محسن اسماعیلی می‌گوید که کتاب «به رنگ صبر: خاطرات خانم فاطمه صدر» نشان می‌دهد که همسر شهید صدر، زمینه‌ساز موفقیت‌های علمی ایشان بود. کتاب همچنین معرف ظرفیت‌های روحی زنان است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست مجازی معرفی و تحلیل کتاب «به رنگ صبر: خاطرات خانم فاطمه صدر» شامگاه دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ با حضور و سخنرانی دکتر محسن اسماعیلی، دکتر احسان شریعتی و فاطمه نقوی (گردآورنده کتاب) برگزار شد. بخش‌هایی از گفته‌های سخنرانان نشست را در ادامه می‌خوانید.

محسن اسماعیلی: «به رنگ صبر» ظرفیت‌های روحی زنان را آشکار می‌کند

کتاب، خاطرات یک همسر است، همسری که از محیط و کانون خانوادگی‌اش به محیطی دیگر رفته و خود را با شرایط آن محیط تطبیق می‌دهد. باید بگویم، دختران و بانوانی که در این روزگار با دشواری‌های متعدد از نظر روحی و مادی مواجه هستند، به آثاری از این دست نیاز دارند.

راوی این کتاب یعنی خانم فاطمه صدر در خانواده‌ای بزرگ شده که همه به او توجه داشتند و به نحوی نازپرورده هم بوده است. او از این محیط به جایی می‌رود که نه تنها پیشتر تجربه‌اش نکرده، بلکه حتی از نظر مادی نیز کاملاً متفاوت از محیط خانوادگی‌اش است.

فاطمه صدر همه مشکلات زندگی جدید را داوطلبانه می‌پذیرد. او زندگی مشترک را با کسی شروع می‌کند که یک دست لباس بیشتر نداشته و می‌گوید که یک تن دارد و یک دست لباس می‌خواهد. بانو صدر به طرز حیرت انگیزی خود را با زندگی جدید وفق می‌دهد.

فاطمه صدر زمینه‌ساز موفقیت‌های علمی شهید صدر بود

اما نکته مهم‌تر این است که این بانو زمینه‌ساز موفقیت‌های شهید آیت‌الله محمدباقر صدر می‌شود و این موضوع در کتاب موج می‌زند. باید با دقت مطالعه کرد و فهمید که شهید صدر در ایشان چه خصوصیاتی را دیده که تربیت بچه‌ها را به او واگذار کرده است. خانم صدر نه تنها از بچه‌ها که حتی از مادر بیمار شهید صدر هم مراقبت کرده و با خواهر او یعنی شهیده بنت الهدی صدر هم ارتباط برقرار می‌کند. این قناعت و آن نوع تربیت بچه‌ها واقعاً حیرت انگیز و تکان دهنده است.

دختران و بانوان زمان ما نیازمند آشنایی با چنین زندگی‌هایی هستند تا بدانند که زمینه‌های توانمندی یک زن کجاست؟ فراموش نکنیم که شهید صدر در همه زمینه‌های علمی حضوری چشمگیر و اثرگذار داشته است و اینکه می‌گوئیم بانو صدر زمینه‌ساز موفقیت‌های ایشان است، نکته کمی نیست.

باید گفت که این کتاب را از زمینه اهمیتش برای بانوان، می‌توان دوباره بازنویسی کرد.

مبالغه‌گویی در این کتاب دیده نمی‌شود

با مطالعه این اثر می‌توان به زوایای مهمی از شخصیت اخلاقی شهید صدر دسترسی پیدا کرد. کسانی که با روحانیت در ارتباط هستند، می‌دانند که مشهور این است که اگر خانواده یک روحانی به ایشان اقتدا کردند، می‌توان به او اقتدا کرد. فاطمه صدر نه تنها به شهید صدر اقتدا می‌کرد، که مقلد او بود. از این رهگذر نیز نکات مهمی از رفتارهای خانوادگی شهید صدر در این کتاب قابل مطالعه است.

وقتی انسان می‌خواهد درباره شخصیتی که نامش جهان را تسخیر کرده، صحبت کند، به‌ویژه اگر این شخصیت شریک زندگی‌اش باشد، ناخودآگاه دچار مبالغه گویی می‌شود، اما خانم فاطمه صدر در این کتاب از مبالغه گویی گریزان است و متن نشان می‌دهد که ایشان در به کار بردن جملات بسیار حساس بوده است.

