به گزارش خبرنگار مهر، ترجمه کتاب التشکیک علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی با تحقیق و تصحیح سید رضا هدایتی و ترجمه عباس مهرگان توسط انتشارات تفکر طلایی منتشر شد.
در مقدمه این کتاب آمده است: تشکیک، به فتحِ اول، در لغت، بر حسب آنچه دهخدا در لغتنامه اش در باب این واژه آورده، عبارت است از «به شکّ افکندن». این اصطلاح، از جمله مسائل مشترک میان دانشهایی چون علم کلام، منطق، فلسفه، و عرفان نظری است. به عبارت دیگر میتوان گفت مسئله تشکیک، آن گونه که شهید مرتضی مطهری (ره) در حاشیه کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم گفته است، از سویی در دیدگاههای عرفانی ریشه داشته و از سوی دیگر مولود تعاطی افکار متکلمان با فیلسوفان اسلامی است. آنچه روشن است آنکه این مبحث، اکنون، بیش از هر جای دیگر، به حوزه دانش فلسفی اختصاص یافته و در تأملات فیلسوفانه، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است.
در منطق و فلسفه، مفهوم «کلّی» را، پس از تعریف آن به مفهومی که قابلیت صدق بر بیش از یک فرد را دارد، به دو نوع تقسیم میکنند: کلّیِ متواطی و کلّیِ مشکّک. کلّی متواطی آن کلّی است که افرادش، از لحاظ صدق مفهوم کلّی بر آنها، تفاوتی با یک دیگر ندارند مانند صدق مفهوم کلّیِ حیوان بر حیوانات گوناگون یا صدق مفهوم کلّیِ انسان بر انسانهای متعدد. اما در کلّیِ مشکّک، صدق مفهوم کلّی بر افراد، به یکسان نبوده و این صدق دارای تفاوتهایی مانند شدت و ضعف، تقدم و تاخر، زیادت و نقصان، اولویت یا عدم اولویت، و … میباشد.
یکی از دلایل اهمیت بحث تشکیک در فلسفه از آن جهت است که تشکیک با موضوع اصلی فلسفه ارتباطی وثیق و تنگاتنگ دارد. موضوع اصلی فلسفه، وجود و احوالات عارضِ بر وجود است. یکی از این احوالات، کثرت و یا وحدت وجود میباشد. در اینکه آیا تشکیک در اصلِ وجود و هستی راه دارد یا نه میان فلاسفه و یا مکاتب مختلف فلسفی، اختلاف وجود دارد. یکی از اولین فلاسفهای که به بحث و تحقیق در مورد مقوله تشکیک پرداخته، شیخ الرئیس ابو علی سینا در کتاب شفا است.
او در فصل سوم از مقاله پنجمِ الهّیاتِ شفا در مورد تشکیک در وجود بحث کرده و آن را نفی نموده است: «وجود، شدت و ضعف ندارد و کمتر و ناقص نمیشود و تنها تفاوت در سه حکم میپذیرد که عبارتند از: تقدم و تأخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان. اما در تقدم و تأخر همان طور که دانستی ابتدا وجود، به علّت نسبت داده میشود و ثانیاً به معلول».
پس از او بسیاری دیگر از فلاسفه مسلمان به تحقیق در جوانب گوناگون این مقوله پرداخته و هر یک، با موشکافیهای فلسفی خاص خود، اجزایی از این مقوله را مورد بررسی قرار داده و بر غنای این مبحث افزوده اند. به عنوان مثال شیخ اشراق، شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی، مبتنی بر قول به اصالت ماهیّت، بحث تشکیک در ماهیّت را مطرح نموده و از آن دفاع کرده است.
در حکمت متعالیّه نیز تشکیک به طور مبسوط مورد بحث قرار گرفته است. ملاصدرا، به پیروی از ایده وحدت وجودیِ خویش، به این عقیده رسیده است که وجود، یک حقیقتِ واحده بیش نیست و تشکیک و تعّدد در وجود راه ندارد. او تکثر در عالم را ناشی از کثرت در ظهورات گوناگون وجود میدانست. او خود به این مطلب این گونه اشاره میکند: «اگر در مراحل مختلف اسفار از کثرت تشکیکی وجود سخن به میان میآوریم به حسب رعایت حال متعلمان است و گر نه آنچه درصدد آن هستیم اثبات وحدت وجود و موجود ذاتاً و حقیقتاً است که مذهب اولیا و عرفا است و برهان قطعی اقامه خواهیم نمود که وجودات اگر چه کثیر و متمایز هستند ولی همگی از مراتب تعینات حق تعالی و ظهورات نور و شئونات ذات حضرتش میباشند نه آنکه اموری مستقل و ذواتی منفصل باشند.»
از دیگر کسانی که قائل به عدم تشکیک در وجود است، علامه دوانی معروف به محقق است که نظراتش محور مباحث رساله تشکیک است و پس از این در مورد او بیشتر سخن گفته خواهد شد.
