مهدی صادقی شاهدانی، رئیس شورای علمی دفتر مطالعات دیپلماسی اقتصادی دانشگاه امام صادق ع در گفتگو با خبرنگار مهر درباره نقش دیپلماسی اقتصادی در کنترل تورم و رکود اقتصادی و توان آن در بهبود وضعیت معیشت مردم از طریق بازاریابی تولیدات داخلی گفت: از ابتدای نظام جمهوری اسلامی ایران تلاشهای خوبی برای توسعه اقتصاد ایران و رونق تولیدات داخل صورت گرفت و صنعتگران و تولید گران، پژوهشگران و دانشمندان تلاش وافری داشتند تا به سطح کنونی اقتصاد ایران برسیم.
وی افزود: بعد از جنگ تحمیلی ارادههای آهنینی پشت جریان تولید ملی قرار گرفت تا ظرفیت تولید ملی کشور پربار شود. ما در توسعه تولید ملی باید به این نکته توجه کنیم که وقتی تولیدی در کشوری شکل میگیرد باید این تولید فروش برود؛ اگر این تولید به انبار برود و ذخیره شود این جریان تولید نمیتواند ادامه داشته باشد؛ بنابراین ضمانت جریان تولید ملی به این است که ما بتوانیم بازارهای داخلی و خارجی را کسب بکنیم؛ دورانهای پس از انقلاب اسلامی علیرغم اینکه در جهت توسعه ظرفیتهای تولیدی گام بلندی را برداشتیم و ظرفیتهای تولیدی را متنوع کردیم و گسترش دادیم، به لحاظ کمی و کیفی، اما روی بازار سازی برای تولیدات ملی متأسفانه آنگونه که باید و شاید عمل نکردیم. از یک طرف با واردات بی رویه بازار داخل را دچار تزلزل کردیم و جایگاه کالاهای مرتبط با تولید ملی را در بازار داخل متزلزل نمودیم و از طرف دیگر کالاهایی که در داخل میتوانست تولید شود، برکنارش کالای وارداتی با کیفیت کمتر از آن وارد کردیم؛ بنابراین بازار داخل که میتوانست پشتوانه مناسبی باشد برای تولید ملی آن طور که باید و شاید عمل نکرد و تعریف نشد.
صادقی ادامه داد: بازار داخل میتوانست کمک کند به جریان تولید ملی؛ یک تولید کننده اگر جنسش را در بازار داخل بفروشد و تأمین مالی اتفاق بیفتد مطلوب است اما اگر نتواند جنسی که در داخل تولید میشود، بفروشد با مازاد موجودی انبار مواجه شود و این مازاد موجودی انبار او را بدهکار خواهد کرد و وقتی که بدهکار میشود یک طرف قضیه آن است که باید برود زندان، طرف دیگر قضیه آن است که نمیتواند تولید خودش را ادامه دهد و پایداری عرضه تولید ملی دچار مشکل خواهد شد.
رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق اضافه کرد: یک نقیصه دیگری را هم باید بپذیریم. ما برای تولید ملی بازارهای مناسب بینالمللی را تدارک ندیدیم منظور این نیست که اصلاً اقدامی انجام نشده است. منظور من این است که آنطور که باید و شاید بازاریابی بینالمللی صورت نگرفته است. به عبارت دقیق دیپلماسی اقتصادی که میتوانست ظرفیت خوبی را ایجاد کند برای بازاریابی بینالمللی کالاهای تولید ملی، متأسفانه آنگونه که باید و شاید پایههای دیپلماسی اقتصادی شکل نگرفت و تقویت هم نشد. خوب متعاقب به این چه اتفاقاتی افتاد؟! به دلیل عدم پایبندی به دیپلماسی فعال اقتصادی ما نتوانستیم ارز مناسب و کافی را وارد کشور کنیم. عدم توانایی ما در فروش نفت هم مزید بر علت شد؛ بنابراین عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی، بازارهای ارز ما را در مقاطعی دچار چالشهای جدی کرد؛ در یک مقطع سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و در مقطعی دیگر سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸؛ در این مواقع فشار روی تقاضای بازار ارز قابل توجه بود، اما چون نتوانستیم این تقاضا را برآورده کنیم، به دلیل فعال نبودن دیپلماسی اقتصادی، یک ناترازی در بازار ارز به وجود آمد؛ این ناترازی قیمت ارز را به طرز قابل توجهی دچار تلاطم کرد و قیمت ارز روند فزاینده گرفت و در دوره اخیر متأسفانه خیلی بدتر از دورههای گذشته شده است.