این انصاف، کتاب را بسیار با ارزش کرده است. خود خانم صدر در جایی می‌گوید که نباید به مبالغه حتی نزدیک هم شد. این خصوصیت کتاب را ماندگار کرده است.

بخش‌هایی از شخصیت ادبی و سیاسی بنت‌الهدی صدر نیز در این روایت‌ها آشکار می‌شود

از دیگر ویژگی‌های کتاب این است که ما را به زوایای مهمی از شخصیت سیاسی و ادبی شهیده (آمنه) بنت‌الهدی صدر هم آشنا می‌کند. با این کتاب متوجه می‌شویم که بنت الهدی دست راست شهید صدر در مبارزات سیاسی و قلمی‌شان بود و آگاهانه با برادر همراهی می‌کرد.

متوجه می‌شویم که ایشان بود که داستان سیدمحمدباقر صدر را زنده نگاه می‌داشت تا فراموش نشود.

حال من دگرگون شد وقتی در این کتاب مطالعه کردم که خانم بنت الهدی چقدر با آثار و داستان‌های خود زندگی می‌کرد. با خواندن این روایت‌ها، دلایل جذابیت و ماندگاری کتاب‌های او را نیز متوجه شدم.

روزنه‌ای برای آگاهی از شهر و حوزه علمیه نجف در دوران صدام

مخاطبان همچنین می‌توانند با مطالعه این کتاب روزنه‌ای را برای شناخت نجف و اوضاع و احوال حوزه علمیه در آن دوران پیدا کنند. رژیم بعث عراق و شخص صدام مهارتی مثال زدنی در بستن فضا داشتند، به‌گونه‌ای که اخبار جنایت‌هایشان هیچگاه به بیرون درز نمی‌کرد.

این کتاب روزنه‌ای را به روی ما گشوده که از طریق آن می‌توانیم فضای عراق و نجف و حوزه علمیه آن زمان را ببینیم و ارزیابی کنیم. حتی می‌توان به کمک این کتاب رفتارهای برخی از علما و دانشمندان مشهور آن زمان را نیز تحلیل کرد.

گرچه خانم صدر احتیاط کرده و در بیان اسامی و رخدادهای پیرامون شخصیت‌ها وسواس به خرج داده، اما می‌توان از طریق برخی قرائن بسیاری از مسائل را تشخیص داد و فهمید که چرا صدام مرتکب آن جنایت عظیم یعنی شهادت شهید صدر شد.

مخاطب با مطالعه این کتاب متوجه می‌شود که اگر شهید صدر در عراق باقی می‌ماند، همان اتفاقی رخ می‌داد که در صورت باقی ماندن امام موسی صدر در لبنان، جهان اسلام با آن مواجه می‌شد. کسانی که تحولات را دقیق رصد و تحلیل می‌کردند، توانستند یکی را بربایند و دیگری را شهید کنند اما دستشان به امام خمینی (ره) نرسید. وقتی انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، آنها تازه متوجه شدند که یک خمینی دیگر هم در نجف حضور دارد.

احسان شریعتی: دکتر شریعتی از شخصیت فرهنگی آیت‌الله صدر به نیکی یاد می‌کرد

دکتر شریعتی پس از آزادی از زندان به سال ۵۴، ارتباطی با زنده‌یاد علی حجتی کرمانی داشت و با او نامه‌نگاری می‌کرد. در یکی از این نامه‌ها او به نقد و بررسی یکی از مکتوبات آیت‌الله محمدباقر صدر پرداخته بود. در یکی از پاراگراف‌های همین نامه، دکتر نکته مهمی را درباره اجتهاد بیان می‌کند و به نقد تفکرات او هم می‌پردازد.

در آن نامه دکتر شریعتی از شخصیت فرهنگی آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر بسیار تعریف و تمجید کرده و به کتاب‌های «فلسفه ما» و «اقتصاد ما» اشاره می‌کند. تعریف دکتر از عالم مسلمان با تلقی روحانیت سنتی از این معنا، تفاوت داشت.

