حسین امیرجهانی نویسنده سریال تلویزیونی «نجلا» که در دهه پایانی صفر روی آنتن شبکه سه رفت و پخش آن یکشنبه شب همین هفته به پایان رسید در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نگارش فصل دوم این سریال، گفت: تصمیم درباره ادامه نگارش سریال در اختیار سازمان صداوسیما و مدیران است. همان زمانی که سریال را مینوشتیم میدانستیم که در متن و اجرا اتفاقات خوبی رخ خواهد داد و با استانداردهایی که در ذهن مخاطب وجود دارد هماهنگ است.
همان ابتدا ایدههایی برای فصل دوم «نجلا» مطرح شد
وی ادامه داد: مخاطب به دنبال قصه سادهای است که آن را بفهمد و همان زمان حدس میزدم مخاطب بپسندد و با آن ارتباط بگیرد. صحبتهایی هم با مدیران انجام شد و ایدههایی برای فصل جدید هم مطرح شد؛ ایده و موقعیتهای داستانیای که خیلی به لحاظ زمانی فاصلهای هم با این فصل ندارد.
امیرجهانی درباره ظرفیت ساخت فصل دوم سریال اظهار کرد: برای جذب مخاطب، ساخت فصل دوم از یک سریال منطقیتر است تا اینکه بخواهید پروژهای دیگر را از صفر شروع کنید.
این نویسنده درباره اینکه چقدر برای نگارش متن زمان صرف کرده است، گفت: اواسط ماه رمضان و اردیبهشت ماه بود که ایده نگارش این سریال مطرح شد و از آن زمان تا خود تولید سریال وقت صرف شد.
وی درباره اینکه زمان بیشتر چقدر میتوانست به بازنویسی و کیفیت متن سریال کمک کند، بیان کرد: قطعاً من هر چقدر جلوتر میرفتم ایدههای جذابی به ذهنم میرسد که نیاز به برگشت به عقب و کاشت موقعیتهای داستانی بود ولی این امکان را نداشتیم. البته بازنویسیهایی هم داشتیم ما یک سیناپس اولیه نوشتیم بعد دیالوگها نوشته شد و درنهایت روتوش میشد.
این نویسنده با اشاره به متنهایی که پیش از این نوشته است، اظهار کرد: من در «بر سر دوراهی» گاهی سر صحنه سکانسهایی را مینوشتم اما اینجا اینگونه نبود. این قصه کشش زیادی هم داشت و ظرفیت ادامه دادنش وجود دارد اما ما آن را بی دلیل کش ندادیم. مردم هم در بازخوردهایی که میدادند، معتقد بودند سریال بی جهت و به اصطلاح آب بسته نشده و کار از ریتم قابل قبول و تندی برخوردار است.
به دلیل فشردگی زمان، قسمتهایی را کنار گذاشتیم
وی درباره فضای اربعین که پیش از این درباره سریال اطلاع رسانی شده بود و کمتر در قصه از آن بهره گرفته شد، عنوان کرد: به دلیل فشردگی زمان، قسمتهایی را کنار گذاشتیم، چهار قسمت از قصه ما در مسیر کربلا میگذشت که به دلیل همین نبود زمان و همچنین نبود مجوز فیلمبرداری در کربلا آن قسمتها را کنار گذاشتیم. نیمه دوم کار ما جادهای بود و موقعیتهایی تصویر میشد که کاراکترها در موکبهای مختلف با قصهها و موقعیتهای متفاوتی مواجه بودند یا زمانی که مردم پنهانی به کربلا میرفتند.