فلاسفه اسلامی در مباحث خود سه نوع تشکیک را از یک دیگر بازشناسی کرده اند. این سه نوع عبارتند از: تشکیک عامیّ، تشکیک خاصّی، و تشکیک خاصّ الخاصّی.
تشکیک عامّی تشکیکی است که در آن ما به الاختلاف، غیر از ما به الاتحّاد بوده و تشکیک در اموری خارج از ذاتِ کلّی به وقوع میپیوندد، مانند تشکیک در عوارض. برای مثال میتوان از دما و شعلههای گوناگون نام برد که در تمام شعلهها، دما وجود دارد اما میزان دما و حرارت آن شعلهها با یک دیگر متفاوت است.
تشکیک خاصّی تشکیکی است که در آن ما به الاختلاف عین ما به الاتحّاد است. مثلاً در مثال دیروز و امروز، ما به الاختلاف، عین ما به الاتحّاد است یعنی سبب اختلاف این دو و نیز سبب اشتراک آنها در مفهوم زمان است. در این نوع تشکیک، اختلاف در مراتبِ ذات است و نه در امور خارج از ذات. در این نوع از تشکیک میتوان از اختلاف ذوات در اموری مانند تقّدم، قوّتِ وجود، کمال و اموری از این قبیل سخن گفت. در اینجا اتحّاد و اختلافِ وجودات با یک دیگر در خودِ وجود و مراتب آن است. البته، همان طور که اشاره شد، این به معنای آن نیست که همه فلاسفه تشکیک در وجود را پذیرفته اند.
به عنوان مثال علامه طباطبایی (ره) در تبیین تشکیک خاصّی میگوید: "اصیل در خارج یک حقیقت مشکک [است] که ذات مراتب مختلفه میباشد، که به واسطة قو ت و ضعف، و أولیت و ثانویت، و تقدم و تأخر، اختلاف دارند؛ اختلافی که بر گردد بما به الاتفاق؛ چه مفروض این است که غیر از این حقیقت، حقیقت دیگری نداریم؛ و هر چه جز او فرض شود، یا عین او است یا غیر او؛ و غیر باطل است بالفرض، پس عین او خواهد بود. و چون اختلاف به نحو تقدم و تأخر و شدت و ضعف فرض شده، لهذا مرتبة عالیه باید مشتمل شود به مرتبة دانیه و زیاده؛ لکن زیادة غیر خارجة من الذات، زیرا مرتبة دانیه، فاقد کمالی است که با مرتبة عالیه است علی النحو المذکور. پس مرتبة دانیه انتزاع میشود از او معنای وجود، و حقیقت مشترکه؛ و أیضا عدم مرتبة عالیه از حد ذاتش. و این است مراد از اینکه مرتبة دانیه، وجودی است مخلوط با عدم و إلا عدم که نقیض وجود است، راهی به حریم نقیض خود ندارد".
نوع سوم یا تشکیک خاصّ الخاصّی تشکیکی است که در آن، اختلاف در حقیقتِ وجود، به معنای حقیقت در برابر ظلّ و عکس، و به عبارت دیگر اختلاف در مراتبِ تجّلی و ظهور وجود است.
بعضی دیگر از فلاسفه، اقسام دیگری را نیز بر تقسیم بندیهای تشکیک اضافه نموده و مثلاً از تشکیک اخصّ الخواصّی، تشکیک صفاء خلاصه خاصّ الخاصّی، تشکیک صفاء خلاصه اخصّ الخواصّی، و … نیز نام برده اند.
التشکیک علامه بهابادی یزدی
همان طور که اشاره شد اهمیت مبحث تشکیک به حدی است که بسیاری از فلاسفه و حکمای اسلامی در کتب و رسالات خود به بررسی آن پرداخته اند. در این میان لازم است به رساله التشکیک متعلق به عالم جلیل القدر، علامه ملأ نجم الدین عبدالله بن شهاب الدین حسین بهابادی یزدی اشاره کرد. او که در اوایل قرن دهم هجری قمری در منطقه بهاباد شهر یزد متولد شد، در بسیاری از علوم معقول و منقول زمان خود تبحری ویژه داشت و در حوزههای گوناگون علمی به نگارش آثاری سودمند دست یازید که تعدادی از این آثار، شروح و حواشی ایشان بر کتب سایر علما و دانشمندان بوده است. از جمله این شروح و تعلیقات، تعلیقهای است که علامه بهابادی بر شرحی که علامه جلالالدین محمد دوانی مشهور به محقق، بر حواشی علاء الدین علی بن محمد سمرقندی معروف به ملأ علی قوشچی، معروف به شرح تجرید قوشچی، بر تجریدِ الاعتقاد خواجه نصیر الدین طوسی نگاشته است.