به باور دکتر ما به عالمانی نیاز داریم که به زمان آگاه باشند و زمان ما به عالمان مجتهدی نیاز دارد که به‌روز اجتهاد کنند و چهارچوب سنتی اجتهاد به زعم دکتر اشکالی اساسی داشت. از نظر دکتر شریعتی عالم مسلمان هم با زبان مردم این زمان حرف می‌زد و هم با شیوه کار علمی این عصر آشناست. عالم مسلمان باید متدولوژی جدید علوم انسانی را بیاموزد و نیازهای مردم در عصر جدید را درک کند.

از طریق این نامه حتی می‌توان به رابطه دکتر شریعتی با علما و روحانیون نواندیش دوران خودش هم رسید. برخلاف تصور رایج که گمان دارند بین دکتر شریعتی و روحانیون هیچ ارتباط و گفت‌وگویی نبوده، ارتباط دکتر با روحانیون حتی پیش از حسینیه ارشاد و در مشهد آغاز شده بود.

خانواده پدری دکتر شریعتی همه از علما – نه فقیه – بودند. در دوره نهضت ملی با شخصیت‌هایی چون آیات زنجانی و طالقانی ارتباط داشت و در مشهد هم یک دوره با آیت‌الله میلانی مرتبط بود و تبادل فکری داشت. در دوران‌های بعد هم با بسیاری از علما و روحانیون نواندیش ارتباط داشت.

امام صدر به گسترش اندیشه شریعتی در کشورهای عربی کمک کرد

امام موسی صدر هم استقبال زیادی از آثار دکتر شریعتی کرد و در جریان فوت مشکوک دکتر هم امام صدر تلاش بسیاری انجام داد تا پیکر دکتر، مومیایی شده و در زینبیه به امانت گذاشته شود. نماز را امام صدر خواند و همه این کارها به ابتکار و نفوذ او در سوریه و لبنان انجام شد.

برای چهلم دکتر شریعتی نیز مجلس بزرگی در بیروت از طریق امام صدر برپا شد و ایشان و یاسر عرفات و خانواده دکتر و من حضور داشتیم. از آن زمان تاکنون روابط ما با خانواده صدر زنده و پایدار است.

نخستین ترجمه‌های عربی از آثار دکتر نیز همان زمان در جنوب لبنان انجام گرفت. باید گفت حمایت امام صدر از شریعتی در گسترش اندیشه او در کشورهای عربی بسیار مؤثر بود.

با آزاد شدن عراق پس از سرگونی رژیم صدام، آثار دکتر شریعتی به شکلی گسترده ترجمه و منتشر شد و گفت‌وگویی میان علما و روشنفکران درگرفت. این گفت‌وگو در همین دوران اخیر نیز با درگذشت دکتر فیرحی که چهره‌ای هم دانشگاهی و هم حوزوی بود، دوباره مطرح شد.

متأسفانه میان روحانیون چهره‌هایی مانند امام موسی صدر که گشایش فکری و گشوده رویی به سوی همه ادیان و مذاهب و سلایق فکری دارند، کم است.

اهمیت خاندان صدر در اتفاقات جهان اسلام

خانواده صدر چهره‌های مهم و اثرگذاری در جهان اسلام داشتند و یکی از مهم‌ترین آنها شهید آیت الله سید محمدباقر صدر است. آثار این شخصیت علمی برجسته در آن دوران به قلم زنده‌یاد حجتی کرمانی در ایران ترجمه می‌شد. به هر حال این خانواده در کشورهای ایران، عراق و لبنان ریشه داشته و نقش مهمی در زمینه تحولات این کشورها ایفا کردند.

غربی‌ها شاید متوجه نباشد که از نظر تمدنی چه نسبتی میان این کشورها وجود دارد. در دوران گذشته خلافت‌ها و امپراطوری‌های اسلامی منحصر به سرزمین خاصی نبود و طیف متنوعی از اقوام را دربر می‌گرفت.

ویژگی خاندان صدر در سعه صدر آنها به‌ویژه در دو شخصیت مهم معاصر یعنی امام موسی صدر و آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر است. آنها می‌توانستند با روشنفکران مسلمان و نماد آنها یعنی مرحوم دکتر شریعتی گفت‌وگو کرده و به تضارب آرا بپردازند.

در پایان می‌گویم، خوشحالم که کتاب جدیدی در شناخت یکی از اعضای مهم این خاندان منتشر شده است.

