به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از ستاد خبری جایزه شعر شاملو، فواد نظیری، شاعر و منتقد ادبی و از داوران دورههای پیش جایزه درباره تجربه خود از حضور در این جایزه گفت: آن زمان که من داور بودم تا حدودی هنوز جایزه جوان بود. آن دوره ۱۵۰-۱۶۰ کتاب به جشنواره رسید و یک مساله عمومی در تمام دفترها یکدست بودن آنها بود. به طوری مکانیکی بودند و اگر شما جلد کتابها را میکندی و دو تا دفتر را میخواندی تشخیص نمیدادی اینها از دو شاعرند یا یک شاعر. در مجموع من این جایزه را همیشه مثبت تلقی کردهام مشروط به یک نکته مهم؛ اینکه شاعران جوان ما در صورت برنده شدن دچار غرور کاذب نشوند و بدانند مسئولیت سنگینشده است. اگر این روحیه وجود داشته باشد، جست وجو و مطالعه پایانی نخواهد داشت.
وی افزود: این روزها همه در فضای مجازی هستند و به نظرم این فضا خیلی از استعدادها را دارد نابود میکند. به خاطر اینکه نقد انجام نمیشود یا نقدها مغرضانه است یا تشویقها افراطی است. به جاهایی میرساند که شاعر از جایگاه اصلیاش فاصله میگیرد یا سرخورده یا دچار غرور کاذب میشود. پس جایزه، بخصوص جایزه شاملو باید انگیزهای شود برای هرچه سنگینتر و بیشتر کار کردن. بخصوص که نام شاملوی بزرگ پشت جایزه است. زمانی که شاملو و اخوان و… شروع کردند جایزه معنی نداشت. مگر آنها با انگیزه جایزه کار کردند؟ بحث جایزه نبود. در مجموع به نظرم جایزه شعر شاملو به طور سیستماتیک مورد توجه و علاقه قرار میگیرد.
این شاعر درباره مزایا و معایب فضای مجازی توضیح داد: اینکه من انتقاداتی مطرح کردم نفی فضای مجازی نیست. امروزه از فضای مجازی گریز و گزیری نیست اما هوشمندی لازم دارد. آنجا شاعران میتوانند تبادل نظر کنند اما باید یک روح جمعی بین شاعران ما به وجود بیاید که به قول معروف استفاده بهینه را از فضای مجازی بکنند. به نظر من هر شاعر باید خودش را نقد کند. اگر هرچیزی که به ذهنش رسید در فضای مجازی بگذارد راه درستی نیست. تاکید من مطلقاً بر مطالعه کتاب است. خود استاد شاملو بمن گفت برای هزار صفحه مطلب که مینویسی، صد صفحه متن خوب باید خوانده باشی. داستان، رمان، فلسفه و… شاعر باید پشتوانه داشته باشد.
نظیری آفت شعر امروز را دو عامل دانست و گفت: دو عارضه شعر امروز ما را به شدت میکوبد: یک مغلقنویسیهای بیمعنی، دو سادهنویسیهای ابلهانه که هردو هم ناشی از بیسوادی است. یعنی هردو لفافی شده برای پوشش بیسوادی و من این را رک باید بگویم. اگر شاعر به متون کلاسیک و شعر خوب آشنا باشد زبانش قوام پیدا میکند و آن زمان میتواند شعرش را در فضای مجازی هم بگذارد. وگرنه ما فضایی داریم که پرت وپلایی را از شریعتی میگیرند به اسم مشیری میگذارند، قطعهای از مشیری را به اسم سپهری مندرج میکنند و لاطائلاتی را به اسم شاملو منتشر میکنند. شاعر باید اینها را تشخیص بدهد اگر تشخیص ندهد یعنی شناخت ندارد و اگر شناخت نداشته باشد پس شاعر نیست.
این داور پیشین جایزه درباره انتشار کتابهای شعر و وضعیت آن نیز بیان کرد: درست است که فضای مجازی روی خود من هم اثر گذاشته و متأسفانه کمتر کتاب میخوانم. تعارف نداریم وقتگیر است، اما نخواندن کتاب فقط فضای مجازی نیست و فقط مسأله اقتصادی نیست. به قدری حتا ناشران صاحب نام در چند سال گذشته کتابهای بد شعر منتشر کردند که جماعت نسبت به شعر بدبین شدند و حجم کتابهای چاپ شده انقدر بالا بوده که کتابهای خوب در میانشان گم شدند. وقتی ناشران ما از هرکسی پول گرفتند و کتابش را چاپ کردند، آن شخص اسمش به نام شاعر معروف شد اما شعرهایش بد بود و کتابش روی دستش ماند. همه اینها باعث شد نسبت به شعر بدبینی به وجود بیاید وگرنه شعر خوب چاپ شود فروش میرود.
وی در پایان درباره داوری شعرهای منتشر نشده در جایزههای شعر بیان کرد: این مسأله حساسی است. یقیناً شاعران خوبی داریم که کتابشان چاپ نشده، کسانی هم داریم که کتابشان چاپ شده ولی شعرشان ارزش ندارد. به هرحال این شرایط برای ما هست، اما یک جای قضیه ناچاریم یک حدودی را مشخص کنیم. اگر قرار باشد هرکس شعری در فضای مجازی منتشر میکند یا از طریق دیجیتالی پنج نسخه از کتابش را چاپ میکند، در جایزه شرکت کند چه کسی میخواهد اینها را کنترل کند؟ آنچه برای ما شاخص و معیار باید باشد کتاب چاپ شده است. نمیشود هر شعری که هرجا منتشر شده را به جایزه بیاوریم. ما ۱۵۰-۱۶۰ کتاب را قضاوت کردیم، تا دوماه من هر شب تا سه و چهار صبح میخواندم، چطور میخواهیم این داوری را درباره همه شعرهای منتشر شده به کار ببریم. به نظرم این شدنی نیست. این برای ناشر هم اتفاق خوبی است. وقتی دو سه بار کتابش موفق به دریافت جایزه شد جهتش را میشناسد میداند به کدام سمت باید برود.