علامه بهابادی در این شرح خود، چنان که شیوه معمول او در سایر تالیفاتش بوده است، با دقت فراوان به بررسی جوانب مختلف هر مسئله میپردازد. او با ذکر فرازهایی از متن علامه دوانی، که از دید علامه بهابادی نیازمند شرح و تفسیر و تدقیق بوده است، به تعمیق آن مطلب میپردازد و ضمن توضیح منظور و مراد علامه دوانی، ایرادات مقدّر یا ایرادات بیان شده در آن مورد را ذکر کرده و در مواردی به آنها پاسخ داده و یا در صورت وارد دانستن اشکال، بر وارد بودنِ آن صحّه گذارده و در نهایت به بیان نظرات خود میپردازد.
علاوه بر ایراداتِ معترضین، ملأ عبدالله برای تعمیق مطالب، به نقل اقوال سایر فلاسفه مانند شیخ الرئیس ابو علی سینا، سید صدر الدین دشتکی، و فرزند او امیر غیاث الدین منصور دشتکی و نیز دیگران عنایت و تاکید خاص دارد.
در این رساله، گر چه از انواع تشکیک مانند تشکیک عامّی و تشکیک خاصّی به تفصیل فراوان سخن رانده شده است، اما این انواع گونه گونِ تشکیک، با این اسامی از یک دیگر بازشناسی نشده اند و در واقع هیچ اسمی برای آنها وضع یا استعمال نشده است. این مطلب میتواند نشان گر آن باشد نام گذاری انواع گوناگون تشکیک، در ادوار علمی پس از ملأ عبدالله صورت گرفته است.
نکته مهم و قابل ذکر در مورد این رساله آن است که از آنجا که علامه بهابادی تنها در صدد تشریح نقاط صعب و یا با اهمیت شرح علامه دوانی بوده، تنها به نقل و سپس شرح همین فرازها اکتفا نموده است. این بدان معنا است که خواننده در هنگام مطالعه این اثر، گاه با شکافها و گسلهای محتوایی میان مطالب مواجه میشود که این خود به ابهام و عدم انسجام مطالب در برخی موارد منجر شده، به ویژه آنکه متن عربی این اثر به طور مستقل و جدای از شرح علامه دوانی به انتشار رسیده است. بنا بر این تذکر این نکته نیز ضرورت مییابد که چون در ترجمه رساله تشکیک از عربی به فارسی، بنا بر ترجمه صرف و لفظی بوده و نه ترجمه توضیحی و یا تفسیریِ این اثر؛ بنا بر این عدم انسجام و گاه ابهامات متن اصلی، ناگزیر به ترجمه فارسی نیز سرایت نموده است.
مترجم کوشیده است برای به حداقل رساندن این مشکل، تا حدی که از حیطه ترجمه تحت اللفظی خارج نگردد، نکاتی را بر آن بیفزاید. در سر تا سر متن، این دست عبارات توضیحی که متعلق به مترجم هستند در قلاب [] قرار گرفته اند. بدیهی است برای رفع این مشکل به صورتی اساسی، ترجمه توضیحی یا تفسیری رساله تشکیک، و یا انتشار شرح علامه دوانی بر شرح تجرید قوشچی به همراه شرح ملأ عبدالله به طور یک جا ضروری میباشد. هم چنین به نظر میرسد که در فرایند تصحیح متن دست نویسِ رساله التشکیک و بعد در مرحله تایپ متن آن، ایرادات نوشتاری و نیز ویراستاری متعددی رخ داده است که این مسائل نیز خود، لاجرم، بر ترجمه فارسی اثر، بی تأثیر نمیتوانند باشند.
در انتها لازم است از زحمات و توجهات بی دریغ دبیر علمی کنگره بین المللی آخوند ملاعبدالله بهابادی یزدی، حسن عبدی پور، تشکر و قدر دانی به عمل آید. بدیهی است بدون تلاشهای بی وقفه و پیگیریهای مستمر ایشان، حرکت بالنده احیا و معرفی آثار و شخصیت علامه ملأ عبدالله بهابادی به این حد از شکوفایی نمیرسید و به ویژه این رساله ارزنده به زیور انتشار آراسته نمیگردید. علاوه بر این لازم است از سید رضا هدایتی که با تلاشهای فراوان، به جمع آوری و تطبیق نسخههای مختلف رساله تشکیک و سر انجام به ویراستاری نسخه نهایی آن اقدام نمودند، تشکر به عمل آید.
امید است که ترجمه این رساله فلسفی عمیق، گامی هر چند کوچک در مسیر معرفی تراث علمی علمای حوزههای علمیه شیعه به جامعه فرهنگی فارسی زبانان بوده و مورد استفاده آنان قرار گیرد.
کتاب ترجمه التشکیک ملأ عبدالله بهابادی یزدی در ۱۰۰۰ نسخه انتشار یافته و کلیه حقوق مادی و معنوی اثر متعلق به دبیرخانه کنگره بین المللی علامه ملأ عبدالله بهابادی میباشد.