فاطمه نقوی: اولین سخن فاطمه صدر، پرهیز از اغراق بود

چهار سال پیش که بانو حورا صدر پیشنهاد این پروژه را به من داد، صرفاً مجموعه داستانی از من در نشر چشمه پذیرفته شده بود. من تعجب کردم که چگونه به کسی چون من که اسم و رسمی ندارد، اعتماد کرده و چنین کاری را به من می‌سپارد؟

در جلسه نخست اشاره کردند که قرار است کتاب تاریخ شفاهی یکی از خانم‌های خانواده صدر را بر عهده من بگذارند. همان اول در فکرم خانم فاطمه صدر را حذف کردم، چون یادم آمد که در آغاز روایت پنجم از کتاب «هفت روایت خصوصی» بانو فاطمه صدر می‌گویند که دوست ندارند صدایشان پخش شود و بعدها نیز دیگران از او توقع صحبت نداشته باشند. در همین فکر بودم که حورا خانم صدر گفت که پروژه درباره بانو فاطمه صدر است.

در خواب و رؤیا هم به کتاب و ماجراهایش فکر می‌کردم

پس از پذیرفتن پیشنهاد، کار شبانه روزی سه ساله آغاز شد. گاهی اوقات که سرم را روی بالش می‌گذاشتم، یادم می‌افتاد که یکی از شخصیت‌ها که نامش در کتاب درج شده، تاریخ تولد و وفاتش با دوره تاریخی رویدادهای ما نمی‌خواند و بعد پیگیر می‌شدم از خانم صدر.

حتی یکبار در خواب از خانم فاطمه صدر سوالی کردم و جوابی شنیدم. بعدها که در واقعیت همان سوال را پرسیدم بانو صدر تقریباً همان جوابی را داد که در خوابم شنیده بودم. این درگیری خوشایندی که تمام روزهای من را پر کرده بود باعث شده که در خواب و رؤیا هم به کتاب فکر کنم.

فاطمه صدر همسر یک نویسنده است و با ویژگی‌های کتاب نوشتن آشنایی دارد

در نخستین مواجهه با فاطمه صدر، ایشان تاکید کردند که باید از اغراق پرهیز کنم. ارتباط من با او بسیار خوشایند بود و چون سوالاتم بسیار بود و بسیار می‌پرسیدم، خیالش راحت شد و مدام نیز به من می‌گفت که دقتت بالاست و می‌خواهی همه چیز را بدانی. البته بخشی از سوالاتم در کتاب درج نشد، چرا که یا نمی‌خواستند پاسخ آن را بدهند یا برخی نکات را فراموش کرده بودند.

کار کتاب زمان زیادی را به خود اختصاص داد و من ارتباط مداوم و مستمری با فاطمه صدر داشتم. او بسیار صبورانه مزاحمت‌های من را تحمل کرد. گاهی خودم در بین صحبت‌ها به طول کشیدن کار اشاره می‌کردم و او پاسخ می‌داد که برای نگارش کتاب خوب باید زمان زیادی را صرف کرد. به هر حال او همسر یک نویسنده مهم بود و با نویسنده مهم دیگری یعنی بنت الهدی صدر ارتباط مستمر داشت و از این طریق با فرآیند نگارش و تولید کتاب آشنا بود.

این رمان دل من را خون کرد

در مدت زمان انجام این کار من بارها از کتابخانه خانم صدر کتاب به امانت گرفتم حتی خود او کتاب‌های آموزش زبان عربی به من داد تا این زبان را بیاموزم. من نیز چند بار به او کتاب هدیه دادم. یک بار رمان «جین ایر» شارلوت برونته را برایشان بردم و هفته بعدش که قرار داشتیم به من گفت که این رمان دل من را خون کرد، چه نثر قشنگی دارد.

فاطمه صدر رمان خوان قهاری است. کتاب داستان کوتاه هم به او هدیه دادم اما با رمان‌ها ارتباط بیشتری برقرار می‌کرد. رمان مورد علاقه‌اش هم «بینوایان» ویکتور هوگو است که در دوران نوجوانی خوانده بود و در آغاز زندگی مشترک هم ترجمه عربی آن را خوانده و زبان عربی‌اش را کامل کرده بود.

یادم نمی‌رود پس از اتمام کار، متن را برایشان خواندم و او گفت که نوشته گرمی از آب درآمده و این برای من بسیار لذت بخش و دلگرم کننده بود.