به گزارش خبرنگار مهر، تبریزی پیش از "گاهی به آسمان نگاه کن" فیلم "لیلی با من است" را ساخته که نشاندهنده تیزهوشی وی و تسلط بر سینما به عنوان یک ابزار بیانی است. اثری جسورانه و قابل اعتنا که دفاع مقدس را از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار می دهد. موفقیت هایی که این اثر در جذب مخاطب خاص و عام به دست می آورد، الگویی در اختیار فیلمساز قرار می دهد تا به سمت ساده گویی و اشاره ظریف به مسائل برود.
مضمون "گاهی به آسمان نگاه کن" تکراری است. برخی مسائل اخلاقی و اعتقادی که در فیلم مطرح می شود بین مردم کاملا شناخته شده و تاکنون مورد استفاده فیلمسازان مختلف قرار گرفته، اما شیوه به کارگیری مفاهیم از سوی تبریزی اثر را متمایز می کند. فیلم به گونه ای این مسائل یا به عبارتی شعارهای اخلاقی را مطرح می کند که شکل پندآمیز نداشته باشد و در وقایع مختلف قصه به گونه ای نرم و ظریف به ذهن بیننده منتقل شود.
البته وقتی به این مسائل اشاره می شود باید در وهله نخست از فیلمنامه محکم و قابل توجه اثر یاد کرد که توانسته ظرفیت تصویرسازی مناسب را در اختیار کارگردان قرار دهد. فرهاد توحیدی به عنوان فیلمنامه نویس به خوبی شرایط مضمونی قصه را درک کرده و به سمت بیان مفهوم پیش رفته است. هر چند با همه زیبایی متن به خصوص در زمینه دیالوگ نویسی که در مدت زمانی کوتاه بسیاری از مشکلات اجتماعی را مطرح می کند، اما برخی شخصیت ها در سایه قرار دارند.
هاتف روحی است که از آسمان به زمین می آید تا به آسایشگاه جانبازان برود و به سرنوشت آنها بپردازد. یکی از ساکنان آسایشگاه به نام بهمن برای چاپ آخرین کتابش مشکل دارد. روح پرستاری به نام هانیه که در زمان جنگ با بهمن آشنا شده و قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند، از او می خواهد زودتر به او بپیوندد. دکتر آسایشگاه با تاجری به نام فاضلی زد و بند کرده. در همین زمان فاضلی می میرد و در مراسم ختم او رنجبر به عنوان شریک و حسابدار برخلاف خواسته اش طلب همه را می دهد. در این بین، دکتر هاتف را می بیند و دچار جنون می شود. در پایان مراسم ازدواج هانیه و بهمن در آسمان برپا می شود.
در این فیلم توجه بیش از اندازه به مسائل مادی، رواج دروغگویی و تجمل گرایی در بین افراد مختلف جامعه، بی توجهی عمومی نسبت به ایثارگران و اشاره به خیرینی که قصد خودنمایی دارند و درآمدشان را از راههای نامشروع کسب می کنند، بخشی از مسائلی است که در این فیلم مورد تاکید قرار می گیرد. همین گستردگی بیان مسائل مختلف موجب می شود برخی از شخصیت ها از جمله رنجبر و حتی دکتر در ابهام قرار بگیرند.
تا پایان فیلم به طور دقیق دلیل ناراحتی و سرگردانی هاتف مشخص نمی شود. چون به نظر می رسد او از ماموریت هایی که بر عهده اش گذاشته می شود، به هیچ وجه احساس رضایت نمی کند یا اینکه رنجبر به عنوان دست راست فاضلی با آنکه نمی خواهد، اما ناگهان دچار تحول می شود و انگار هیچ اختیاری از خود ندارد و هاتف و اصغر به زور می خواهند او را به بهشت بفرستند!
اصولا در زیرساخت فیلم این موضوع مطرح می شود که همه ما مسئول مستقیم اعمال و رفتارمان هستیم و باید نسبت به افکاری که در سر داریم یا کارهایی که انجام می دهیم، دقت نظر داشته باشیم. به عبارت بهتر، باید مواظب قلب مان باشیم که سیاهی در آن خانه نکند. همچنین این مسئله که شرایط ما در آخرت انعکاس مستقیم همان اعمالی است که در دنیا مرتکب شده ایم، در مجازات های فاضلی با بیانی سینمایی ارائه می شود که نقطه قوت فیلم است.
در زمینه اینکه آدم ها در زمان زنده بودن شان باید سیاهی ها را از قلب خود بزدایند تا در جهان دیگر از شرایط خوبی برخوردار باشند، موضوع به خوبی طرح می شود، اما تحول شخصیت ها به اندازه ای ناگهانی و دور از منطق است که انگار فیلمساز این بخش را مطرح می کند فقط برای اینکه فیلم وجه آموزنده خود را از دست ندهد. به عبارت دیگر، این فیلم به همان نسبت که در ساختار موفق است، در نتیجه گیری به کلیشه رومی آورد.
کمال تبریزی در خصوص نشان دادن ارواح بسیار خوب و خلاقانه عمل کرده. چون در بیشتر فیلم ها ارواح را فقط عده ای خاص می بینند و به همین خاطر از زندگی عادی کاملا جدا می شوند، اما در این فیلم حد فاصل دیده شدن ارواح توسط عده ای خاص برداشته می شود و این باور به راحتی در ذهن مخاطب جا می گیرد که روح درگذشتگان در میان ما حضور دارند. از سوی دیگر، ذهن مخاطب داستان را به صورت یکپارچه پیگیری می کند و به همین خاطر روابط میان شخصیت ها طبیعی تر به نظر می رسد.
نکته قابل توجه دیگر اینکه، فیلم تعدادی از بازیگران شناخته شده و مسلط را به کار می گیرد، ولی همه آنها به خوبی دیده می شوند. به خصوص اینکه جنس بازی هر کدام از این افراد با دیگران بسیار متفاوت است. رضا کیانیان، آتیلا پسیانی، حمید امجد، هانیه توسلی، اصغر نقی زاده، احمد آقالو و محمود حریرچیان جایگاه و سبک بازی متفاوتی دارند، اما بازیگردانی حرفه ای کیانیان و تطبیق درست نقش و بازیگر باعث استفاده مناسب فیلم از توانمندی هر کدام از این نقش پردازان شده است.
تبریزی در سکانس پایانی فیلم دست به کاری جالب توجه می زند. در صحنه ای که قرار است بهمن و هانیه با همدیگر ازدواج کنند، برخی شهدا به دیدن جانبازان می آیند. سعید در فیلم "از کرخه تا راین" با بازی علی دهکردی، مهرداد سلیمانی ایفاگر نقش دیده بان در فیلم "دیده بان"، مهدی فقیه بازیگر نقش پیرمرد در فیلم "هور در آتش" و سیدجواد هاشمی در نقش یکی از رزمندگان غواص فیلم "افق" از جمله نقش هایی هستند که در این فیلم زنده می شوند.
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۸۶ - ۱۱:۱۸
مهمترین ویژگی فیلم سینمایی "گاهی به آسمان نگاه کن" کمال تبریزی بیان بسیار ساده و آمیخته با نوعی طنز ظریف و پنهانی است که علاوه بر ایجاد جذابیت شرایطی را فراهم میکند که مسائل اعتقادی به شکل همهفهم ارائه شود.