به گزارش خبرگزاری مهر، موسسه مطالعاتی بروکینگز آمریکا در تحلیلی با بیان این مطلب نوشت: پنجشنبه 24 می( 3 خرداد) روز خوبی برای جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا بود . پس از 4 ماه تلاش، وقتی که کنگره که تحت کنترل دموکراتهاست لایحه بودجه ای را تصویب کرد که در آن هیچ ضرب الاجلی برای آغاز عقب نشینی وجود نداشت، بوش به هدف خود رسید.
" آیوو دالدر"( Ivo Daalder) نویسنده این تحلیل خاطر نشان می کند: بوش طی چند ماه گذشته روزهای زیاد خوبی نداشته و روزنامه نیویورک تایمز هم گزارش داد که میزان رضایت مردم از عملکرد وی در جنگ عراق تنها 23 درصد است. جنگ عراق نشان دهنده سیاست خارجی ویران کننده بوش است. این جنگ صدها هزار نفر را کشته و مجروح کرده و 4 میلیون عراقی را آواره کرده است؛ این جنگ تا کنون نیم تریلیون دلار برای آمریکا هزینه دربر داشته است.
نویسنده خاطر نشان می کند: یک واقعیت این است که عراق یک مرکز سیاسی - یک دولت - ندارد تا سبب انسجام در این کشور شود. واقعیت دیگر هم این است که حضور نظامی آمریکا در این کشور برای یک مدت طولانی پایدار نیست. گروه تحقیق عراق موسوم به بیکر - همیلتون درگزارش خود اعلام کرد که نظامیان آمریکایی باید تا مارس سال 2008 این کشور را ترک کنند. دلیل این امر هم مشخص است، زیرا افکار عمومی در عراق و آمریکا از تداوم حضور نظامیان آمریکایی حمایت نمی کنند.
در ادامه این تحلیل آمده است: در پاییز سال جاری تعداد قابل توجهی از نیروهای آمریکایی عقب نشینی می کنند . پس از عقب نشینی وضعیت بدتر هم خواهد شد؛ خشونتها افزایش خواهد یافت و آمار تلفات از دهها به صدها هزارعراقی کشته شده در یک سال افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی با افزایش خشونتها ، عراق به یک پناهگاه بزرگتری برای تروریستها تبدیل می شود.
به گزارش مهر، دالدر به عنوان راهکار برای واشنگتن پیشنهاد می کند که فوری ترین اقدام باید تلاش برای دورکردن یک جنگ داخلی در عراق به منظور رسیدن به یک توافق سیاسی باشد ، کاری که دولت بوش پس از 4 سال برای انجام آن تلاشی نکرده است. این اقدام می تواند کاری مثل کنفرانس دیتون باشد که همه طرفها را به روی میز می آورد تا برای توافقی در مسائل مهم سیاسی در یک جدول زمانی خاص مذاکره کنند.
بروکینگز در ادامه تصریح می کند: اگر دیپلماسی کارساز افتد؛ همه گزینه ها باید روی میز باقی بماند؛ از جمله تداوم حضور نظامی، ترکیب نیروهای نه تنها آمریکایی بلکه اروپایی و دیگر نیروها برای کمک به اجرای هر نوع توافقی. اگر همانطور که به نظر می رسد به احتمال زیاد دیپلماسی کارساز نیفتد، آن وقت است که با این حقیقت روبرو می شویم که هیچ چیزی وجود ندارد که کسی بتواند برای جلوگیری از جنگ داخلی انجام دهد . درواقع تمرکز باید بر روی افرادی باشد که در خشونتها می توانند کمک کنند. آمریکا و دیگر نیروهای بین المللی در این کشور باید امنیت را برای مردم برقرار کنند و می توانند در داخل عراق اردوگاههای امنی را برای ایجاد امنیت و پناهگاه ایجاد کنند.
به عقیده نویسنده، آمریکا باید به دنبال حضور نظامی مداوم در شمال عراق باشد تا به کردها اطمینان دهد و مانع از اعلام استقلال از سوی آنها و مانع از دخالت ترکیه، ایران و سوریه شود، در نهایت واشنگتن باید آنچه را که می تواند، برای آغاز فرایند طولانی مدت و دشوار کسب دوباره اعتبار خود در منطقه انجام دهد . عقب نشینی نظامی به این امرکمک خواهد کرد ، اما کافی نیست. آمریکا باید در روند صلح خاورمیانه شرکت و آغاز مذاکرات اسرائیل و سوریه را تشویق کند .
به گزارش مهر،در بخش دیگری از این تحلیل آمده است: واشنگتن همچنین به تعامل با ایران نیاز دارد که در نتیجه این جنگ فاجعه بار به عنوان یک برنده مسلم ظاهر شده است. پس از 28 سال از (پیروزی) انقلاب جمهوری اسلامی ایران، باید این امکان برای هر دو کشوروجود داشته باشد تا روابط دیپلماتیک خود را دوباره ایجاد کنند.تعامل دیپلماتیک بدون قید و شرط تضمینی برای مذاکرات موفق در چنین مسائل دشواری از جمله عراق، اسرائیل، تروریسم، برنامه هسته ای و یا امنیت منطقه ای نخواهد بود، اما بدون آن هم موفقیت امکان پذیر نیست.
در پایان این تحلیل آمده است : جنگ عراق یک اشتباه استراتژیک در تاریخ و بدترین تصمیم سیاست خارجی آمریکا از حداقل دهه 1920 بوده است. هیچ میزانی از اصلاحات نمی تواند این واقعیت را تغییر دهد و تغییری هم ایجاد نخواهد داد. بوش و تعداد کمی از حامیان وی ممکن است چنین نظری نداشته باشند، اما اینگونه نیست. آنچه که هم اکنون مورد نیاز است تمرکز روشن بر چگونگی تعامل با پیامدهای این اشتباه به منظور کاهش هر چه بیشتر صدمات بیشتر ناشی از آن در آینده است.