در زمان پخش تا دقیقه نود نمیدانستیم مجوز حضور در کربلا را پیدا میکنیم یا خیر. قسمت پایانی سریال قصه دیگری داشت و پایان بندی را با توجه به محدودیتی که داشتیم در دقیقه پایانی بازنویسی کردیم نویسنده «نجلا» درباره تصویربرداری در کربلا نیز گفت: ما برای این قصه کربلای سال ۵۸ را لازم داشتیم که حرم امام حسین (ع) نسبت به آن زمان خیلی تغییر کرده است. از طرف دیگر در زمان پخش تا دقیقه نود نمیدانستیم مجوز حضور در کربلا را پیدا میکنیم یا خیر. قسمت پایانی سریال قصه دیگری داشت و پایان بندی را با توجه به محدودیتی که داشتیم در دقیقه پایانی بازنویسی کردیم.
وی با اشاره به چالشهای تولید سریال اظهار کرد: در شرایط حاد کرونا بازیگران این سریال از خودگذشتگی کردند، حضورشان فداکارانه بود و در سکانسهای شلوغی مثل بازار حضور پیدا کردند و خدا را شکر امام حسین (ع) هم عنایت کرد و اتفاق حادی نیفتاد.
این نویسنده که پیش از این نویسندگی سریالهایی چون «تنهایی لیلا» و «پدر» را داشته است در واکنش به سکانسهای جنجالی این سریالها درباره اینکه چگونه در سریال «نجلا» سراغ آن صحنههای حاشیهای نرفته است، گفت: در سکانس سریال «تنهایی لیلا» که مرد دستانش را به خاطر گناه نکردن میسوزاند، میدانستیم این اتفاق حاشیه ایجاد میکند اما در این سریال نخواستیم از این حواشی برای دیده شدن استفاده کنیم چون «نجلا» تم مذهبی داشت و کار امام حسینی (ع) بود.
وی اضافه کرد: من نخواستم سریال «نجلا» به هر روشی دیده شود وگرنه خیلی موقعیت داشتیم که سکانسهایی بنویسم که در فضای مجازی وایرال شود. نمیخواستیم سریال دچار حاشیه شود. حتی نخواستیم از ماجرای نماینده آبادان استفاده کنیم و با حاشیه دیده شویم چون انتقادات نماینده آبادان این امکان را میداد که ما هم دامن بزنیم و مثل پاس گل بود. من هم بلدم این کار را انجام دهم و از حواشی به نفع خود استفاده کنم.
وی که در نویسندگی سریال «پدر» نیز با حامد عنقا همکاری داشته است درباره صحنه جنجالی پریدن شخصیت پسر از پنجره نیز گفت: همانطور که گفتم نمیخواستم در نجلا از این حواشی استفاده کنم هرچند برخی تک سکانسها به جذب مخاطب کمک میکند. در همان سریال «پدر» بعد از این سکانس که در قسمت سوم اتفاق افتاد مخاطبان سریال چندین برابر شدند.
حاشیه باید در حد قلاب باشد
این نویسنده درباره جذابیتهای خود قصه بدون استفاده از صحنههای حاشیه دار گفت: اگر این صحنهها همچون قلاب برای گیر انداختن مخاطب باشد خوب است. من میدانم کار خوب ساختن برای تلویزیون سخت است و برای آن باید تلاش کرد البته که خود تلویزیون هم برای سریالهایش تبلیغ و آنونس پخش میکند ولی ظرفیتهای فضای مجازی را هم نباید دست کم گرفت.
وقتی مخاطب امروزی در مورد یک اثری صحبت و بحث میکند ولو که نقد تندی داشته باشد نشان میدهد کار دیده شده است وی در پاسخ به این سوال که فضای مجازی قدرت بیشتری از تلویزیون دارد؟ گفت: نمیخواهم بگویم کدام قویتر است. تلویزیون تا دورافتادهترین روستاها مخاطب دارد و از طرفی ما رسانهای داریم که در جیب ماست و دسترسی ما به فضای مجازی بیشتر است. من نوعی که دانشجو، کارمند و شاغل هستم فقط چند ساعت از روزم را میتوانم برنامهریزی کنم که تلویزیون ببینم اما هرکسی یک گوشی موبایل دارد که کل اتفاقات جهان را در آن دنبال میکند. باید از این فضا به عنوان یک ابزار و قلاب استفاده کرد اما این را هم در نظر گرفت که مخاطبی که این شکلی به سراغ یک اثر تلویزیونی میآید اگر خوراک و محتوای درستی نداشته باشد مخاطب دایمی قرار نمیگیرد و به همان راحتی هم از دست میرود. بنابراین اگر قصه نداشته باشید مخاطب رها میشود و درنهایت قصه است که مخاطب را نگه میدارد.
