به گزارش خبرنگار مهر، معصومه اسمعیلی رئیس انجمن مشاوره ایران، عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی در نوزدهمین همایش انجمن مشاوره ایران در سخنانی گفت: در مهندسی فرهنگی، مقوله فوقالعاده بنیادین که به دلیل نفوذ ساده و روزانهاش مغفول باقی مانده، سازههای اجتماعی است. سازههای اجتماعی مفاهیمی هستند که به صورت یک شبکه ذهنی نسبتاً پایدار نحوه رابطه ما را با خودمان، دیگران، هستی و خداوند تعیین میکند و جهت و شکل میدهد. سازههای اجتماعی در گذشته، در طول سالیان بسیار طولانی و به سختی تغییر میکردند، اما امروز با ایجاد تمایل به نوخواهی، بمبارانهای اطلاعاتی، طراحیهای جهانیسازی و عوامل دیگر، به سرعت در حال تحول است.
وی ادامه داد: رسانهها، انسانها و جریانات کلیدی نیز، از طریق زبان، عاملان بدون نشان این تحولات هستند که با تغییر آگاهانه یا ناآگاهانه، ساختارهای زبانی مسیر تغییرات عمیق تاریخی، فرهنگی و سیاسی را جهت میدهند.
اسمعیلی بیان کرد: کشف اثر سازههای اجتماعی مثل همه یافتههای علمی دیگر، بسته به نیت کاربران آن میتواند مثبت یا منفی باشد، اما از آنجا که قدرتهای جهان همواره در کمین بهرهمندی از این یافتهها بودهاند و هستند، در این زمینه هم با دستکاری سازههای اجتماعی در پی استفاده از آن در جهت حاکمیت سلطهطلبانه خود هستند، در این صورت انتظار میرود روشنفکران متعهد و بیداران دلسوز اجتماع که وظیفه نگهبانی از هویت و مصالح دینی و ملی را بر عهده دارند، متوجه این مسئله باشند که "آنچه مردان بزرگ را بر زمین میزند، سنگ بزرگ پیش روی آنها نیست، بلکه بند کفش باز شده ایشان است که از بستن آن غافل ماندهاند." بند کفش باز شده ما در اینجا تغییرات ساده و آرامیست که از شدت عیان بودن دیده نمیشود! شاید یک مثال ساده این مطلب را روشنتر سازد، فرض بفرمایید میلیونها تماشاچی در صحنه فوقالعاده موثری از یک فیلم در یک فضای کاملاً عاطفی و موثر شاهد آن باشند که یک زن. مرد یا یک نوجوان در مقابل خانوادهاش بایستد و بگوید پس سهم من چه میشود؟ من کجای این زندگی هستم؟ و این صحنه در فیلمها و برنامههای دیگر به صورت یک الگوی کاری تکرار شود. در اینجا فضای هیجانی و عاطفی ذهن بیننده یعنی جامعه چگونه هدایت خواهد شد؟ اثرات عملی آن در خانواده و جامعه کدام است؟
وی بیان کرد: حال به شیوه دیگر عمل کنیم و به جای این فضای سهمخواهانه که اصولاً با روح مشارکت متضاد است، صحنه را با این سوال بیاراییم که فرد از خود بپرسد، وظیفه من چیست؟ بهترین کاری که میتوانم در اینجا انجام بدهم کدام است؟ تکرار این سازه چه فضایی را ایجاد میکند و چه حسهایی را برمیانگیزد؟ راهبران جامعه به دنبال ایجاد کدام فضا هستند؟ جامعهای که آحاد آن در هر شرایطی از خود بپرسد وظیفه من چیست و در صورت عمل به وظیفه سهم داده نشدهای در آن باقی نماند؟ یا جامعهای که همه به دنبال مطالبات شخصی و گروهی هستند. ایجا کدام وضعیت مناسب جامعه تحریم شدهای است که طلاق و عدم پایبندی به اصول اخلاقی در آن رو به افزایش است؟ آنها که برای خواص مسئله طرح میکنند و آنها که برای عامه مردم طرح موضوع میکنند، چقدر به اثرات مسائل طرح شده خود توجه دارند و با برنامه پیش میروند؟ اصولاً مسائلشان را از کجا آوردهاند؟ چقدر بین هدف و مسیر خود هماهنگی ایجاد میکنند؟