صادقی تصریح کرد: اگر دیپلماسی اقتصادی فعال میشد، ما از طریق دیپلماسی اقتصادی میتوانستیم ناترازی بازار ارز را تا حدی جبران کنیم. عدم پایبندی به دیپلماسی اقتصادی علاوه بر اینکه ناترازی بازار ارز را به دنبال داشت، به نتایج دیگری همچون فشار تورمی هم منجر شد. چون وقتی قیمت ارز افزایش پیدا میکند، ما دچار تورم وارداتی میشویم چون خیلی از کالاها و نهادهای مورد نیاز ما در بخش تولید نیاز ارزی دارد و وقتی که قیمت ارز بالا میرود قیمت نهادهها هم گران میشود و فشار هزینه بر روی قسمت تولید متحمل میشود و وقتی فشار هزینهای میآید قیمت تمام شده کالاها افزایش پیدا میکند و آنجاست که جریان تورمی شکل میگیرد. پیامد عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی میشود فشار تورم و این فشار تورمی اقشار آسیب پذیر ما را به شدت دچار مشکل خواهد کرد. اگر در آینده به این نکته توجه نکنیم، اقشار آسیب پذیر ما بسیار بیشتر از گذشته آسیب خواهند دید و صاحبان درآمد و سرمایه بیشتر منتفع خواهند شد. بدین ترتیب دیپلماسی اقتصادی وقتی که اجرا نمیشود یکی از پیامدهای منفی آن فشار بر تورم اقتصاد کشور است که به دنبال آن کارایی تحت شعاع قرار میگیرد و به دنبال آن رفاه اقتصادی هم کاهش پیدا میکند.
وی ادامه داد: ما از پیامدهای مثبت افزایش نرخ ارز متأسفانه آن استفادهای که باید، نبرده ایم چون که دیپلماسی اقتصادی ما فعال نیست و تنها چیزی که از این جریان برای ما باقی میماند فشارهای تورمی است. پس ما از پیامدهای مثبت افزایش نرخ ارز استفاده نکردیم و صرفاً پیامدهای منفی آن متوجه اقتصاد ما شد که باعث تورم و کاهش رفاه اقتصادی و ضربه به معیشت مردم شد.
این نکته را هم باید توجه کنیم که عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی باعث میشود که آینده تولید ما و توسعه تولید ملی دچار تزلزل شود؛ تولید کنندهای که میتوانست در سالهای متمادی ظرفیت تولیدی خودش را افزایش دهد به جهت عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی ظرفیت تولیدی آنان، آن طوری که باید و شاید توسعه پیدا نکرد. دیپلماسی اقتصادی اگر فعال بشود میتواند ظرفیتهای تولیدی چندین برابر افزایش را تجربه کند.
صادقی اضافه کرد: دیپلماسی اقتصادی ما برای همسایگان میتواند تا حدود ۱۰۰ الی ۲۰۰ میلیارد دلار ظرفیت صادراتی ایجاد کند و در کل دنیا ما یک پتانسیل معادل هزار میلیارد دلار ظرفیت صادراتی میتوانیم ایجاد کنیم؛ این منوط به آن است که دیپلماسی اقتصادی در دستور کار اول نظام، قرار گیرد.
وی افزود: متعاقب آنکه ما نتوانستیم دیپلماسی اقتصادی را، آن طور که باید و شاید در دستور کار قرار بدهیم، یک عارضه کلان دیگری بر اقتصاد بار میشود و آن جریان بیکاری است. تولید کننده که نمیتواند جنس خودش را در آن مقیاسی که میخواهد تولید کند و بعد به فروش برساند و بتواند به بازارهای بینالمللی منتقل کند؛ این تولید کننده در تولید خودش انقباض ایجاد میکند و وقتی که در تولید خودش انقباض ایجاد میکند این بدان معنی است که ما شاهد بیکار شدن قابل توجهی از نیروی کار کشور خواهیم بود؛ کشوری که با معضل بیکاری مواجه است، دیپلماسی اقتصادی میتوانست این معضل را برطرف کند و در تولید توسعه ایجاد کند؛ این دیپلماسی اقتصادی میتواند اشتغال زایی کند و به دنبال اشتغالزایی ما میتوانستیم فشار بیکاری را کاهش دهیم. مشاهده میکنیم که یک سر نخ دیپلماسی اقتصادی به بیکاری وصل میشود؛ اگر دیپلماسی اقتصادی فعال نشود بیکاری ما هم آن جور که باید و شاید رفع نخواهد شد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه راهکار کوتاه مدت شما برای بهبود وضعیت معیشت مردم از طریق زنجیره دیپلماسی اقتصادی چیست؟، گفت: ما کشوری هستیم که علیرغم اینکه یک انقباضهایی در تولید ایجاد شده است، ولی همچنان ظرفیت تولیدی (به ویژه تولید نفت) نسبتاً قابل قبول است؛ ما نفت را میتوانیم تولید کنیم و در یک زمانی دو و دو دهم میلیون بشکه نفت در روز صادر میکردیم؛ به جهت مسائل تحریم نتوانستیم این صادرات را ادامه دهیم و واردات کالاهای اساسی ما، با مشکل روبرو شد. پیشنهاد ما این است که در مقطعی که نظام مالی بینالملل اجازه نمیدهد که ما نفت و سایر کالاها را صادر کنیم و ما به ازای آن درآمد ارزی از آن کسب کنیم، کالاها و نفت را صادر کنیم اما به جای آن تهاتر کنیم با کالاهای مورد نیاز کشور؛ نهادههای تولید وارد کشور کنیم؛ این نهادهها را در اختیار تولید کننده کالاهای اساسی قرار دهیم؛ در این صورت کالاهای اساسی ما با قیمت مناسبتری در اختیار اقشار آسیب پذیر جامعه قرار میگیرد و قیمت آن برای اقشار آسیب پذیر مناسبتر خواهد شد؛ البته که اقتصاد تهاتری مطلوب نیست و کارایی لازم را ندارد، اما در شرایط اضطراری اقتصاد ایران، ضروری به نظر میرسد.