وی درباره اینکه چقدر ممکن است کیفیت خود اثر منجر به پیگیریاش از طرف مخاطب شود، گفت: قطعاً معتقدم کار خوب صدایش درمیآید. امروز نگارش و ساخت کار بیشتر تعاملی است. رابطه نویسنده و گروه تولید با مخاطب نزدیکتر و دوسویه شده است. دیالوگ یا سکانس خوبی که وایرال شود خودش تبلیغ کار است و قطعاً اگر مخاطب من کارم را تبلیغ کند بیشتر ارزش دارد.
این نویسنده درباره اینکه بسیاری از صحنهها به عنوان تمسخر وایرال میشود، گفت: وقتی مخاطب امروزی در مورد یک اثری صحبت و بحث میکند ولو که نقد تندی داشته باشد نشان میدهد کار دیده شده و برایش اهمیت داشته است که دربارهاش بحث میکند. ما بسیاری اوقات با مخاطبی مواجه هستیم که در فضای مجازی واکنش جدی و تندی به اثر دارد ولی همان فرد فردا شب و قسمتهای بعد سریال را میبیند و دوباره اظهار نظر میکند. در صورتیکه گزینههای مختلفی برای انتخاب دارد و اصلاً مجبور نیست اگر کار برایش بی اهمیت باشد آنرا دنبال کند. مخاطب امروز ۱۰ دقیقه اول از یک اثر را ببیند و جذبش نشود آن را رها میکند.
عشق سال ۵۸ بیآلایش بود
وی درباره اینکه چرا واقعیتهای داستانی با زمان و مخاطب امروز تطابقی ندارد؟ درباره صحنهای که عبد به شکل تصنعی عاشق نجلا میشود، گفت: ما در همین سریال درباره عشق در سال ۵۸ حرف میزنیم آن زمان عشقها همین گونه بود ساده و بیآلایش. اتفاقاً عشق در لحظه اول پیچیده نیست ولی بعدتر پیچیدگی پیدا میکند اما بله اگر زمان بیشتری داشتیم میتوانستیم موقعیتهای چالشیتر طراحی کنیم.
امیرجهانی با اشاره به در نظر گرفتن اندیشه مخاطب امروز بیان کرد: مخاطب امروز مخاطب ۱۰ سال پیش نیست. اگر تا چند سال پیش جوانان فیلم و سریالهای روز دنیا را میدیدند الان به صورت خانوادگی سریالهای خارجی میبینند. نمیخواهم توجیه کنم اما بخشی از واقعیت است که گاهی نویسنده و کارگردانان به روز نیستند یا قدرت اینکه آن را ایرانیزه کنند، ندارند.
وی در پایان درباره قصه «نجلا» و تلاشی که برای دوری از کلیشههای سریالهای مذهبی و مناسبتی صورت گرفته است، گفت: کلیشه بد نیست اما کلیشهها را باید آشنازدایی کرد. مثل پایان بندی سریال که تقریباً بیشتر مخاطبین حس میکردند عبد کشته شده و وصل اتفاق نخواهد افتاد لیکن میبینیم که با وجود جذابیت در کلیشهها آشنازدایی شده و پایان دیگری رخ میدهد. به همین جهت است که اگر شفا هم در قصه مطرح میشود خیلی ملایم است و روی آن تاکید نمیکنیم. در موارد دیگر هم به همین شکل است و درنهایت سعی کردیم موقعیتهای مختلفی را داشته باشیم و نهایتاً امیدواریم مخاطب این اثر را پذیرفته باشد و با آن همراه بوده باشد.