رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی گفت: اگر باور داریم که قرآن و اسلام جامع است آن گاه تحقق بخشیدن به این متن جامع در عرصه اجتماعی عملاً مابازاء تمدنی می‌یابد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله بابایی، رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، هشتم آبان، در نشست «نقش علوم عقلی در تمدن نوین اسلامی» در مجمع عالی حکمت اسلامی در قم، گفت: تاریخ تمدن‌ها نشان داده است شکل‌گیری آنها مربوط به دوره خوشی و ثبات نیست؛ اساساً خیلی از نقطه‌های عطف شکل‌گیری یک تمدن، مربوط به دوره‌های بحران بوده است، چون انسان‌ها حس نیاز پیدا کرده‌اند.

وی افزود: تمدن در واقع یک وضعیت و پروژه نیست بلکه فرایند و پروسه است، ولی فرایندی بودن به معنای بیرون بودن از اراده انسان نیست و به معنای پیچیده‌تر در تمدن نیازمند تراکم اراده‌ها هستیم؛ ما امروز در درون این فرایند هستیم؛ در تمدن غرب، دو جنگ جهانی به رغم افق‌های سیاهی که ایجاد کرد در درون فرایند تمدنی آنها بود؛ زیرا فرایند تمدنی تعطیل نشد.

بابایی تصریح کرد: بخشی از مشکلات ما جهانی فکر نکردن است؛ اینکه گاهی نمی‌توانیم ظرفیت‌های درون خود را در فرض در نظام سلامت فعال کنیم، چون جهانی نمی‌اندیشیم؛ تمدن یک پروژه امید صرف نیست، بلکه پروسه ترقی و گذار است. اتفاقاً تمدن‌ها را در معضلات کلان محک می‌زنند. در ایام کرونا این مسئله جدی شد که چه تمدنی می‌تواند الگو برای مقابله با کرونا ارائه دهد؛ آیا داروی آمریکایی و یا الگوی چینی و سنتی شرقی می‌تواند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به ورود فلسفی به تمدن تصریح کرد: ده‌ها تعریف از تمدن داریم و بستگی دارد. ما برای چه غایتی دنبال تمدن هستیم و براساس آن غایت می‌توانیم تعریفی از تمدن بدهیم؛ تعریف فلسفه اجتماعی آن است که تمدن بزرگترین نظام مناسبات انسانی است؛ کلان، فراخ، شامل، جامع، جهانی، نظام‌وار و سیستماتیک است و میان انسان با انسان رخ می‌دهد.
 

نقش اخلاق در تمدن

وی افزود: تمدن میان انسان با انسان هنجاری، اخلاقی و انسانی است، یعنی تا مناسبات میان انسان‌ها، انسانی نشود تمدن منعقد نمی‌شود؛ تمدن عمل جامع به دین جامع است؛ اگر باور داریم که قرآن و اسلام جامع است، آن گاه تحقق بخشیدن به این متن جامع در عرصه اجتماعی عملاً ما بازاء تمدنی می‌یابد ولو اینکه هر اسمی مانند امت و تمدن و… بر آن بگذاریم.

بابایی با بیان اینکه یکی از شاخصه‌های تمدن، علمی بودن یعنی آگاهی داشتن است و فلسفه نوعی خودآگاهی است، اظهار کرد: در نظام کاپیتالیستی، سرمایه‌داری نه فقط پاسخگوی نیاز آنان شده، ولی چون ارائه و عرضه تولیدات آنها بیش از مخاطبان است به خلق نیاز روآورده است و این خلق نیاز مبتنی بر یک عقلانیت اقتصادی است.

استاد حوزه اضافه کرد: تصور من این است که باید دو نگاه در نقش علوم عقلی در تمدن را از هم تفکیک کنیم؛ گاهی صحبت از نقش علوم عقلی در تمدن می‌کنیم و گاهی سخن از این است که علوم عقلی در رویکرد تمدنی چه وضعی می‌یابد؛ اگر این تفکیک را داشته باشیم پاسخ‌ها متفاوت خواهد شد.

وی افزود: علوم عقلی زمانی می‌تواند نقش پایه در شکل‌گیری تمدن ایفا کند که تبدیل به عقلانیت شود؛ در هرم تمدنی خودمان پایه را عقلانیت می‌دانیم و معتقدیم بر اساس عقلانیت، نظام‌های اجتماعی و سیاسی و …شکل گرفته و با رفت و برگشت این دو نظام‌ها پخته می‌شوند.

لزومی بر عمومی کردن حرکت تمدنی نیست

بابایی با اشاره به نقش توده‌ها بیان کرد: برش‌های مربوط به افق‌ها و چشم‌اندازها را می‌توان برای یک راننده تاکسی هم ترسیم کنیم، مثلاً اینکه در تابلوها بزنیم ۲۰۲۵، یعنی همه به سمت چشم‌انداز در حرکت هستیم؛ این چشم‌اندازها را می‌توان فرهنگی کرد، ولی تصور بنده این است که تمدن‌اندیشی و هم حرکت تمدنی مخصوص نخبگان ورزشی، هنری، علمی و … است؛ لذا عمومی کردن مباحث تمدنی و انتظار حرکت آگاهانه تمدنی از همه اقشار جامعه خروج از محل بحث است؛ نخبگان اگر توجیه شوند حرکت اجتماعی قابل تحقق است. اینکه توقع داشته باشیم کسی که امروز درگیر روزگار سخت زندگی است از تمدن آگاهی داشته باشد، اشکال واردی است.

وی با بیان اینکه در مورد نقش فلاسفه و عالمان علوم عقلی در شکل‌گیری تمدن اسلامی، اظهار کرد: جواب به این مسئله نیازمند خوانش تاریخ اجتماعی فیلسوفان و علماست، ولی ما متأسفانه تاریخ اجتماعی فلاسفه را استخراج نکرده‌ایم.

استاد حوزه و دانشگاه با ذکر این مثال که آیا ژاپن را می‌توان تمدنی جدید نامید، بیان کرد: ژاپن اگر غربی هم نباشد جز اعتبار تمدنی غرب است؛ زیرا نظام باورها و فیلم‌های آن مبتنی بر غرب است؛ فرهنگ و شعر و خوراک و پوشاک مصادیق بسط یک تمدن است که در این کشور تا حد زیادی به غرب گرایش دارد.

وی با طرح این سوال که آیا توسعه قلمرو پرستیژ تمدنی اسلام، توسعه ایمانی بوده یا اخلاقی که باید به لحاظ تاریخی بحث شود، اضافه کرد: امروزه اگر بخواهیم در برخی وادی‌ها قلمرو پرستیژ تمدنی بسط یابد علوم عقلی به مدد ما خواهد آمد؛ زیرا بسط اعتبار تمدنی ما به مخاطبان و دنیایی که ما و زبان و ایمانیات ما را قبول ندارند، زمانی انجام می‌شود که آن را مقبول انسان بماهو انسان قرار دهیم و این کار را علوم عقلی می‌تواند انجام دهد.