رئیس انجمن مشاوره ایران، اظهار کرد: ما به دنبال فرهنگ میزان و عدالت هستیم، اما دائماً نسبتاندیشی و منمداری میکنیم! معتقد به فرهنگ عاقبت اندیشی هستیم، اما فرهنگ اینجا و اکنون، یعنی فرهنگ بدون مبدا و معاد را رواج میدهیم! آیا نباید از خود بپرسیم که به کجا میرویم؟ از خود بپرسیم که تغییرات ذائقه پیش آمده در جامعه را چه کسانی رهبری میکنند؟
وی گفت: علاقه جوانان به تشکیل خانواده، فرزندآوری، احترام به نوامیس، غیرت و جوانمردی، سادگی و پاکی، تعهد اخلاقی، خلوص در دینداری و دهها سازه دیگر اجتماعی که ما را از دیگر جوامع متمایز میسازد، چرا دستخوش تغییر شده است؟ آیا وقت آن نرسیده یک حرکت آینده پژوهانه داشته باشیم؟ به جای آنکه پس از سالهای از دست رفته، مشغول پژوهشهای پس رویدادی شویم، که نوشداروست پس از مرگ سهراب، آیا نباید از خود بپرسیم، نقشه ساختاری، محتوایی، راهبردی چگونه اندیشیدن ما دست کیست؟ آیا اصولاً نقشهای وجود دارد؟ اگر فکر کنیم که هر کسی خودش می اندیشد و عمل میکند و اصولاً کسی نباید تعیین کند که دیگران چگونه و به چه چیزی بیاندیشند یا عمل کنند، خود را فریب ندادهایم؟ اگر صادقانه نگاه کنیم، تصدیق میکنیم که امروزه ماهوارهها و مقلدان کماندیش آنها در داخل، از صبح تا شب به ما میگویند چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ چگونه فکر کنیم؟! آنها حتی ذائقه ارتباطات خصوصی جامعه را نیز دستخوش تغییر کردهاند!
اسمعیلی گفت: میل در اینجا درست میگوید که وقتی ملاک و میزان را از جامعهای بگیریم، قدرتهای با برنامه و در کمین به آنها میگویند چطور و به چه چیز و چگونه عمل کنند؟ البته به ظرافتی که هرگز صحنه گردان دیده نشود! و هر کس احساس کند که این خود اوست که در حال تغییر و انتخاب است. در حقیقت اگر نگهبانان هویت جامعه خوشخیالی کنند، اذهان جامعه همه مستاجر ذهنهای سلطهگر اقتصادی و سیاسی جهان شده و مالکیت ذهن فردی و جمعی به بیگانه سپرده میشود. لذا لازم است اندیشمندان میزان اندیش با تشکیل اتاقهای فکر، ضمن تدوین سیاستهای کلان فرهنگی با نگاهی هدفمند و نظاممند، سلسلهای از طرحهای تحقیقاتی، کتابها، مقالات و پایاننامههایی را در این زمینه جهت دهند، تا با رصد مفاهیم بنیادی، فراگیر، نافذ و تعیین کننده زبان جاری در جامعه، فرضهای منتج از آن که به سبک و منش جامعه جهت میدهند را ارزیابی کنند. رگههای اثرگذاری و فاقد اثر مفاهیم هستهای را مورد بحث قرار دهند. اصحاب رسانه، معلمان و اساتید را در جهت این نتایج قرار دهند. مفاهیم بنیادی فرهنگ میزان را پیشنهاد کنند. معلمان و والدین را برای آموزش فرزندانی با تفکر نگهبان، نقاد و میزانمحور آماده سازند. تا واقعاً هرکسی خودش فکر کند و همه صاحب و مسئول اعمال خود باشند.