوده و این ثبات سیاسی و اقتصادی تبعات کاهش جزئی بوجود آمده در تولید ناخالص داخلی بر شاخص توسعه انسانی را در سالهای اخیر خنثی نموده است. نظامهای سیاسی حاکم بر ترکیه و ایران در سه دهه اخیر همواره گرایشات اسلامگرایانه داشته و به خصوص در ارتباط با دولت ترکیه این گزاره به اثبات میرسد که اسلام و گرایشات اسلامگرایانه هیچ گاه مانع رشد و توسعه نخواهد بود.
سنن الهی و مسائل سیاست جهانی [۴]
منصور میراحمدی
علیرضا نائیج
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین ظرفیت نگرش توحیدی و سنن الهی در سیاست جهانی است. در این راستا با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به آیات قرآن کریم نشان داده شد که سیاست جهانی مبتنی بر جهانبینی توحیدی براساس سنتهای الهی تکوینی و تشریعی قابلیت ترسیم و پاسخگویی به مسائل سیاست جهانی در عرصه انسان، زیست جهان و تعامل این دو را دارا میباشد. نگاه غایتمدارانه و تکوینی به نظام هستی و همه اجزای آنکه به سوی کمال خود در حرکت هستند، منافاتی با سنن تشریعی الهی نداشته و انسان با توجه به اختیار و آزادی نقش بسزایی در سرنوشت خود و تغییرات زیست جهان دارد. برای پاسخگویی به مسائل سیاست جهانی از منظر سنن الهی لازم است بنیادها و ارزشهایی عام برای همه انسانها، جوامع و ملتها در طول تاریخ از گذشته تا آینده از سنن الهی استخراج و تألیف گردد. بنابراین، سیاست جهانی مبتنی بر جهانبینی توحیدی براساس سنتهای الهی قابل ترسیم میباشد.
[۱]. پژوهش حاضر برگرفته از رساله دکتری با عنوان: «ظرفیتهای حقوق ملت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جهت حل چالشهای سیاسی اجتماعی»، ارائه شده در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم است.
[۲]. این مقاله بر گرفته از رساله دکترای رشته علوم سیاسی با عنوان «شاخصههای کارآمدی سیاسی نظام ولایت فقیه با تاکید ر جمهوری اسلامی ایران» میباشد که در تاریخ ۳۰/۰۴/۱۳۹۹ توسط دانشجو سیدجلال موسوی شربیانی ارائه گردید.
[۳]. این مقاله برگرفته از رساله دکتری با عنوان «تحلیل رفتار انتخاباتی مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری (دورههای هفتم، نهم و یازدهم)، توسط دانشجو احمد اسلامی، به راهنمایی دکتر غلامرضا خواجه سروی در دانشگاه علامه طباطبایی میباشد.
[۴]. پژوهش حاضر برگرفته از پایاننامه دکتری با عنوان: «ظرفیتهای فقه و سیاست جهانی»، توسط دانشجو: علیرضا نائیج، استاد راهنما: دکتر منصور میراحمدی، رشته روابط بینالملل، گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ۱۳۹۹، است.