سربازی اما مشت نمونه‌ خروار از حکایت‌هایی است که بسته به رویدادهای تلخ اجتماعی، گُر می‌گیرند و شعله می‌کشند، اما در کمتر از یک هفته، میل به خاکستر شدن می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، فرهیختگان نوشت: هفته گذشته، خبر افزایش سه‌ماهه‌ خدمت سربازی سر و صدای زیادی کرد. سه ماهی که درنظر تصمیم‌گیران به‌نظر زیاد نمی‌آمد، بهانه‌ای شد برای فوران انتقادات علیه فرم فعلی سربازی. سربازی اما مشت نمونه‌ خروار از حکایت‌هایی است که بسته به رویدادهای تلخ اجتماعی، گُر می‌گیرند و شعله می‌کشند، اما در کمتر از یک هفته، میل به خاکستر شدن می‌کنند. این روزها روایت مسائل دردناک جامعه، شاید مُد شده باشد، اما هر مُد جدید، اگر در میدان عمل نتیجه‌ای مثبت خلق نکند، «دِمُده» می‌شود.

بحث اصلی اما بر سر دمدگی فعالیت مدنی در قالب شبکه‌های اجتماعی نیست. بحث بر سر این است که چگونه این زنجیره‌های روایتی می‌توانند در سطح قدرت به طرح سیاست مثمر ثمری تبدیل شوند، چراکه یکی از نشانه‌های مهم مدنی شدن جامعه، به سرانجام رساندن مطالبات عمومی‌اش در سطح قدرت است. در اینجا اما مهم‌ترین وجه کنش جامعه در مواجهه با مطالبات عمومی، راه انداختن «تئاتر سوگواری» است. وضعیتی که در آن هرچه روایتت تلخ‌تر و وحشتناک‌تر باشد، بینندگان بیشتری پای صحنه‌گردانی‌ات می‌نشینند.

از طرفی تئاتر سوگواری، به‌شدت قدرت‌ستیز است و ستایشگر لحظه بحرانی. به‌عبارت دیگر صحنه‌گردانان این تئاتر، راه مهم‌ترین پیش‌شرط‌های بهبود وضعیت حکمرانی، یعنی «تأثیر بر قدرت» و «آینده‌نگری» را نادیده می‌گیرند.

از سوی دیگر منصفانه نیست که در همین ابتدای کار از مردم انتظار داشته باشیم، به بهترین شکل ممکن اقدام به کنشگری اجتماعی کنند و خب سوالی که پیش می‌آید این است که چطور می‌شود سطح کنشگری اجتماعی را از وضعیت «تئاتر سوگواری» جدا کرد و مکانیسمی را برای پیشبرد مطالبات عمومی در راستای تغییر سیاست‌های غلط طراحی کرد؟

طراحی چنین مکانیسمی سه وجه دارد: مردمی، نخبگانی و حکومتی. در ساده‌ترین حالت ممکن، این سه وجه باید به‌صورت متقابل و درهم‌تنیده با یکدیگر ارتباط داشته باشند، به این نحو که نخبگان، مطالبات عمومی مردم را بررسی کرده و آن را در قالب راهکارهایی قابل اجرا به‌دست مسئولان حکومتی برسانند. مسئولان مربوطه سیاست‌ها را اجرا کنند و سیاست‌ها اجرا شده مجدداً توسط نخبگان و با نگاهی به نظرات مردم، ارزیابی شده و پس از اصلاحات مجدداً وارد فاز نهایی شود. تکرار مداوم این روند در بلندمدت منجر به حل بخش قابل توجهی از مشکلات مردم خواهد شد. البته که این مسیر دشواری‌های زیادی دارد، اما اصل در اینجا نمای کلی از مسیری است که باید انجام شود.

با این اوصاف نقش نخبگان به‌عنوان رابط میان مردم و مسئولان نقش بسیار حیاتی و مهمی است. حال مساله این است که نخبگان چگونه می‌توانند رابطه بسیار پرشکاف فعلی بین برخی مسئولان و مردم را تبدیل به رابطه‌ای عقلانی کنند.

یکی از مهم‌ترین وظایف نخبگان جامعه در هر سطحی پیگیری مطالبات عمومی است. درحال حاضر و ناظر به وضعیت فعلی کشور، بهترین کانالی که نخبگان اجتماعی از دل آن می‌توانند مطالبات عمومی را بررسی کرده و تبدیل به پیشنهادهای سیاستی کنند «اندیشکده‌های سیاستگذاری» هستند. مهم‌ترین وظایف این اندیشکده‌ها رصد روزانه معضلات عمومی دولت و مردم و گزینش آنهاست. پس از گزینش، مسئولیت اصلی اندیشکده بررسی دقیق ابعاد مساله و درنهایت رسیدن به راهکاری مطلوب برای عرضه به مسئولان حکومتی است. به‌عبارت دیگر، شکاف میان مطالبات عمومی و تصمیمات، مصوبات و قوانین وضع شده توسط مسئولان حکومتی، قرار است با کنشگری نخبگان در قالب اندیشکده‌های سیاستگذاری پر شود. با تدوام این اتفاق و به‌ثمر رسیدن برخی از مهم‌ترین مطالبات مردم که این روزها بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و اجتماعی دارد دو اتفاق بسیار مهم می‌افتد:

یک؛ رفته‌رفته تعامل مردم با نخبگان عمیق‌تر شده و به همین ترتیب سطح فعالیت‌شان به‌تدریج از وضعیتی صرفاً سوگوارانه خارج شده و رنگ‌وبوی واقعی، عملیاتی و در معنای دقیق کلمه «مدنی» به خود می‌گیرد.

دو؛ ذهن مسئولان حکومتی به‌تدریج با مطالبات واقعی مردم دقیق‌تر پیوند می‌خورد و عرصه تصمیم‌گیری آنها را بیش از پیش به میدان معضلات روزمره زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم می‌کشاند.

درحال حاضر وضعیت اندیشکده‌های سیاستگذاری در ایران چندان بد نیست، اما تعداد این اندیشکده‌ها به‌قدری کم است که یارای مواجهه با این حجم از مشکلات را ندارند. پس ساده‌ترین راهکار در این راستا، تقویت و تکثیر اندیشکده‌های سیاستگذاری در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای و ملی است. به‌عنوان مثال در همین موضوع سربازی، هفته گذشته اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر، این بحث را کمی تخصصی‌تر پیگیری کرد و از مدعیان راهکار برای این معضل دعوت به‌عمل آورد تا راه برای رسیدن به راهکاری دقیق در بلندمدت هموار شود.

خواسته یا ناخواسته وضعیت امروز جامعه با شرایط مطلوب فاصله دارد. از طرفی با تورم مطالبات عمومی جامعه و از طرف دیگر با ناکارآمدی دستگاه حکمرانی اجرایی روبه‌رو هستیم. یکی از مهم‌ترین راهکارهای موجود برای کمینه‌کردن مطالبات و بهینه‌کردن کارآمدی، حضور پررنگ و مصمم‌تر نخبگان در اندیشکده‌های سیاستگذاری برای حل مشکلات اساسی کشور است. حضوری که هم حمایت اندیشکده‌ها را در پذیرش نخبگان توانمند می‌طلبد و هم حمایت دستگاه‌های حکمرانی را برای میدان دادن به اندیشکده‌ها.