خبرگزاری مهر - گروه استانها؛ حسین کمیلی*: «حاج قاسم» فخر شیعه، نماد انسان تراز انقلاب اسلامی و الگوی «شیعه حداکثری» است. اگر وی را جریانهای حداقلی روایت کنند، حتماً همان بلایی بر سرش میآید که بر سر مفاهیم مختلفی مثل ولایت، عدالت و خود انقلاب اسلامی آورده اند. یک عنصر ممتاز در یک جریان فعال، روبه جلو، سازنده، عینی، جهانی و پاسخگو را تبدیل میکنند به یک سکون ارتجاعی، حداقلی، فرقهای، غیرسازنده و انتزاعی.
برای «شیعه حداکثری»، انقلاب اسلامی، دروازه ورود به یک تحول و انفتاح تاریخی است. به فرموده رهبری «انقلاب اسلامی، ناگهان تمام موجودیت و نظام ارزشی دستگاه استعماری غرب و دنیای سرمایهداری را زیر سوال برد. یعنی آیندهشان را کلًا تهدید کرد و ابهامی به آینده آنها داد؛ چون این انقلاب بر مبنای اسلام بود و نتیجتاً هرجا مسلمانی باشد، ممکن است این انقلاب بالقوه در آنجا تحقق پیدا کند. بعد هم مرتب نمونههای آن را از افغانستان گرفته تا اندونزی و مالزی و مصر و تونس و حتّی در کشورهایی که سیستمهای به اصطلاح انقلابی دارند مثل الجزائر یا لیبی دیدند و مشاهده کردند که همین اسلام در آن جاها سر بلند کرده است و هل من مبارز میگوید و آینده را ترسیم میکند.
اینها، احساس وحشت کردند و تمام دنیای سرمایهداری و استکباری دست به هم دادند، برای اینکه در مقابل اسلام بایستند»، حاج قاسمی الگوست که باور کرد ما در نقش «جلوداری» و «الهام بخشی» مستضعفین جهان قرار گرفته ایم؛ او اراده کرد که رسالت «ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم» را سربازی کند و آن را در «میدان عمل» نیز چند گام به پیش برد؛ «جبهه مقاومت» در گروه عزم و اراده و باور و اقدام و میدان داری اوست.
اما اینها برای شیعه حداقلی، صرفاً یک جمله ادبی و مشکوک است! «حاج قاسم» تجلی اعتماد به نفسِ شیعه حداکثری در این موقعیت تاریخی است. شیعه حداکثری در وسط میدان واقعیات و ناظر به «حل مسئله» است. شیعه حداکثری به دنبال کارآمدی دین و جاری کردن ولایت الهی در زندگی بشر است و برخلاف شیعه حداقلی، مهمترین مصداق حفظ اسلام را کارآمدی نظام میداند. این از عمق دین شناسی و نیز شناخت دقیق موقعیت و واقعیات حاکم بر جهان بر میآید.
حاج قاسمی الگوست که «حفظ نظام، اوجب واجبات است» و «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر- ولو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است» برایش یک باور قلبی است و لذا در وصیت نامه اش مینویسد: «جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین بن علی (ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص)....خیمه، خیمه رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب می بیند.»
تصویر حداقلی، بدون توجه به تمایزات حقیقی حاج قاسم، «تحریف» اوست. سالگرد حاج قاسم نزدیک است...
*فعال حوزه جهان اسلام